اگه برا جوونا سیم نما و تیاتر و زمین فوتبال و چشمه نيس، منقل و بافور و سوزن و دوا كه هست

ارسال در در شهر

مجریان: خدمت خاله عرض کنم که یک نفر به نام "ک- نا" تماس گرفت و گفت من کارمند یک اداره هستم، مسئولین استان گفته اند برای احداث یک شعبه جدید تو شهرستان باید اول شورا و کانون خیرین موافقت کنند تا بعد ما موافقت کنیم! از خاله بپرسید می دونید جریان چیه؟ من هم گفتم دیگه این سوال که از خاله پرسیدن نداره، خودم جوابشو بلدم معلومه می خواستند به نهادهای مردمی احترام بگذارند، این کار تازه مد شده.
خاله خانوم: مِجری چنقذه ساده ای؟ مِجری هم چار تا گل و بوته روش می چسبونند که از سادگی دربیاد، اصلا بگو ببینم ترا به کارشناسی چه؟ اون مجری گری هم زورکی به سفارش خودم بهت دادند، حالا دیگه کارت به جایی رسیده که خودت جواب مردمو میدی؟
مجریان: چند بار بگم من مُجری ام یعنی "اجراکننده" نه مِجری یعنی "صندوقچه" اونوقتم مگه جوابش این نبود؟
خاله خانوم: نه!
مجریان: پس جوابش چیه؟
خاله خانوم: تو هم از اونایی که می خوای درس نخونده ملّا بشی، همین جوری که آدم کارشناس نمی شه، زحمت داره. گفتی کی سوال کرده؟
مجریان: یک  نفر به نام( ک- نا).
خاله خانوم: هان! یقین کتایون ناکس بوده!
مجریان: نه خاله، اسم مخففه!
خاله خانوم: فهمیدم حکما کبری ناقلا بوده!  
مجریان: حالا چیکار به اسمش داری؟! هر کی، جواب سوالا بده.
خاله خانوم: امضا شورا و خیرین برا اینه که خرج و مخارج شعبه جدیدا بندازن گردن اونا.
مجریان: پس اینا چه کاره ان؟
خاله خانوم: کیا؟
مجریان: مسئولین استانی؟
خاله خانوم: هیچی خودکارشون جوهر داره امضاشونم قشنگه، جزو بیلان کارشونم هست. اونا حقوق بیخودی که نمی گیرن یه کاری باید بکنن. این جور که تو می گی یعنی می گی مسئولین شهرستانی عَیب ندارن؟
مجریان:  اونا که در حد مسئولین کشور خودشونا می دونن.
خاله خانوم: چرا حرف در می آری؟
مجریان: حرف در نمی آرم، این جور نشون می دن. نریم تو حاشیه، یکی از کاربرهای فرصت آنلاین یادداشت گذاشته که پس ما جوان ها کجا تفریح کنیم؟ سینما فرهنگ را که بستند، هر کدوم از چشمه ها را هم که یه جا دست گذاشته روش، زمین چمنم که نداریم. لطفا راهنمایی بفرمایید؟
خاله خانوم: انقذه این جوون و جاهلا بونه می گیرند که آدم می خواد با دمپایی بزنه تو ملاجشون، همه اش دنبال تفریح اند، چرا به فکر کار نیستند؟
مجریان: اتفاقا خیلی های دیگه هم پرسیدند ما بیکاریم، خاله کار سراغ نداره؟
خاله خانوم: پا برهنه نپر تو حرفم چرا مثل صغرای موتور فکت هرزه؟ بذار اول مشکل تفریح حل بشه، آسیاب به پسا. یهو که نمی شه همه مشکلات شهرا حل کرد اونوقتم پس رییس و روسا چیکاره  هستن؟
مجریان: ببخشید.
خاله خانوم: خدا ببخشه. می گفتم: حالا اگه بعد از یه روز کاری، جوون می خواد تفریح بکنه و می بینه سیم نما و تیاتر در کار نیس، زمین فوتبالم خیش گذاشتند، هر کدوم از چشمه ها را هم یکی ضبط کرده و لادر را هم می خواند بالا بکشند! خب منقل و بافور و سوزن و دوا را که درشا نبستند، برند سراغ اونا اگه آتیشم می خواند بیاند پا تنور من اونجا هس، درختا باغا هم که درد بی آبی خشکیده، اصلا برند تو باغا درخت خشکا را آتیش بزنن و همون جا حسابی تفریح کنن.
مجریان: خاله انگار افتادی رو دنده چپ، داری جوونا مردما از راه  به در می کنیا، نکنه کارشناس شبکه های ماهواره ای شده ای؟
خاله خانوم: آخه بسکه این مسئولین کاراشون ترقی داره و لج آدما در میارن، به جا این که هر چار تا جوونا تو یه فعالیت سالم ورزشی و کوهنوردی و عام المنفعه و هنری و شعر و شعرخوانی و چی می دونم کارا فرهنگی سرگرم کونن هی جلوشون سنگ میندازند تا فقط یه راه براشون باز بمونه اونم همونا که من نشونشون دادم یعنی اونا نشونم دادند.
مجریان: چی بگم؟! رفتم ته بن بست!
خاله خانوم: حواست جمع باشه با مخ نخوری ته بن بست! بی مجری بشیم.
مجریان: یه کاربر دیگه پرسیده تو شهر ما "زنده خوب وجود نداره و مرده بد"، شما حرف اونو قبول دارید؟ اونوقت چرا  این طوریه؟
خاله خانوم: گل گفته، اصلی اگه آدم خب باشه که زنده نمی مونه، می میرد، زنده باد مرده.
مجریان: خاله لطفا احساساتی نشید برا قلب و زانوتون ضرر داره ها.
خاله خانوم: خبس یادم آوردی قرصاما بخورم. خدا عمرت بده یک لیوان آب بیار.
مجریان: نداریم خاله، این جا خونه قدیمیه یه شیر تو حیاط داره اونم یخ زده، تو مطبخ هم چاه هستا اما آب نداره، چرخ و چا هم نداره.
خاله خانوم: پس شما کوفت می خورید صبح تا شب؟ برو یه پارچ آب از در و همسایه بسّون و بیار.
مجریان: به یه سوال دیگه جواب بده تا بعدش من برم آب بیارم.
خاله خانوم: بسه دیگه! من خسته شدم. انقذه که ما مشکلات مردوما حل کردیم، رییسام که تو جلسا -که جاشونم گرم و نرمه و کیک و ساندیسشونم به راست- وقت نمی ذارن.
مجریان: خاله این سوال آخریه.
خاله خانوم: نهار خبری هس؟!
مجریان: نه!
خاله خانوم: پس برم تا دیر نشده "پَنار" گوش]ت[ تو یانه بکوبم قرمزه درست کنم و ظهر بخورم تا نا داشته باشم مشکلات مردوما حل کنم. تو هم برو یه فکری به حالی خودت بکن. نمیری؛ جزو مشاهیر حسابت کنن؟!!!