عطسه و صبر؛ خرافه یا حقیقت؟!

ارسال در در شهر

alaamat-porseshيه آدم نسبتاً بامزه اي اسم وبلاگش را گذاشته «عطسه» بعد هم در توضيحش گفته: همه چيز از آنجا شروع شد كه يك عطسه شايد نه چندان بزرگ در زندگي من رخ داد.» و بعد دوباره در توضيح اين يكي مطلبش گفت: عطسه يعني تمام افكار رنج آور پوچت را با يك تصميم نه چندان بزرگ دور بريزي.

اما نگفته اين عطسه از كدوم نوع عطسه­ هاست، از همون عطسه­ هاي حساسيتي كه به اين راحتي­ها ول كن نيست يا عطسه سرماخوردگي كه انگار با خودش يه موج هواي سرد مي­ياره يا نه از اون عطسه­ ها كه علت خاصي البته در ظاهر نداره و خيلي هم مفيده؛ از همونا كه قديمي­ها معتقدند يه مأموريت داره و اونم اينه كه به ما بگه: "صبركن"

 

"صبراومد از خونه نرو بيرون يه وقت اتفاق بدي مي­افتد."

اولش فكر مي­كردم اعتقاد به اين خرافه فقط مخصوص ما خميني شهري­هاست اما وقتي ديدم " آيت الله مكارم شيرازي" توي يكي از سخنراني­هاي اخيرش "صبر بعد از عطسه" را در رديف خرافاتي از قبيل نحسي عدد 13 قرار داد و همينطور آقاي قرائتي توي يكي از برنامه­هاي " درسهائي از قرآن" الزام به صبر بعد از عطسه را به كلي رد كرد و وقتي حتي يكي از شخصيت­هاي فيلم آژانس شيشه اي جملة " صبر اومد" را بعد از عطسه به زبان آورد، وقتي صفحات پر و پيمان اينترنت مرا از وجود خرافاتي ديگر مثل لنگه به لنگه پوشيدن كفش­ها بعد از عطسه و يا نمك ريختن توي كفش، آگاه كرد؛ پي بردم كه اين گونه خرافات در بين ما ريشه دارتر از اين حرف­هاست و فقط دستپخت ما خميني­ شهري­ها نيست.

چه وقت­هايي بايد صبركرد؟

اين سؤال را از يك جوان دانشجو مي پرسم:

آدم مومن بايد هميشه صبور باشه، مگه نگفتن صبر به منزلة سرِ ايمانه

 

وقتي عطسه مي­كني چي؟ صبر مي­كني؟

با خنده جواب مي­دهد: در اين مورد يه مدت پرس و جو كردم، حالا مطمئن شدم كه همه­اش خرافاته.

 

از كي پرس و جو كردي؟

از اهلش، از كارشناس­هاي علوم ديني.

اما يك خانم خانه دار 35 ساله در جوابم مي­گه:

خيلي اعتقادي به اين اين حرف نداشتم اما از زماني كه يه داستان واقعي توي كتاب " داستان­هاي شگفت" خوندم، به صبر بعد از عطسه اعتقاد پيداكردم، حالا به بچه­هام هم سفارش مي­كنم صبر كنن!

 

- مي­شه اون ماجرا را برامون تعريف كنين؟

داستان يه مرديه كه مأمور شده بود يه روحاني مهم را به قتل برسونه، كلي وقت منتظر مي­شينه تا شخص مورد نظر از راه مي­رسه اما به محضي كه مي­خواد اقدام كند عطسه­اش مي­گيره و از كشتن اون مرد پشيمون مي­شه، اينطور كه خودش تعريف كرده احساس كرده معني اين عطسه اينه كه نبايد دست به همچين كاري بزنه.

در جواب اين خانم بايد گفت: درسته كه اين عطسه يك زنگ هشداري براي اين شخص شده مثل خيلي از مواقع كه ما مرتكب خطائي مي­شيم و يا حتي فقط يك فكر نادرست از ذهنمون مي­گذره و مثلاً پامون به جايي­ گير مي­كنه يا دستمون مي­سوزه و احساس مي­كنيم كه اين براي ما حكم يك بيدارباش را داشته اما دليل نمي­شه كه "عطسه" هميشه همين معنا را داشته­باشد، ممكنه عطسه اون موقع شخص مأمور قتل هم از اين دست "بيدارباش" ها بوده باشه.

