اختلاس در نه اپیزود/ گزارش ويژه فرصت از بزرگترین پرونده اختلاس شهرستان
حفظ سلامت اقتصادی بوروکراسی اداری کارمندان، بویژه مدیرانی که مبالغ میلیونی از پول بیتالمال را مدیریت می کنند دغدغه همه دولتها و حکومتهایی است که در مسیر توسعه قرار دارند.قوانين شفاف، اطلاع رساني به موقع، افشاگری و بالا بردن هزینه ارتکاب اعمال خلاف قانون از قبیل رشوه، دزدی، اختلاس و ... و برخورد سریع و قاطع دستگاه قضائی با این قبیل مجرمان و اجرای شجاعانه احکام صادره، ضامن حفظ سلامت دستگاههای اجرایی است. ایرانيان عاشق علی(ع) حساسیت نسبت به بیت المال و ابراز انزجار نسبت به دزدی و اختلاس را از مولایشان به ارث بردهاند و هر از چندگاهی که از گوشه و کنار، دنیاپرستاني به این قبیل امور دست میزنند، تقاضاي عمومی برخورد قاطع است. معطل ماندن هر یک از این پروندهها چراغی از چهلچراغ عدالتخانه نظام ما را به کم سویی فرا میخواند که باید از آن بترسیم. در همین رابطه بخوانید گزارش ويژه اين شماره را که موضوع آن اختلاس است؛ آنهم از نوع بومی اش. اختلاس معروف در شهرداری خمینی شهر.
اعتماد!
وقتي انتخابات دومين دوره شوراي شهر پايان يافت و نتايج اعلام شدند، تلاشها برای انتخاب شهردار جدید شروع شد. از میان اسامی مختلف، قرعه به نام عباس کمالي افتاد. کمالي پیش از آن در شهرداری شهرهاي دولتآباد، نائين و خوراسگان شهردار بود و همین که در شهرداری خمینیشهر مشغول به کار شد، مدیر امور مالی خوراسگان را در سال 82 به شهرداري شهرمان منتقل کرد. علیرضا رضایی به مدت چهار سال مسؤول پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان شهرداری خوراسگان و ظاهراً کارمند پرتلاش و دقیقی بود که با تسلط بر مسائل مالی و امور رایانهای در طی این مدت، اعتماد شهردار را به خود جلب کرده بود. پارادوکس این تراژدی مدیریت، دقیقاً از همینجا آغاز شد. درست در جایی که ریال به ریال خرج و دخل شهرداری باید «مستندسازی قانونی» پیدا میکرد و اصل بر عدم اعتماد و حساب و کتاب دقيق براي روز مبادا بود. اما ورق برگشت و «اعتماد» جایگزین نظارت بر اسناد شد.
فرصتطلبان سودجو و خلافکاران همیشه از جلب اعتماد دیگران لذت میبرند و گاه چنان فیلم بازی میکنند و با جلب اعتماد مخاطب، چنان سواری میگیرند که سواری دهنده حتی آن را احساس هم نمیکند. از اين پس دزد در خانه ما مهمان و غریبهای نبود که پس از پایان مهمانی خداحافظی کند و هزینهاش اندک پذیرایی به رسم مألوف باشد. دزد شریک غافله شده بود و اهل سرّ امور مالی رئیس. کلید گاوصندوقی که دادن هر قرانش با اکراه شهروندان روبرو میشد اکنون در دست کسی بود که مدیران به سلامتش اندك ترديدي هم نداشتند. چه کسی جرأت دارد مردی پرکار که همه حسابهای مالی را خودش تک به تک و با دقت چک کرده و در کامپیوتر ثبت میکند زیر سؤال ببرد؟ رستم قصهها بدش نمیآمد اگر پیش ميآمد در محفل خصوصی و در جمع دوستان نزدیک با شعف بسیار بگويد که: «رئیس آنقدر به من مطمئن است و من آنقدر کارم درست است که چکهای سفیدامضاء هم از شهردار میگیرم.»
