چرا جوی های آب، موش دارند، چرا موش ها زور دارند؟!

ارسال در در شهر

 از آنجا که این موش ها در چند خیابان شهر ما هم مشاهده شده و برای شهروندان دردسر درست کرده اند، دو سوال در این زمینه برای چخمالی پیش می آید: 1- چرا موش ها زیاد شده اند؟ 2-چرا اینقدر چاق شده اند؟
چخمالی سگرمه ها را در هم کشیده، به نقطه ای خیره می شود و با خودش می گوید: «باید ته این کار را در بیارم.» و راه می افتد. طبق معمول اول دست به تلفن می شود و به روابط عمومی زنگ می زند و موضوع را مطرح می کند، او هم می گوید باید به معاون خدمات زنگ بزند، چخمالی شماره معاون مربوطه را می گیرد و پس از چاق سلامتی، سوالات را مطرح می کند.
 معاون خدمات: این کارا احتیاج به بودجه داره، اگه ردیفش مشخص بشه، حتما اقدام خواهد شد.
چخمالی: خب بودجه براش تعیین کنین.
معاون خدمات: در حوزه وظایف من نیست با امور مالی تماس بگیرید.
چخمالی با امور مالی تماس می گیرد.
 معاون مالی: همه چیز که با بودجه حل نمیشه، این مورد، نیاز به کار فرهنگی داره، بهتره با معاون فرهنگی گپی بزنین، هماهنگ می کنم جواب شما را بدن.
 چخمالی این بار شماره معاون فرهنگی را می گیرد و سوالاتش را تکرار می کند.
 معاون فرهنگی: تلفنی که نمیشه، باید تشریف بیارین اینجا به خصوص که موضوع موش مطرحه و از قدیم گفتن دیوار موش داره، موشم گوش داره، تازگیا موشا زور هم دارن! شاید شما خبرنگارا سرتون برا دردسر درد می کنه اما ما خونه و زندگی داریم، می ترسم این موشا تو خونه مون رخنه کنن اونوقته که دیگه نمی دونم چه خاکی باید به سرم کنم؟
چخمالی خنده ریزی سرمی دهد: جسارتا خاک رس سرند شده کلاسش بالاس، اگرچه خاک کشاورزی نرمتره اما دیگه جایی گیر نمی یاد، آلوده هم هس.
معاون فرهنگی سکوتی می کند و می گوید: مزه پرون هم که هستید، بیشتر علاقه مند شدم حضوری ببینمتون، فردا 9 صبح همین جا چطوره؟
چخمالی قبول می کند و روز بعد به دفتر معاون فرهنگی می رود و خودش را معرفی می کند و می گوید: آماده شنیدن جواب های شما هستم.
  معاون فرهنگی که احترام زیادی برای اهل رسانه قائل است، خوشامدی می گوید و یک راست می رود سر اصل مطلب:  خدمت شما عرض کنم این که موش ها توی جوی آب زیاد شدن و هیکلی به هم زدن، ریشه فرهنگی داره.
چخمالی سری تکان می دهد و معاون ادامه می دهد: علتش هم اینه که ما با اعمال و رفتار خودمون، به اونا میدون رشد و نمو دادیم.
چخمالی عینکش را بالاتر می برد: لطفا برای خوانندگان ما بیشتر توضیح بدید.
معاون: بله حتما، برا باز شدن قضیه یه سوال از حضورتون می پرسم: موش برا اینکه رشد و نمو کنه به چه چیزهایی احتیاج داره؟
چخمالی: به آب و غذا و پناهگاه.
معاون: احسنت، می دونین که اینا تو جوی های کنار خیابونا فراوونه، برا اینکه مغازه دارا و رهگذرا ته مونده خوراکی ها و آشغالا شونو میریزن توی جوی آب، بوته های مورد کنار جو هم مخفیگاهی براشون فراهم کرده، بنابراین تا رفتار ما عوض نشه مشکل حل نمی شه، کار را باید ریشه ای حل کرد، باید با علت ها مبارزه کرد نه با معلول ها.
چخمالی سری به افسوس تکان می دهد: فست فودی ها
معاون فرهنگی کمی جلوتر می آید و بعد از اینکه دور و برش را برانداز می کند، با صدای آرامی می گوید: جای اداره بوق بودم همه شان را توقیف می کردم، فکر کردی برا چی موشا اندازه یه گربه شدن؟ از بس فست فود خوردن، تحرک هم که ندارن. قدیما یه موش برا چارتا دونه گندم به اندازه مترو اصفهان زیر زمین حفاری می کرد حالا تو جوی مقابل یه ساندویچی کشیک میده، از چپ و راست براش ته مونده پرت می کنن.
چخمالی به صندلی تکیه می دهد و دوباره عینکش را می برد بالاتر: شما هم که هیچ فرهنگ سازی در این زمینه نکردین...
معاون روی صندلی اش جا به جا می شود: چرا، قراره روابط عمومی سر چهارراه ها بنر نصب کنه.
چخمالی اما به دنبال یک راه حل درست و درمان است برای همین پی گیر می شود ببیند شهرهای بزرگ در این زمینه چه راهکارهایی در پیش گرفته اند. طی این پیگیری ها به شهری برمی خورد که نه تنها مشکل بودجه ندارند بلکه برای مبارزه با موش ها دفتر و دستکی هم به نام «دایره مبارزه با جانواران موذی» علم کرده اند. فورا با مدیر آن دایره تماس گرفته  و سوالاتش را می پرسد.
مدیر مربوطه می گوید: تحقیقات ما نشون داده که این موشا توسط یه مرکز تحقیقاتیِ طرفدار حل اختلاف، دستکاری ژنتیکی شدن و ترکیبی از موش و گربه هستن که حالا برا  ماها دردسر شدن چون طی این سال ها قوی و چاق و چله شدن اما در عوض گربه ها نه تنها خودشون را قوی نکردن بلکه ضعیف تر هم شدن و ما فعلا در حال مذاکره با مراکز دستکاری ژنتیکی هستیم تا گربه ای پرورش بدیم که بتونه از پس این موش ها بربیاد.
چخمالی خیلی دوست داشت در ادامه این گزارش با موش ها و گربه ها هم گفتگویی ترتیب بدهد اما متاسفانه به دلیل موانع ارتباطی این مهم امکان پذیر نشد.