شهرنوشته های موتوری

ارسال در در شهر

parseتو مطلب چمن های شهر من زبان ندارند در شماره 51 فرصت آمده بود که شهرداری اصفهان یک کمیته فرهنگ شهروندی داره که هر چند وقت یک بار موضوعی را مد نظر قرار میده و شهرنوشته هایی به شکل ها و ابعاد مختلف سر چهارراه ها و تو ایستگاه های اتوبوس نصب می کند که از جملات و عکس ها و کارتون های متنوعی تشکیل شده اما موضوع همه اونا یکیه و این روزها موضوع موتور و موتور سواریه.

حالا که ما کمیته فرهنگ شهروندی ظاهراً نداریم واصولاً جایی هم برای نصب شهر نوشته ها نمی ماند فرصت جورکشی می کنه و مطالب کمیته مذکور را تو سایت میاره بفرمایید مطالعه و اگر دوست داشتید چاپ کنید وهر جا می خواید نصب کنید

 

  • سر خود کلاه بگذارید، این محتوای یه بنر عکس داره که موتور سوار بی کلاه ایمنی در حال حرکت دیده می شه
  • تو یه شهر نوشته کوچیک، عکس یه موتور زده شده و نوشته بوق نوازی هنر موتورسواری که منظور اینه که موتور سوارا هی بوق می زنند، اما نمی دونسته که قبلاً برای موتور سواری و بوق زدن چهار تا مطلب تو شماره های 22 و 25 و 34 و 46 فرصت نوشته ایم که تحت عنوان آنفلوآنزای موتوری 1 و 2 و بوق زبانی و آوا شناسی بوق چاپ شده است.
  • سر موتور خود کلاه نگذارید، عکس یه موتور را کشیده که یه کلاه ایمنی رو فرمونش گذاشته به جای اینکه سر خودش بگذاره، رفع تکلیف که می گند همینه، وظیفه شناسی هم انگار اینجوره و پایبندی به قانون و مقررات هم تو همین مایه هاست.
  • تو بنری هم یه شعر بند تنبانی آمده است و اون اینکه

تو که از زندگی خود سیری

سبقت از سمت راست می گیری

که البته یه موتورسوار تو بنر داره از سمت راست سبقت می گیره. رسالت شعر هم که همینه که پیامی برسونه، حالا صد تا شعر عشق و عاشقی و در وصف گل و گیاه سروده شود در حالی که نه عشقی هست و نه عاشقی نه آبی که گل و گیاهی به کاری چه فایده ای داره

  • اما تو یه شهر نوشته موتوری داره از چراغ قرمز عبور می کنه و نوشته «در تشخیص رنگها مشکل دارید» اینا می گن جمله محترمانه
  • ورود ممنوع حتی شما عنوان شهر نوشته و عکس هم که معلومه موتور سوار را داره در حال ورود به خیابان یکطرفه نشون می ده که موتوری همین جوری خودشو به اون درا زده.
  • اما دو تابلو چی هم تو ایستگاه اتوبوس ها، بالای نیمکت ها زده که احتیاج به توضیح بیشتری داره که تو اونا نوشته:

در هنگام تک چرخ زدن از دیگران کمک بخواهید

لنگ موتور هم تو عکس رفته هوا و نمی دونم منظور از دیگرانی که باید از اونا کمک گرفت چه کسانی هستند، شاید راننده آمبولانس، جراح و یامرده شور باشه

  • قابل توجه جوانان جویای کار هم عنوان تابلو چی دومی بوده که باز هم منظور را نفهمیدم و عکس یه موتور سوار جوان حالا نمی دونم با موتور دنبال کار می گشت و یا می خواست بگه اگر با موتور تند بری آخرش تو زندونی بیمارستونی، قبرستونی کاری گیر می یاره پس هی تند برو هی بوق بزن هی دود کن هی مزاحمت درس کن و ...
  • اما این شهر نوشته ها محصول کار کمیته فرهنگ شهروندی شهرداری اصفهانه که دفتر و دستکی دارند خدم و حشمی دارند و چندین برابر عوامل و کارکنان فرصت نیرو دارند
  • اما اگر یه کمیته فرهنگ شهروندی تو شهر ما درست بشه و آقای اصلاح گرای خودمون عضوش باشه فکر می کنید چه جملاتی تولید می کنه؟ خب خودش حتماً تو ستون باز هم خودش جواب می ده خداحافظ حالا که موتوریا مواظب نیستند شما مواظب موتور باشین، باشه.