بهداری حضرت قائم (عج) قطب درمانی آدریان می شود

ارسال در در شهر

ساختمان پزشکان
بهداری حضرت قائم (عج) آدریان که از سال ها پیش پاسخگوی برخی نیازهای بهداشتی درمانی ساکنان محل بود، سال 90 با هدف بهسازی تخریب شد، سقف هایش زده شد و از آن پس دیگر متوقف ماند. متوقف ماند تا بشود محلی برای سرازیر شدن زباله و نخاله های ساختمانی این و آن. تا اینکه چند نفر از اهالی با مراجعه به شبکه بهداشت مجوز ساخت این بنا را گرفتند و  اوایل بهار امسال شروع به ساخت و ساز کردند و حالا بعد از گذشت تنها چند ماه سفت کاری آن به پایان رسیده و سنگفرش هایش در حال اجرا است. اگر اوستا عمله ها گهگداری بدقولی نکرده بودند حالا وقت افتتاحش بود. حسین رضایی می گوید: در مرحله اول 96 کامیون نخاله ساختمانی و زباله از اینجا بیرون بردیم. سقفش اگرچه غیر استاندارد بود اما نتوانستیم تخریب کنیم و متاسفانه مجاز به احداث طبقه دوم نیستیم ولی در عوض یک بنای سه طبقه تجاری برِ کوچه زده ایم برای داروخانه و مرکز مشاوره بانوان. قصد داریم از پزشکان محل هم دعوت کنیم که مطب هایشان را به این ساختمان انتقال بدهند و اگر خدا بخواهد بهداری حضرت قائم (عج) بشود قطب درمانی محله آدریان و مایه آرامش و آسایش مردم.  

یک کار جهادی
از همان ابتدا تبلیغ را شروع کردیم و از اهالی محل خواستیم که در این کار خیر شریک بشوند و در نهایت توانستیم حدود 16 میلیون تومان کمک های مردمی جذب کنیم. 20میلیون هم شبکه بهداشت و درمان به ما داد و تا کنون بالغ بر 120 میلیون تومان هزینه کرده ایم. سنگ های کف را هم یکی از سنگبری های محمود آباد به صورت رایگان به ما داد. دیوار کشی ها انجام شده، تاسیسات اجرا شده و گچ و خاکش رو به اتمام است. راه پله ها را هم که مثل سقف غیر استاندارد بود جا به جا کردیم. رییس شبکه بهداشت و درمان همکاری تنگاتنگی با ما دارد و دیگر مسوولان از جمله نماینده و فرماندار هم چند بار از اینجا دیدن کرده اند و حتی قول هایی هم داده اند اما هنوز هیچکدام عملی نشده است.  چشم به راه کمک های خیرین هستیم و اگرچه در این راه شاهد برخی تنگ نظری ها و سوتبلیغات بوده ایم اما معتقدیم که در کار جهادی باید به این مسائل بی توجه بود و به فضل خداوند امید بست.

مثل زندگی در بهشت
وی که به همراه چند تن از اهالی محل شبانه روز در این ساختمان به کار و فعالیت مشغول است، دفتری را نشانمان می دهد که کلیه حساب کتاب ها را از ریز و درشت در آن ثبت کرده. رضایی حتی قوری چایی را که زن همسایه برای اوستا عمله ها آورده هم نوشته، حتی جعبه کیکی که یکی از اهالی نذر کرده و برای کارگران آورده و 20 هزار تومانی که یک رهگذر به این ساختمان کمک کرده همه را ثبت کرده است. حتی نوشته است که کارگر افغانی حاضر نمی شده انعامی را که رضایی می خواسته از جیب خودش به او بدهد بگیرد. غذای اوستا عمله ها را از پول خودش تهیه می کند، حتی سرمایه اولیه برای شروع این کار بزرگ را هم از فروش فیش مکه خودش و همسرش فراهم کرده است. یکبار هم در جمع مردم تمام دارایی هایش را جز به جز شمرده و گفته هر چه دارم را وقف تکمیل این طرح می کنم.
یکی از همسایه ها هم که جانباز است صبح تا شب اینجا به بنایی مشغول است. اصلا هر کسی که می آید اینجا یک خداقوتی می گوید و یک چای می نوشد ملزم است که آجری بالا بیندازد و فرغونی جابه جا کند.
شب ها را هم خیلی وقت ها می مانند آنجا. یک نورافکن هم تهیه کرده اند که ایام ماه رمضان شب ها کار کنند. از همسایه ها هم خواسته اند که اگر سر و صدایی، نوری، گرد و خاکی اذیتشان کرد حتما اطلاع بدهند تا آنها حواسشان را بیشتر جمع کنند.
رضایی که آزاده و جانباز 45 درصد است، می گوید: 9 سال اسیر زندان های صدام بودم و آن همه رنج را تحمل کردم و حالا احساس می کنم که باید در جبهه ای دیگر حضور داشته باشم. رضایی کار کردن در این شرایط سخت را در مقایسه با دوران اسارت مثل زندگی در بهشت می داند.