یادبودهای نمادین مناسب برای میادین1

ارسال در در شهر

مثلاً میدان نقش جهان در اصفهان، دروازه قرآن در شیراز، موزه ی نادری در مشهد و مانند آن. انتخاب این بناها و آثار بسیار مهم است و شاید یکی از نسخه برای میزان هوش و آشنایی یک معماری شهری همین بنا های یاد بود است. بسیاری از بناهای یاد بود توسط مردم پذیرفته نمی شود و کم کم رو به فراموشی گذاشته یا علیرغم هزینه ی گزافی که بر دوش شهرداری می گذارد مورد توجه شهروندان قرار نمی گیرد.
به نظر من یکی از معضلات خمینی شهر، از لحاظ معماری شهری همین عدم وجود بنا های یاد بود و سمبلیک در شهر است. در طول این سال ها بار ها مجسمه ها یا نماد های سمبلیک در میان شهر نصب شده و از آنرو که بیشتر تابع سیاست های روز بوده فاقد جنبه های ماندگاری ای بوده که از مهم ترین ویژگی های یاد بود های شهری است. حتیگاه برخی ذوق های فردی در ابعاد نماد های مستقل نیز نشان می دهد که افراد به «بومی بودن» یک نماد شهری بی توجه هستند، از این نمونه ها می توان مغازه ای را در میدان آزادی آدرس داد که بر سر در خود نمایی از برج میدان آزادی تهران را بازسازی کرده یا خانه در خیابان شریعتی که با نمای سرامیک قرمز و نصب گلدان و اشیای دکوری قدیمی به گونه ای با فضای نامرتبط است که فقط تعجب بینندگان را بر می انگیزد و در ذهن آن ها باقی نمی ماند.
اما نکته اصلی این مقاله درباره ی انتخاب یادگاری های شهر است. بهتر است از همین آغاز برویم بر سر اصل مطلب و بی مقدمه وارد متن شویم. یکی از المان های نمایشی در میادین ایران «ساعت» است. نصب ساعت و برج آجری یا سنگی که ساعت های شهر را قاب می گیرد و صدای زنگ آن ها، یکی از موفق ترین یادبود های شهری است. این نشانه چنان قدرتمند است که در تمامی شهر های ایران –و البته دیگر کشور ها- میدان به این یادبود در ذهن شهروندان مانده است. از میدان ساعت گل شیراز که بگذریم، میدان ساعت تبریز و رشت را داریم که از زیباترین میدان های ایران است. در دروازه دولت اصفهان نیز بر سینه ی رونمایی شهرداری قدیم ساعتی نشسته که صدای زنگ آن برای تمامی شهروندان خوشایند است. در شهر ازمیر ترکیه نیز میدان کوناک، همین میدان ساعت است. برج بیگ بن در لندن به خاطر ساعت آن مشهور است و در سن پطرز بورگ و مسکو نیز دو ساعت قدیمی و مشهور وجود دارد، در واقع ساعت یکی از مشهور ترین المان های نمایشی از سراسر جهان است. در کلیساهای بسیاری ساعت های قدیمی به اصطلاح «کوکودار» نصب شده که در ساعتی معین عروسک هایی که هر یک نماد خاصی از اقشار یا باور های آن ملت هستند، از درون خانه ساعتی بیرون آمده و همراه با صدای زنگ در برابر چشم بینندگان چرخی می زنند. من خود در هیچ جا نخوانده ام یا به چشم خود ندیده ام که این عنصر ساعت، حتی در یک مورد نیز تخریب شده و یادبود دیگری جای آن را گرفته باشد. و یکی از دلایل این امر محبوبیت ساعت ها نزد شهروندان است.
البته می توانم به وجوهی که ساعت را نزد انسان محبوب می کند، جنبه های زیبا شناسانه و نوستالوژیک و روانی و تاریخی آن و همچنین اهمیت آن در میان یک برج بنویسیم، اما چنین جستجویی ما را از اصل مطلب این مقاله دور می کند.
در میدان جلفای اصفهان ساعت آفتابی ای نصب شده که به یکی از جذابیت های سیاحتی این مرکز هم برای بومیان محلی و هم همشهریان و هم مسافران مبدل شده است. اصولا ساعت بخشی از دنیای آغاز عصر صنعت را با خود دارد و از ساعت های کوکودار گرفته تا ساعت های جیبی و مچی و دیواری زنجیری که همگی مکانیکی بودند حسی نوستالوژیک و خاطره انگیز را در خود دارند. از سوی دیگر ساعت نماد گذر زمان است و سنجه ای برای اندازه گیری و زمان بندی، خود این حس که تمامی افراد، گذشته از تفاوت در جنس و سن و طبقه و دیگر تمایزات، در یک نقطه و واحد زمانی قرار دارند، نوعی همیستگی میان ساکنین یا عابرین یک میدان ایجاد می کند. بسیار دیده ام که در دروازه دولت اصفهان هنگام به صدا در آمدن زنگ های ساعت دیواری شهرداری عابران می ایستند، درنگ می کنند و به صدای ساعت گوش می دهند.
در طول این سال ها نماد های بسیاری در میدان های خمینی شهر نصب و سپس بر داشته شده است و کسی هم برای فقدان آن ها تأسفی نخورده است. به نظر من شهرداری می تواند از همین نماد «ساعت» و برجی که آن را قاب می گیرد، چه سنگی و چه آجری، استفاده کند به نظر می آید که این نشانه، نمادی است برای زمان و گرایشات و تجربه ی دیگر ها نیز نشان داده که مورد قبول عامه است. شاید یکی از مهم ترین مواردی که باید در باب این نماد مورد توجه قرار داد چگونگی شکل برج و کیفیت فرم آن است که باید با مؤلفه های محلی و تاریخی و بومی اهالی و شهر همخوانی داشته باشد. بی شک در شهر معماران به نام و تحصیل کرده ای هستند که در این راستا صاحب سبک و دانش کافی هستند و از جمله سعید خاقانی که دکترای زیبا شناسی اسلامی از دانشگاه منچستر دارد و در کل ایران جز افراد انگشت شماری است که در این رشته صاحب تحصیلاتی عالی و قابل قبول است و بی شک وجود او گوهری ذی قیمت برای شهر ما به شمار می رود.
از نشانه های دیگر جالب توجه در میان نمادین، نماد هایی است
که نشان دهنده صنعت یا محصول غالب در شهر است.مثلاً در ابتدای شهر ساوه و میدان وسیع ورودی آن شهر از نماد انار استفاده شده و مجسمه –به گمانم- چند انار بزرگ هر پایه ای سنگی نصب شده که بسیار زیباست و البته بسیار مورد توجه، خصوصاً مسافران. در ابتدای قائنات مشمئز که بیشتر افراد ان به کاشت زعفران مشغول هستند، گرچه محصولات دیگر نیز در این نواحی کاشته می شود از جمله پنبه، نمادی از گل بنفش زعفران و پرچم های آتشین ان نصب شده که واقعاً جالب است و حتی در فصل هایی که اصلا زمان کشت زعفران یا برداشت آن نیست، بینندگان را به یاد گل زیبا و طعم زعفران می اندازد.