چرا زادگاه حضرت سلمان فارسی ماربین (سده) است نه کازرون؟

ارسال در در شهر

 

salmanشهر کازرون مرکز شهرستان کازرون استان فارس از روزگار باستان به نامهای کازر، کوه زران، گازرگاه، جنجان، جنقان، بلدالعنین، خنجان، شهر سبز، مروارید بر نیمه راه خلیجفارس، کوه زران، نورد و دریس و راهبان خوانده می شده است. در گذشته کازرون تابع شهر شاپور بوده و در پی خرابی این شهر، کازرون کنونی به دست ابوسعید شبانکاره شکل گرفت.

بعضی گویند چون کوه های پیرامون این شهر از لحاظ ثروت طبیعی غنی بوده آن را کوه زران نامیده اند. اما چرا کازرونی بودن حضرت سلمان مورد اتفاق نیست و مابرین و مهروکان (سده) که به صورت سمبلیک اسامی پیش از اسلام حضرت سلمان (مابه- ماهرویه) را در بردارد زادگاه اوست؟
در کتاب مجمل التواریخ و القصص و کتب دیگر، متون واحد و جعلی عهدنامه ها یا امان نامه هایی منسوب به پیامبر(ص) که گویا به خط حضرت علی(ع) نوشته شده و جمعی از بزرگان صحابه در سال نهم هجری آن را گواهی کرده اند ذکر شده است. بررسی اجمالی عهدنامه نشان می دهد که خاندانی معروف به سلمانی در کازرون وجود داشته و به واسطه انتصاب به سلمان فارسی مورد احترام بوده اند. این خاندان سند مورد بحث را در اختیار داشته و در مواقع لزوم ارائه می کرده و از مزایای آن برخوردار بوده اند. بررسی و مطالعه سندشناسان ساختگی بودن آن را که احیاناً به وسیله غیرمسلمانان جهت استفاده از مزایای آن جعل شده به شرح زیر اثبات می کند.
1-در آخر عهدنامه و در متن سند، تاریخ نهم هجری قمری ذکر شده در صورتی که تاریخ هجری در زمان عمر مرسوم شده و قبل از آن وجود نداشته است.
2- شبیه چنین متونی را یهود و نصاری نیز ادعا می کردند که از طرف پیامبر اسلام(ص) در اختیار دارند.
3- یکی از مواردی که خاندان سلمان بر حسب ادعای این عهدنامه از آن معاف شده است جزّ ناصیه (چیدن قسمتی از جلوی سر) بوده اما شهید اول (شهادت 768) در نفسالرحمان ص 44 نوشته در مآخذ فقهی هیچ مستندی هم در  سنت رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) دراین مورد یافت نمی شود.
4- در متن عهدنامه مذکور عبارت عجیبی آمده است: «انزل فی الوحی عَلَیَّ انَّ الجنه الی سلمان اشوق من سلمان الی الجنه» ظاهراً این عبارت موهم این معنی است که عبارت آن الجنه .... آیه قرآنی است و به عنوان وحی بر پیامبر (ص) نازل شده است!
5- اگر ادعای فارسنامه که شیخ ابواسحاق کازرونی از اولاد جناب سلمان بود صحیح میبود، این نکته افتخارآمیز می باید درکتاب فردوس المرّشدیه که در احوال اين شیخ است نوشته میشد ولی در این کتاب، خرقه شیخ با 6 واسطه به سلمان فارسی رسانده شده است. بنابراین بعدها شجرهنامه خرقه شیخ به خود او تعمیم داده شده است.
6- اسامی مشهود در مآخذ مختلف متفاوت است. شخص سلمان فارسی در برخی مآخذ جزو گواهان سند حضور دارند. نکته جالب ردیف شدن نام های ابوبکر، عمر و عثمان به عنوان شهود و به ترتیب خلافت است که باعث خنده مورخین شده است.
7- این که پیامبر اسلام (ص) در سال نهم هجری و سالها پیش از فتوحات اسلامی به فکر تنظیم چنین سندی افتاده و یا این که حضرت سلمان از پیامبر (ص) خواهش کرده باشند سندی را به نفع خاندان او و حتی غیرمسلمانان تنظیم کنند طبق روال عادی پذیرفته نیست. لذا صاحب فارسنامه ناصری این موضوع را از باب خرق عادت و خبر از آینده معرفی کرده است.
8- در متن سند، عباراتی شداد و غلاط در مورد خاندان سلمان حتی آنان که مسلمان نشده باشند ذکر شده که پذیرفتن استناد چنین مطالبی به پیامبر اسلام (ص) غیرممکن است چون چنین عباراتی تنها در حق اولیای خدا و اهل عصمت امکان صدق دارد.
منابع:
1-جعفری، عباس: شناسنامه جغرافیای طبیعی ایران
2- ابن بلخی: فارسنامه
3- استخری: مسالک و ممالک
4- حمید ا...، محمد: نامه و پیمانهای سیاسی حضرت محمد(ص)
5- ترکی، محمدرضا، پارسای پارسی
6- افضل التواریخ و ....