 

مرد سالخوردة اهل مطالعه­  هم در جوابم مي­گه:

حديثي در اين مورد نخونده و نشنيدم اما چون مادرم از بچگي من را به اين كار سفارش مي­كرد هنوز هم بعد از عطسه حتماً صبر مي­كنم.

عجيبه، حرف اين آقا منو به ياد آياتي از قرآن كريم مي­اندازه كه نقل مي­كنه: انبياء قومشان را از انجام كار ناشايستي منع مي­كردند اونوقت آن­ها در جوابشون مي­گفتن: "پدران ما هم همين كار را مي­كردند." و ما حالا شايد داريم عقبگرد مي كنيم به اون روز!

 

يه دختر دانشجو در اين باره مي­گه:

اگه پدر و مادرم حضور داشته­باشن به احترامشون صبر مي­كنم، اگه اينكارو نكنم به شدت نگرانم مي­شن.

احترام به والدين و رعايت حال بزرگترها به جاي خود، اما بهتر نيست در چنين مواقعي با لحني مشفقانه و محترمانه و با همون زبوني كه مي­پذيرند، اونا را متوجه اشتباهشون بكنيم تا اينكه اجازه بديم چنين خرافاتي بي دردسر و بدون مزاحم رشد كنن و هر روز بيشتر دست و پامونو ببندن؟

 

آقاي ابراهيم مظاهري از كارشناسان علوم اسلامي مي­گه: در اسلام چيزي به نام " فال بد" يا " تطير" وجود نداره يعني هيچ اتفاق، پديده، حرف يا حركتي را نبايد به فال بدگرفت اما بالعكس اعتقاد به " فال خوب" در اسلام هست.

آقاي مظاهري در ادامه به نقل از امام صادق(ع) مي­گه: عطسه از جانب خداي عزوجل است و دهن دره از جانب شيطان" (اصول كافي، ج چهارم ص 472 حديث شماره 5)

به اون دسته از خواننده­هايي كه همچنان محكم سر حرفشان هستند و مي­خوان بعد از عطسه صبر كنند توصيه مي­كنم حتماً با دفتر مرجع تقليدشون تماس بگيرن و يا با دفتر پاسخگويي به مسائل ديني در قم ارتباط برقرار كنن يا اگه دوست دارند يه سري به باب "عطسه" كتاب حليه­المتقين بزنن و يا بررسي كنن كه از مجموع 27 حديثي كه در رابطه با "عطسه" درصفحات 470 تا 477 جلد چهارم كتاب شريف اصول كافي (از معتبرترين كتب حديثي شيعه) نقل شده، كدومش به صبر بعد از عطسه سفارش كرده؟ مطمئن باشيد تنها چيزي كه به دفعات با آن برخورد خواهيد كرد اينه: بعد از عطسه خدا را شكر كنيد و بگوئيد : ‌"الحمدلله لا شريك له".

توي يه مقالة اينترنتي دربارة فلسفه اين صبر خوندم كه: شايد همة اين آتش­ها از گور كسي برخاسته كه زماني از خيابان رد مي­شده و يك عطسة نابهنگام باعث تصادف شده يا به كسي بر مي­گرده كه روي دستش بر اثر عطسة بي محل چاي ريخته و دست و پايش را سوزانده است.

البته كه اين اصلاً قابل قبول نيست چرا كه مطمئناً اعتقاد به اين خرافه بر مي­گردد به زمان­هاي قبل از اختراع ماشين.

در هر صورت شايد هيچوقت نتونيم پي­ببريم كه ريشة اين خرافه از كي توي خاك وجود ما جا خوش كرده اما مهم اينه كه ما كي قصد داريم اين ريشه را از خاك بيرون بكشيم.

ليلا پيماني