من آنم که چک را گرفتم سفید/ بدلخواه کردم تمامش سیاه!
صورت وضعيتها لو نره؟!
بدین ترتیب نامبرده تنها طی 12 ماه فرصتي که جلب اعتماد رئيس برايش ايجاد کرد، يعني از تابستان 84 تا تابستان 85 به تدريج و با حسابسازي مبلغی بالغ بر 835 میلیون تومان ناقابل پول شهرداری را که از محل دریافت عوارض در صدور پروانه تک تک خانوارهای همشهریان دریافت میشد جابجا کرد.
سؤال اينست که انتقال و حساب سازی چنین مبلغی چگونه ممکن است؟ از آنجا که چنین کاری بدون یک شبکه يا باند فاسد ممکن نیست، بنابراین نامبرده در هنگام کار با يكي از پيمانكاران شهرداري و نيز فردي كه قبلاً در شهرداري خوراسگان فعاليت داشته به نام آقاي م.ه نژاد شريك قصه شدند. نامبردگان براي صدور چكها در «صورت وضعیت»ها و قراردادهای مالی و صدور اسناد مالی دست میبردند و پس از ثبت رایانهای، چکها بنام شخص ديگري صادر میشد، اما در واقع به حساب باند اختلاس میرفت و نامبردگان چکهای صادره را از بانک وصول میکردند. از آنجا که چکهای وصولی شهرداری عموماً باید دو امضائی باشند، رضایی این چکها را که باید توسط كمالي شهردار وقت امضاء میشد به دو روش تحصیل میکرد. چشم شیطان کور قصد آموزش دزدی نداریم چون به شما اعتماد داریم. تنها بر اساس اقارير متهمان توضيح ميدهيم! در روش اول به صورت جعل امضاء شهردار وقت، برخی چکها به همین سادگی آماده خارج کردن پول از بیت المال میشد. درست گفتهاند مَثَل پول حرام مَثَل آب شوری است که نه تنها نوشنده را سیراب نمیکند که تشنهتر میسازد. عطش پول با جعل امضاهایی که قاعدتاً برای مبالغ کمتر صورت میگرفت به این راحتی رفع شدنی نبود. بنابراین در مواقع خاصی که شهردار درگیر جلسهای در اصفهان یا سفر به تهران میشد، با توجیه شرایط و اقتضای کار و اينکه در فرصت مقتضي به شهردار توضيح خواهد داد، با سوءاستفاده از اعتماد کمالي، چکهای سفید را به دست شهردار میداد. چکهایی که فقط امضاء میشدند بدون آنکه مبلغ مورد نظر یا نام گیرنده و موضوع کار در آن قید شده باشند. بازگذاشتن همه قفلها، دربها و کليدهای خانه برای دزد چه حکمی دارد؟ اگر ضرب المثل قديمي را به روز كنيم ميشود؛
دزد از خدا چه میخواهد؟ چندتا چک سفید امضا!
اعتراف قطره چکانی
خلاصه، ابر و باد و مه و خورشید و اعتماد، قلم و دفتر و رایانه همه در کار بودند تا دزدان فیضی ببرند. اوضاع به آرامی پیش میرفت و امیدی به گیر افتادن نبود به تجربه خوراسگان! تا اینکه سفيد بودن ته چك يكي از چكهاي شهرداري و اطلاع يافتن حراست از موضوع، باعث ورود بچههاي حراست شهرداري به حوزه کاری رضایی و تردید در سلامت اداری این مجموعه شد. ماجرا از اين قرار بود که روزي رضایی که خارج از شهرداری بود، تلفنی بوسيله خواهرش پيغام فرستاد و از یکی از کارمندان مالی خواست که اسم ته چک سفيد را بنام پيمانكاري که او ميگويد بنويسد، چون خودش فراموش کرده اين کار را انجام دهد. رضايي که مدتها از اعتماد مافوق سوءاستفاده کرده بود حالا ميخواست از دستور به زيردست هم سوءاستفاده شخصي کند، غافل از اينکه کارمند مربوط درسش را خوب بلد بود. اولين جملات کلاس درسي براي آنان که ميخواهند کارمند امور مالي شوند اينست: «دستور ماليِ شفاهي نداريم.» و اين جمله چيزي شبيه همان جمله «اسلحه، ناموس سربازه» دوره خدمت است. ماجرا لو رفت و در نهايت در شهریورماه 1385 رضایی جهت توضیح به اداره اطلاعات فراخوانده شد. البته موضوع فراخوان، ابتدا بررسی پروندههای مالی شهرداری خوراسگان بود نه خميني شهر. به مرور پرونده دزدي از شهرداري خمينيشهر هم گشوده شد. ارائه مستندات در تحقیقات اولیه، انکارها را به اقرار تبدیل کرد.
