از قطارها جا نمانیم (1)

ارسال در در شهر

zare-bin1بیایید چنین تصور کنیم که ما انسانها در ایستگاهی ایستاده ایم و هر روز بلکه هر لحظه، قطاری از علم و دانش و فن آوری و تمدن از جلوی ما عبور می کند و ما به دلایلی که آورده می شود از آن جا می مانیم:

- اصولاً قصد سفر و حرکت و سوار شدن به قطار را نداریم و لزومی برای این کار نمی بینیم.

- سوار شدن بر قطار را تهدیدی برای موقعیت و عادات فعلی خود می دانیم و در واقع سکوی خود را چسبیده ایم.

- در حالی که خوابیم و چرت می زنیم قطار از جلوی ما عبور می کند و ما اصولاً آن را نمی بینیم.

- درگیر مسائل فرعی و حاشیه ای و دست چندم و انحرافی هستیم که قطار به سرعت از جلوی ما عبور می کند.

- در تشخیص دچار اشکال هستیم و مسیر و مقصد قطار را نمی فهمیم لذا از آن باز می مانیم

- اتکاء به نفس لازم را نداریم و در توانایی های خود دچار تردید هستیم و ترسی مبهم از سوار شدن بر قطار داریم.

- تارهای سنت های غلط و تحجر و جمود به دور ما چنان تنیده که اصولاً پای رفتن نداریم

- آینده نگری و دید وسیع و همه جانبه و فراگیر از نتایج سفر  و حرکت و همراهی غافله ها نداریم.

- تحت تأثر القائات و تبلیغات منفی همان کسانی که خود سوار قطارها شده اند و ما را گمراه می کنند سوار قطار نمی شویم.

- منافع لحظه ای و آنی خود را بر منافع آتی و همه جانبه و جمع ترجیح می دهیم.

- و هزار هزار دلیل دیگر که به هر حال نتیجه آن، ماندن روی سکو و جاماندن از قطار و قطارها می باشد.

اما بخواهیم یا نخواهیم قطارها در حرکتند، اصولاً ما آنها را به حرکت در نیاورده ایم، آنها حرکت خود را می کنند و دیگرانی سوار آن قطارها که قافله های علم و دانش و تمدن و فن آوری های نوین و ثروت و قدرت و فرهنگ بشری است شده اند و خواهند شد و اگر زمانی نسیمی، تلنگری، تشری، سروشی و پیام آوری ما را از خواب غفلت بیدار کند تازه می بینیم قطارها در حرکتند و منتظر ما نمانده اند، ایستگاه های زیادی را طی کرده اند و حال باید بدویم تا شاید در ایستگاهی به آنها برسیم و اگر هم به آن رسیدیم دیگر جایی برای ما نیست که سوار شویم و اگر هم سوار شدیم دائم ما را هل و تل می دهند و هی باید استخوان خرد کنیم و درد بکشیم و خسارت پشت خسارت متحمل شویم تا شاید بتوانیم چنگی بر میله ای و دستگیره ای توی راهروي قطار بزنیم.

باور کنید این، داستان عقب ماندگی جوامع و نیز شهرستان خودمان است. همه داستان به همین شکل است؛ داستان سوارنشدن به موقع به قطارها و حاصل آن عقب ماندن از قافله ها در سطح کلان و واماندن از فن آوری های مختلف مثل انرژی هسته ای، هوا، فضا، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، سلولهای بنیادی، داروهای نوترکیب، اینترنت و شبکه های مخابراتی نوین و فن آوری های وابسته و دنیای مجازی که سالهاست در چرخش اند و بارها از جلوی ما عبور کرده اند و اکنون سوار شدن به برخی از آنها به این راحتی ها نیست و در برخی می توانیم اگر چرتمان بترکد جایی برای خود پیدا کنیم.

و در سطح شهرستان بسیاری از طرح ها به ویژه طرح های عمرانی و فرهنگی که باید اجرا می شد و نشد و اکنون به صورت معضل و معضلات گریبانگیر همه شده است و رفع آنها ساده نیست و اما این همه قلم فرسایی به این خاطر بود که به یکی از آنها پرداخته شود و آن چیزی نیست جز دنیای مجازی و گوشه ای از آن یعنی رسانه های مجازی و سایت که در پسین فرصت موضوع را به خواست خدا باز خواهیم کرد.