اندر احوالات ساختار شکنان امر امتحان

ارسال در در شهر

یعنی این که بعضی دانشجویان محترم در زمان بندی خود برای جواب دادن به سوالات، زمان عریضه نویسی را هم در نظر می گیرند. این عریضه ها البته به انواع و اقسام مختلف تقسیم می شوند. بعضی ها از موضوع نخ نمای "مریض بودم" استفاده می کنند و بعضی ها هم از موضوع نخ نماتر "یادم رفت" را دست آویز می کنند و البته کمی اضطراب را هم چاشنی کار می کنند!
عده ای برای جلب ترحم استاد محترم از یکی از بستگان مرحومشان مدد می گیرند به این ترتیب که مرحوم مورد نظر را قبل از امتحان به صورت دوبله مرحوم می کنند و این امر را پایین ورق امتحانشان مکتوب می کنند و از استاد طلب نمره می کنند.
البته عده ای به بستگان زنده شان هم رحم نمی کند و ایشان را روز قبل از امتحان مرحوم می  نمایند. این ترفند عیبش این است که ممکن است دانشجو یک نفر را دوبار مرحوم کند و دستش پیش استاد رو شود و استاد تمام مرحومین دانشجو را جلوی چشمانش بیاورد!
دانشجویانی هم هستند که سعی می کنند که استاد را در عریضه هاشان با دلیل و منطق متقاعد کنند. مثلا «استاد تو رو خدا یک نمره خوب به من بده چون درسم سه واحدی است و اگر نمره کم بگیرم معدلم خیلی پایین می آید» در حالی که  ممکن  است سر جمع از کل برگه اش نمره 2 هم نیاورد!
برخی دانشجویان هم سعی در محزون کردن استاد به منظور برانگیختن حس ترحم وی را دارند مثلا می گویند: «بنده متاهل هستم، هزار تا گرفتاری دارم، اگر این درس را پاس نکنم شوهرم طلاقم می دهد» و از استاد می خواهند که به منظور پا برجا نگه داشتن کانون خانواده به آن ها نمره دهد.
برخی که خیلی احساس سیاست مداری و زرنگی بهشان دست می دهد به صورت خیلی نامحسوس از استاد تشکر می کنند مثل دانشجویی که نوشته است: «استاد! ممنونم که آموخته های خود را به ما منتقل کردید امیدوارم در تمام مراحل زندگی تان موفق و موید باشید.» و به صورت خیلی نامحسوس تر در هنگام تحویل ورقه  به استاد به ایشان می گویند: «سایه تان  از سر ما کم نشود!»
برخی شب قبل از امتحان دست به کار می شوند و در طی یک عملیات انتحاری شماره استاد را گیر می آورند و وی را مورد عنایت پیامک  های پاچه خوارانه و «التماس دعا» قرار می دهند.
عده ای هم هستند که به پول واحد درسی که گرفته اند اشاره می کنند و با تبیین بحران  اقتصادی خود سعی در نرم کردن استاد دارند! مثل آن دانشجویی که می گوید: « استاد به خدا دیگر نه پولش را دارم و نه وقتش را!»
نوع دیگری از ساختار شکنی که قبح آن از نوع اول هم بسیار بیشتر است، همانا تقلب است!
تقلب پیشینه ای بسیار طولانی  دارد. پچ پچ کردن نوع قدیمی تقلب است که اینک دیگر کارایی ندارد چون خیلی واضح است و دست متقلب زود رو می شود. به مرور زمان متقلبان فهمیدند که دیگر با پچ پچ کردن به جایی ره نمی برند فلذا شروع کردند و لوازم التحریر خود را واسطه قرار دادند به این معنی که بر روی پاک کن یا داخل خودکار یا داخل یک ورق کل کتاب را خلاصه کردند و در جیب محترمشان تعبیه نمودند. برخی به گونه ای این کار را حرفه ای انجام می دادند که خود مولف اگر به تلخیص متقلب نگاه می کرد کَفَش بی شک می برید! اما آرزوهای این دسته از متقلبین زمانی بر باد فنا رفت که مراقبان نقشه آن ها را شناسایی کردند و دم در جلسه شروع کردند به گشتن ممتحنین!
پس باید چاره ای دیگر اندیشیده می شد. به قول سعدی «چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار» یعنی وقتی عقل انسان یاری نمی کند باید از دست و پا استفاده کرد! به این ترتیب که کل کتاب از روی صفحه های آن به روی دست و پا منتقل می شود. و افسوس که این روش هم خیلی زود منسوخ شد!
اما به مدد تکنولوژی های عصر ارتباطات و در راس آنها تلفن همراه، جایگزینی برای روش های سنتی پدیدار شد اما این روش با ضبط تلفن های همراه قبل از جلسه تا حدودی کنترل شد.
سخن آخر این که ساختار شکنان امتحان (عریضه نویسان و متقلبان) دنبال شیوه های جدید ساختار شکنی می گردند و هر راهی را به جز درس خواندن امتحان می کنند، باشد که موفق باشند.