مصائب شلوغی و فن آوری

ارسال در در شهر

busدر مجموعه اندر اتوبوس طرح کردیم که اتوبوس نمونه ای از جامعه است و واکنش های مردم در آن همان دغدغه ها، افکار و فرهنگ های مردم است و از آنها می شود شرایط را فهمید. به نمونه ای جدید از آن توجه فرمایید.

 

 حدود هشت صبح، اتوبوس خمینی شهر به اصفهان، راننده محترم در یک ایستگاه از ماشین پایین می رود تا نظاره گر زدن کارت باشد، در ایستگاهی دیگر به خانم مسنی می گوید: کارتت شارژ ندارد برو شارژ کن و در ایستگاه دیگر دختر جوانی سوار می شود ولی کارت او جیغ می کشد و راننده می گوید برو کارت را شارژ کن ولی آنجا خبری از دستگاه شارژ نیست و آن خانم پیاده نمی شود و راننده حرکت نمی کند، اتوبوس شلوغ است و عده ای از قبل غر و لند را شروع کرده اند. که ناگهان یکی از مسافرین فریاد می زند که این چه وضعی است، این چه برخوردی است و راننده جواب می دهد سازمان به ما دستور داده و از همین جاست که عکس العمل ها و اظهار نظرها شروع می شود:

-        یکی می گوید تو حقوق بگیر هستی، چه فرقی می کند کارت بزنند یا نه

اما این شهروند محترم توجه ندارد که باید نظارت باشد و سازمان از آنها خواسته است وگرنه همه قوانین همین جوری پایه هایشان سست می شود

-        دیگری می گوید: کجا قانون هست که اینجا باشد. راهی راحت برای شانه خالی کردن از مسؤولیت ها و وظایف شهروندی و فرهنگ کی به کیه

-        سومی می گوید: اینجا باجه نیست که بتواند کارت شارژ کند. اشاره درست به این که برای انجام هر کاری بستر ها هم باید آماده باشد.

-        یک نفر می گوید: راننده چکار به این کارها دارد.

البته خوبست که برای نظارت مسؤول جداگانه ای باشد ولی با امکانات مالی سازمان آیا چنین کاری در حال حاضر امکان دارد و خدا نکند که این یک ترفند برای گریز از کارت زدن نباشد.

-        شهروندی می فرماید اول باید فرهنگ سازی بشود.

این یک ادعای کلی است که وقتی ظاهراً بن بستی هست طرح می شود ولی چگونگی و راه های فرهنگ سازی معمولاً مبهم است.

-        آن دیگری اظهار می دارد که اگر نظارت نکنند کلون اتوبوسها کشی می شود و این رویه کارت نزدن به فرهنگ تبدیل می شود.

ادعای درستی هست، رویه ها به خصوص از نوع ناهنجاریها و منفی ها متأسفانه زود به فرهنگ عمومی تبدیل می شود. ولی در ضمن نظارت با برخورد و رفتار همراه با خورد کردن شخصیت مردم نباید قاطی شود.

-        دیگری می گوید پولها معلوم نیست کجا می رود.

اما این همشهری توجه ندارد که هزینه اتوبوسها از خود آنها و یارانه شهری و دولت تهیه می شود در شهری با معضلات فراوان و کم پولی چیزی برای جایی ندارد و به هر تقدیر اگر جایی پول هست اینجا نمی آید.

-        جوانی همه چیز را قاطی می کند و فقط بد و بیراه می گوید و برایش مهم است که سر ساعت به مقصد برسد.

-        مسافری می گوید: میلیارد، میلیارد اختلاس می شود، حالا به این دویست تومان گیر داده اند.

توجه به اثرات روحی روانی فسادهای مختلف در مردم و روابط آنها

-        همشهری محترمی چاره کار را الحاق می داند.

اما چگونه می تواند الحاق رفتارهای مردم را عوض کند جای فکر کردن دارد ولی شاید با یک کاسه شدن خرج و دخل شهر با اصفهان دغدغه های مدیران محلی کمتر شود.

-        همان مردی که اول اعتراض کرده بود دست به تلفن می شود و به سازمان زنگ می زند و وقتی از جواب سازمان ناامید می شود به 110 زنگ می زند و صد و ده هم به او جواب رد می دهد. ولی پیاز داغ حادثه را داغ می کندومی گوید راننده پیرزن را به دلیل نداشتن دویست تومان از ماشین پایین انداخت.

-        چند جوانی که به تذکر گرچه تند راننده به زدن کارت و شارژنبودن آن معترض بودند در ایستگاهی از اصفهان پیاده شدند و چون هم مسیر بودیم دیدم برای سوار شدن به اتوبوس اصهفان کارت به دست و منظم و مرتب کارت زده و سوار شدند.

توجه به رفتارهای متفاوت در محیط های متفاوت

به هر حال منظور از نقل آنچه خواندید رد و تأیید کسی نبود ولی رفتارهایی مثل واکنش های سریع و احساسی، برخوردهای غیر مؤدبانه و تند، قضاوت های سطحی و بی پایه، توجه به منافع شخصی هر چند بی ارزش در مقابل منافع جمع و عموم، عدم حمایت از اجرای قانون و میل به بی نظارتی، ندانستن راه های مناسب پیگیری خواسته ها، مظلوم نمایی، پرخاشگری، تفاوت رفتارها در محیط های مختلف و بی قیدی و بی توجهی به وظایف شهروندی را می شد در طرفین مشاهده نمود.

لازم به ذکر است که در تماس با مدیر عامل محترم سازمان و نقل اتفاق ایشان فرمودند ما دائم در حال تبادل نظر برای یافتن راه حل ها و توصیه به رانندگان برای برخورد مناسب و دوری از تنش هستیم ولی همشهریان عزیز باید توجه کنند که سازمان در فشار مالی به سر برده و کمک های دولتی هم از اول سال صورت نگرفته و حداقل کمکی که می توانند به ما بکنند زدن کارت است و هر کس کارت نزند در واقع حق دیگر همشهریها را پایمال می کند و بیم این می رود که رویه مذکور به یک فرهنگ تبدیل شود، پس همشهریان گرامی نباید اجازه چنین کاری را بدهند.