اما اعتراف کردن هم خود هنری است درخور مردان اهل دنیا! رضایی اعتراف کرد و مدتها با اعتراف قطره چکانی تکمیل پرونده را معطل نگه داشت. در هر دفعه از اعترافات، به قسمتی از اختلاس اقرار میکرد و قسم میخورد که به خدا به... همین مقدار بوده است و نه بیشتر! از طرفي هر روز مدارك مستدّل مالي و بانكي توسط حراست تهيه و به اداره اطلاعات گزارش ميگرديد. ابتدا همه فکر میکردند کل داستان 200 میلیون تومان است، بعد فکر کردند 300 میلون تومان آخرش است اما قصه آنقدر ادامه یافت و ادامه يافت که به هشتصد و سي و پنج ميليون تومان رسید! تمام قصه همین بود. دزدی را از شهرداري خوراسگان به شهرداریمان آوردیم و کلید را دادیم دستش و خداحافظ.
بدین ترتیب و به راحتی نود و سه میلیون تومان به یکی از پیمانکاران شهرداري بنام آقاي ع. م. اضافه بر صورت وضعيت داده شده بود كه اين موضوع بعدها در دادگاه جداي از موضوع اختلاس بررسي شد. مبلغ سيصد و ده ميليون تومان هم به آقای م.ه نژاد پيمانکار شهرداري، در خارج از چهارچوب اداری و قانونی پرداخت شده بود. حدود 525 میلیون تومان نیز همان رضايي يعني دزد فعلي يا به اصطلاح امانتدار سابق خزانه برداشت کرده بودند.
ابر و باد و قلم دفتر و رايانه، همه در کارند
تا تو پولي بِهَپولي و کجاها ببري؟
شکایت
پرونده اختلاس با همکاری، دلسوزی و تلاشهای نيروهاي زحمتكش حراست شهرداري و وزارت اطلاعات و همراهی مالی – حقوقی شهرداری تکمیل شد و با طرح شکایت شهرداری در دادسرای عمومی و انقلاب اصفهان پس از دهها جلسه بازپرسي و حضور در صحن دادگاه منجر به قرار مجرمیّت و کیفرخواست گردید. تکمیل این پرونده و طرح شکایت در دادگاه 8 ماه طول کشید و سرانجام متهم پس از چند ماه، با قراردادن وثیقه يك میلیارد تومانی آزاد شد! این آزادی مورد اعتراض شهرداری قرار گرفت و با موافقت بازپرش شعبه و تصمیم ریاست شعبه 120 دادگاه عمومی استان قرار وثیقه دو برابر شد.
حكم
از شهريورماه 85 تا سال 87 منتظران عدالت چشم انتظار به محکمهها چشم دوختند و وکيل شهرداري و حراست بارها رفتند و آمدند تا آراء زیر در خرداد ماه 87 صادر شد:
1- علیرضا رضایی به اتهام اختلاس و مداخله در معاملات دولتي جمعاً به 10 سال حبس، استرداد مبلغ 525 ميليون تومان به شهرداري خمينيشهر، انفصال دائم از خدمات و مشاغل دولتي و پرداخت جريمه به مبلغ 500 ميليون تومان به خزانه دولت محكوم گرديد.
