فصل شاه میوه ها

ارسال در در شهر

مان هایی که وظایفش را انجام داده  و كار ضروری برای انجام دادن ندارد. این زمان فقط مخصوص دانش‌آموزان یا مختص به تعطیلات 3 ماه تابستان نیست اما با ورود به بهار و تابستان بازار گفتگو راجع به اوقات فراغت دانش آموزان داغ می شود.

کودکان و نوجوانان دهه 40 و 50 تابستان خود را چگونه می گذراندند؟
اوقات فراغت از تحصیل یک نوجوان دهه 40 و 50 در شهر ما، برابر بود با کار و این قانون، طبقه و دسته خاصی هم نمی شناخت، تاجرزاده و نوه حاجی یا فرزند یک رعیت، طبق این قانون نانوشته یکسان بودند. بی کار گشتن مساوی می شد با هزاران قضاوت جورواجور و ناجور.
صبح زود از خواب بیدارت می کردند و گله گوسفند را می سپردند دستت تا ببری صحرا و تا عصر آنها را بچرانی  اما در عوض عصر که برمی گشتی یک مرد شده بودی.
بعضی دیگر از بچه های این دوران هم تابستان ها باید می رفتند مغازه پدر، پدر بزرگ یا یکی از اقوام و آشنایان اما در نهایت از پول هم خبری نبود، فقط می رفتند تا کار یاد بگیرند و صاحب فن و هنری بشوند.
عباس محمدی 58 ساله در این باره می گوید: فصل شاه میوه که می شد یا باید سر به زیر در علف ها می گشتیم و گلابی ها را جمع می کردیم یا سر به آسمان گلابی ها را از درخت پایین می آوردیم تا آن وقت که به جای گلابی چشممان به ستاره ها می افتاد. بعضی بچه ها هم در کارگاه ها و کارخانه های ریسندگی و بافندگی و حلاجی مشغول به کار می شدند تا دوباره فصل درس و مدرسه از راه برسد و راهی کلاس های درس بشوند.
البته همه این سرگرمی ها که گفتیم خاص پسرها بود و دخترها اصلا در کوچه پیدایشان نمی شد. از آنجا که خانواده ها پر جمعیت بود مسوولیت تر و خشک کردن بچه های کوچک تر با دخترها بود. غیر از آن توی خانه ها و در کلاس درسِ مادرها، گلدوز و قالیباف و خیاط می شدند و آشپزی یاد می گرفتند و غالبا تا  سنین 14، 15 سالگی هم راهی خانه بخت می شدند. مادر هوشیارانه در خلال هنرهای دستی به دخترش درس خانه داری و شوهرداری نیز داده بود.
***

کودکان و نوجوانان دهه 60 تابستان خود را چگونه می گذراندند؟
پسرها باز هم در این دوران باید ساعاتی از روز را کار می کردند. یا کنار پدرهایشان یا در باغ هایشان و یا مغازه و کارگاهی نزد اقوام و آشنا با این تفاوت که همه وقتشان را کار پر نمی کرد. بهترین بازی پسرهای خمینی شهر در این دوران شکار گنجشک با تیر و کمان بود و شکار قورباغه از کانال آب. گل کوچیک و 7 سنگ و وسطی هم که جای خودش را داشت. اما دخترها در این دوران هم چندان تابستان ها از خانه بیرون نمی آمدند مگر برای رفتن به قالیبافی یا معدود کلاس هایی که تک و توک مراکز فرهنگی برگزار می کردند. مدارس هم فقط کلاس های تقویتی ویژه دانش آموزانی برگزار می کردند که در درس هایشان تجدید شده بودند.
نرگس زمانی 39 ساله می گوید: پسته شکستن جزو سرگرمی های آن دوران برای دخترها بود. کلاس های هنری برگزار نمی شد مگر رشته های خاصی مثل خیاطی. بافتنی هم البته از جمله دل مشغولی های زنان و دختران بود که در خانه ها آموزش داده می شد. تنها مجله ای که آن زمان دست به دست می شد، کیهان بچه ها بود که البته همه بچه ها به مطالعه اش علاقه نشان نمی دادند. برنامه های تلویزیون هم از تنوع و تعدد برخوردار نبود. مثلا شبکه یک در طول سال روزانه فقط از ساعت 5 تا 6 عصر برنامه کودک و نوجوان پخش می کرد و شبکه 2 تنها تابستان ها  از ساعت 10 تا 11 صبح به پخش برنامه کودک و نوجوان می پرداخت و عملا و البته ناخواسته ساعات بسیاری از شبانه روز ما به خواب یا بیکاری و بی حوصلگی می گذشت.
وی ادامه می دهد: بازی های رایج آن دوران برای دخترها گوشواره طلا، ریگ بازی (یه قل دو قل)، ریگ تو دامن، اسم فامیل و... بود و تنها بازی فکری منچ و مار و پله بود. من آنقدر به نقاشی علاقه داشتم که اگر از صبح تا شب نقاشی می کشیدم خسته نمی شدم اما هیچوقت هیچ کلاسی در اطراف ما برگزار نشد که بتوانم در آن شرکت کنم البته آن زمان کانون پرورش فکری هم فعال بود اما تعداد معدودی از کلاس هایش استفاده می کردند. دخترها برای خواهران و برادران کوچک ترشان نقش مادری ایفا می کردند و اغلب هم زود راهی خانه بخت می شدند.
علیرضا کریمی 35 ساله در این باره می گوید: آن زمان مساجد و پایگاه های بسیج تمام بار فرهنگی و عقیدتی کودکان و نوجوانان پسر را به عهده داشتند. شب ها درب مساجد تا دیرقت به روی همه اهل محل باز بود و نقشی بسیار پررنگ در تربیت بچه ها داشت.  
***