البته رضايي طبق همين رأي نيز محكوم شد که 264 ميليون تومان هم به شهرداري خوراسگان بدهد. رضايي پرونده ديگري هم داشت که طي آن به دليل جعل امضاء شهردار وقت خمينيشهر در هشت فقره چك شهرداري، به دو سال حبس محکوم شد. بنابراين رضايي جمعاً محکوم به 12 سال حبس گرديد.
2- افراد همدست و همكار وي در اين اختلاس نه به عنوان حقوقي «شريك جرم» که به جرم «تحصيل مال از طريق نامشروع» در وصول چكهاي شهرداري به استرداد310 ميليون تومان به شهرداري و تحمل حبس يک نفر6 ماه و ديگري 2 سال محكوم شدند. پيمانكاري كه اضافه بر صورت وضعيت خود پول دريافت نموده بود محكوم به استرداد مبلغ 93 ميليون تومان به شهرداري خميني شهر گرديد.
همچنين آقاي كمالي با توجه به نداشتن اطلاع و عدم مداخله در اين اختلاس و اينكه مورد سوءاستفاده مديريت مالي شهرداري قرار گرفته است تبرئه شد.
اعتراض و حکم نهايي
پس از صدور رأی دادگاه بدوی، محکومين اعتراض و تقاضای تجدید نظر کردند و پرونده برای رسیدگی به شعبه 12 تجدید نظر استان ارسال شد و در رسیدگی به پرونده ایراداتی حقوقی به برخی بخشها وارد شد. شعبه بدوی نیازمند برخی تمهیدات و مقدمات بود تا از پرونده رفع نقص کند، اما... روند بروكراسي قضائي فرآيند رفع نقص را طولاني نمود.
سرانجام پس از چند ماه انتظار و با رفع اشکالات، پرونده دوباره به دادگاه تجدید نظر رفت و نهایتاً در دی ماه سال 1388 دادگاه تجدید نظر رأی بدوی دادگاه را عیناً تأیید و جهت اجرا به محکومان و شعبه بدوی ابلاغ کرد. گفتنی است اختلاس کنندگان هیچ کدام بومی و خمینیشهری نبودند و هیچ وابستگی شغلی با شهرداري خمینیشهر نداشتند. آقای رضایی و آقای ع. م از توابع شهرستانهاي اصفهان و آقای م.ه نژاد هم اهل و ساکن اصفهان بود.
فرار وثیقه!
متهم ردیف اول که با گذاشتن وثیقه آزاد بود، هر از چندگاهی جهت توضیح پارهای موارد به دادگاه احضار میشد، اما در اردیبهشت ماه سال 88 زمزمههایی مبنی بر فرار متهم به گوش میرسید. وقتی اخطاریههای دادگاه به حضور متهم در دادگستری منجر نشد، متواری شدن متهم به تجربه، اولين حدس بود. براساس شنیدههای خبرنگاران فرصت، رضایی اکنون در يكي از كشورهاي اروپايي است و مرتب به دوستانش زنگ میزند و تقاضای پول میکند!
بيچاره پول، بيچاره دوستان و بيچارهتر...
باز هم براساس شنيدههاي موثق، نامبرده ظاهراً مبلغي حدود شصت ميليون تومان هم براي وکالت پروندهاش پرداخت کرد که از دست قانون خلاص شود. به نظر شما راه را درست رفتن و پاک بودن اينقدر هزينه دارد؟ اگر چه ادعاهاي او در دادگاه نشان داد که از مدتها قبل بقول قدما «آبرو را خورده و حيا را قي کرده» است!
در پي این ماجرا دایره حقوقی شهرداری در خرداد ماه سال جاری درخواست ضبط وثیقه را در دادگاه مطرح نمود و این درخواست توسط دادگاه، به متهم و وثیقهگذار ابلاغ گرديد. متهم به دادگاه احضار اما بعد از 20 روز غیبت، ترتیب ضبط وثیقه توسط دادگاه صادر شد و شهرداري هماكنون به دليل قطعي شدن رأي دادگاه در حال انجام مراحل اداري ضبط وثيقه ميباشد.
....
خلاصه اينکه اکنون دادگستری استان و دایره حقوقی شهرداری به دنبال احقاق حقوق مردم هستند. وثیقههای دو متهم دیگر این پرونده البته حدود 400 میلیون تومان بوده و سهل الوصول به نظر میرسد. به هر حال از نظر جرم و اختلاس، اختلاس صورت گرفته در شهرداری بزرگترین اختلاس شهرستان تلقی میشود، اگر چه در برخي ادارات يا بانكهاي شهرستان و يا در خوراسگان، نجف آباد و شهرستانهای اطراف دیگر در گذشته اختلاسهایی زیر يك میلیارد نيز صورت گرفته است.
بيم و امید
سؤال ما از دستگاه محترم قضايي و قضات دلسوز دادگستري استان اينست که چرا بايد اينقدر فرآيند دادرسي به اين پرونده طول بکشد؟ به نظر شما در جامعهاي که نهجالبلاغه را افق حرکتي خود ميداند رسيدگي به اين قبيل ظلمهاي عمومي چقدر بايد طول بکشد؟ اميدوارم دوستان نفرمايند که آرمانگرايانه مطالبه حق ميکنيم و از واقعيتها و مشکلات دستگاه قضا خبر نداريم. اصلاً شما بفرماييد در کشورهاي ديگر با معضلاتي از قبيل اختلاس چگونه برخورد ميشود و رسيدگي به اين پروندهها با چه سرعتي اتفاق ميافتد؟ چرا بايد محاکمه يک دزد در يک مملکت اسلامي چهار سال طول بکشد؟ چرا احقاق حقوق شهرداري که متولي خدمت به مردم است حتي بعد از نهايي شدن حکم، بايد اينقدر کند باشد؟ چرا چنین متهمی به راحتی و بدون طی کردن دوران زندان می تواند از کشور خارج شود؟ چرا برگردانده نميشود؟ به نظر شما شهرداري خمينيشهر با يک ميليارد تومانِ چهار سال قبل، چه خدماتي ميتوانست انجام دهد و چه گرههايي ميتوانست بگشايد و اگر همين حالا اين مقدار پول را دوباره زنده کند چه مقدار کار ميتواند انجام دهد؟ آيا ارزش پول و هزينه خدمات در کشور ما تغيير نکرده است؟ آيا کندي دادرسي و به فرض مثال هزينه بيماري قاضي را باز هم مردم مستضعف بايد بدهند؟... مردم ما از تأخير در رسيدگي به اين پرونده و اين قبيل پروندهها گلهها دارند. البته طولانی شدن رسیدگی به این قبیل پروندهها و اشکالات موجود در فرآیندها و افراد را به حساب نظام اسلامی نمیگذارند. بزرگترین منادی مبارزه با فساد اقتصادی رهبر معظم انقلابند و ما نیز اگر مطالبه عدالت میکنیم سر در گرو حکومت علوی داریم. رسالت خبرنگاري ايجاب ميكند از دستگاه قضائي و كليه كساني كه نقشي در احقاق حقوق از دست رفته مردم خمينيشهر و بازگرداندن پولهاي بيتالمال در جريان اين پرونده دارند بخواهيم با جديت، قاطعيت و سرعت بيشتري بازگرداندن حقوق مردم را دنبال کنند. شهري كه شهردارياش 25 خيابان ناتمام و هزاران مشكل دارد و از مديرانش خدمت ميخواهد تشنه عدالت است. راستی خبر خوش بازگشت کامل پولهایی که از شهرداری اختلاس شده را کی به مردم بدهیم؟ در يک کلام حق کي به حقدار ميرسد؟ يادمان نرود سال همت و کار مضاعف را!