کودکان و نوجوانان دهه 70 تابستان خود را چگونه می گذراندند؟
مشغول شدن به کار در بین پسران این دوره بیشتر به طبقه اجتماعی خانواده برمی گشت. پسرهایی که از طبقه اصطلاحا برخوردار جامعه بودند مثل گذشته ها تن به کار نمی دادند یا بهتر است بگوییم که اصلا والدین از آنها چنین درخواستی نداشتند. ردپایی از کلاس های هنری و ورزشی در شهر پیدا شده بود و هم پسرها و هم دخترها ساعاتی از روز خود را به شرکت در این کلاس ها اختصاص می دادند. برنامه های تلویزیونی تنوع بیشتری پیدا کرده بود و ورود شبکه سه به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در آذرماه 72 نقطه عطفی در زندگی کودکان و نوجوانان دهه 70 شد. اما این تنوع و تعدد، باز هم بازی های پر جنب و جوش کوچه و حیاط خانه را از آنها نگرفت. شاید بتوان گفت اوقات فراغت این بچه ها نسبت به دوران قبل از خود و دوران های بعدی از تعادل بیشتری برخوردار بود. اداره آموزش و پرورش در همین سال ها بود که اقدام به راه اندازی کانون سلمان فارسی کرد و پای دانش آموزان را بیش از پیش به کلاس های فوق برنامه مثل موسیقی و نقاشی و ... باز کرد.                                                        
مرضیه میرکاظمی 30 ساله در این باره می گوید: ما از تابستانمان خیلی لذت می بردیم. خاله بازی و لی لی و یه قل دو قل مان سر جایش بود و شرکت در کلاس های هنری و قرآنی هم سر جایش. کتاب و مجله هم تا حدودی در اختیارمان بود. آن زمان حتی ادبستان صفا وابسته به آموزش و پرورش هم در شهر بسیار فعال بود و استعدادهای ادبی دانش آموزان را کشف و شکوفا می کرد.
***
کودکان و نوجوانان دهه 80 و 90 تابستان خود را چگونه می گذرانند؟
اما با شروع دهه 80 همه چیز به ناگهان تغییر کرد. ظهور رایانه و یکه تازی اش، حیاط خانه و کوچه را از بچه ها گرفت و آنها را پای آتاری و سگا و میکرو نشاند. علاوه بر آن تغییر در شکل خانه ها به سبب افزایش جمعیت و تغییر سبک زندگی خانواه ها را به سمت آپارتمان نشینی سوق داد و همین مزید بر علت شد که بچه ها در نقطه ای مقابل رایانه و تلویزیون میخکوب شوند. حالا دیگر خبری از کار کردن بچه ها نیست حتی اگر خودشان به آن تمایل نشان بدهند اما در عوض در بسیاری از اوقات مجبور هستند در کلاس های گوناگون هنری، ورزشی، فرهنگی و... که به یکباره ظهور کردند و هر سال نسبت به سال قبل افزایش بیشتری پیدا می کنند، شرکت نمایند.
***
تابستان خود را چگونه بگذرانیم؟
اگرچه گذران اوقات فراغت و تفریحات به طبقه اجتماعی، نوع ارتباطات اجتماعی، امکانات تفریحی و حتی میزان سواد و محل سکونت افراد بستگی دارد اما هر گونه استفاده برنامه ریزی شده و در حد بضاعت از آن علاوه بر اینکه با ظهور و رشد استعدادها و خلاقیت های فرد موجب تعالی بخشیدن به شخصیت فرد می شود، رشد و توسعه فرهنگی جامعه را نیز در پی خواهد داشت. شرکت در فعالیت هایی نظیر کتابخوانی، فعالیت های هنری، ورزشی، علمی و...نه تنها مانع از بزهکاری می گردد بلکه موجب ایجاد نشاط و توسعه فرهنگ عمومی خواهد شد. علاوه بر آن کارشناسان تعلیم و تربیت معتقدند از آنجا که بسیاری از اختلالات روانی و انجام اعمال از روی عصبانیت ناشی از مشغول شدن زیاد فکر و ذهن به امور مختلف است، اوقات فراغت مناسب ترین شرایط برای بالا بردن قدرت ابتکار و خلاقیت افراد می تواند باشد. این اهداف حتی با استفاده بهینه از تنها بخشی از اوقات فراغت نیز قابل تحقق است.

برخورداری از 7 سال و نیم اوقات فراغت در طول 22 سال
یک دانشجوی سال آخر دوره کارشناسی از ابتدای تحصیل در دبستان تا کنون بالغ بر 1300 روز تعطیلات عمومی (جمعه و ایام تعطیل) داشته است یعنی بیش از 3 سال و نیم. همچنین تعطیلات تابستانی او تا پایان دوره متوسطه 36 ماه بوده است یعنی 3 سال و تعطیلات تابستانی دوران دانشگاهش به اضافه تعطیلات میان ترم ها چیزی در حدود 10 ماه است. یعنی این دانشجو جمعا حدود هفت سال و نیم وقت فراغت از تحصیل داشته است.
به اعتقاد یک کارشناس زبان شناسی، یادگیری یک زبان خارجی تنها به 120 روز آن هم روزی یک ساعت زمان نیاز دارد یعنی این دانشجوی فرضی در طول تنها یک سال از این 7 سال و نیم قادر بوده حداقل به 2 زبان زنده دنیا مسلط شود.
همچنین فراگیری یک حرفه و مهارتی که بتوان از آن به عنوان یک شغل نام برد علاوه بر اینکه دروازه های ورود به اجتماع را به روی فرد باز می کند، می تواند تکیه گاهی برای آینده باشد.
 نتیجه اینکه اوقات فراغت هم می تواند فرصت باشد هم تهدید، فرصت است اگر با مهارت افزایی دانش آموز را برای زندگی شغلی و خانوادگی آماده کند و تهدید است اگر به وقت گذرانی و سرکوب استعدادها و یا بی توجهی به رشد همه ابعاد شخصیت افراد منتهی گردد.