کنکور، تحصیلات را در ایران مریض کرده است/ دانشگاه باید حاصل توسعه باشد نه مقدمه توسعه

ارسال در آموزش

"دارای مدرک دکترا از دانشگاه ایندیانا آمریکا و دوره پسا دکترا از آلمان، دارای سابقه تدریس در دانشگاه های آمریکا و عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی اصفهان" این بخشی از رزومه دکتر محمدرضا رئوفی است.

به سراغ او رفتیم. ظاهر ساده و گرمی داشت. بی پرده سخن می گفت ومهمتر از آن بی آلایش. فارغ التحصیل و استاد دانشگاه در ینگه دنیا و متنفر از مدرک گرایی سوژه جالبی بود برای مصاحبه. دکتر محمدرضا رئوفی از معدود دارندگان مدرک دکتراست که از این لقب ها گریزان است. ابتدایی در دبستان شهید باهنر فعلی در محله فروشان و متوسطه در دبیرستان طالقانی که برای خمینی شهر نخبگان زیادی پرورید. کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی هم حس کنجکاوی محمدرضا را در اوج جوانی راضی نکرد تا راهی کانادا و آمریکا شود. علاقه سرشار به ریاضی کار را به جایی کشاند که در آمریکا ودر دانشگاه های معتبر ریاضی تدریس کند وبه قول پدر بزرگش در جایی غیر از موطن خودش عالم شود و امروز با همان صداقت دکتر محمدرضا رئوفی عضو هیئت علمی دانشکده ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان به عنوان یکی از قطب های علمی کشور شده است. این استاد برجسته دانشگاه در طول مصاحبه به معضلات بزرگ اجتماعی اشاره کرد که قابل تامل است. گفتگوی ما بیش از دوساعت به طول انجامید و آنچه در ذیل آمده مختصری از آن است که خواندنش خالی از لطف نیست:


در ابتدا خودتان را بیشتر معرفی و مختصری از سوابق تحصیلی خودتان بیان کنید.
محمدرضا رئوفی فرزند محمد علی. لیسانس و فوق لیسانس در دانشگاه صنعتی بودم و سال 78 یک سال رفتم کانادا تا دکترا بگیرم. بعد از یک سال تصمیم گرفتم که دانشگاه و رشته را عوض کنم اول ریاضی کار میکردم بعد تصمیم گرفتم کمی کاربردی تر عمل کنم برای همین رفتم آمریکا و دکتریpde را گرفتم و چند سال هم خارج کار کردم و در آلمان دوره پسا دکترا را گذراندم و بعد از آن هم دو سال در آمریکا در دانشگاه تدریس داشتم و بعد هم به ایران بازگشتم.


چه انگیزه ای باعث شد برای ادامه تحصیلات به خارج از کشور بروید؟
پدر بزرگم معروف به حاج حسن شمر ( ایشان قبل از فوت در تعزیه ها نقش شمر را اجرا می کردند) می گفتند که آدم تو وطن خودش چیزی نمیشه و البته علت عمده که خواستم بروم این بود که دلم میخواست از نزدیک همه چیز را تجربه کنم.


شما بورسیه شده بودید؟
بله هم کانادا را بورسیه شدم و هم آمریکا را.


کدام دانشگاه بودید؟
دانشگاه ایندیانا، دانشگاهی است که بیشتر در علوم انسانی بود و در دروس موسیقی جزو اولین دانشگاه های آمریکا بود، البته در زمینه ریاضی هم این دانشگاه خیلی قوی بود و اساتید بزرگی داشت.


آن زمان بحث تحصیل در خارج کشور خیلی باب نبود چه عاملی باعث شد که این تصمیم را بگیرید؟
همینطور که گفتم خیلی مشتاق تجربه کردن بودم.


فکر نمی کردید سخت باشد؟
نه اصلا به سخت بودن آن فکر نمیکردم. من ریاضی را دوست داشتم و میخواستم که ادامه بدهم و البته آنجا ادامه بدهم. من در باره سربازی و ویزا گرفتن خیلی با مشکل مواجه شدم برای همین همیشه به این فکر میکردم که اگر موفق نشدم بروم ، دنبال کار های دیگر بروم و به خاطر علاقه ای که به برنامه نویسی کامپیوتر داشتم قصد داشتم آن را ادامه دهم. در آن زمان دکترا در ایران خیلی گسترده نبود و تنها چند تا از دانشگاه ها دکترا می گرفتند ولی خود من اصلا فکر نمیکردم که اینجا مشغول درس بشوم.


البته در ایران من سال اول دبیرستان که بودم جنگ تمام شد و باعث شد که مدرسه ها تعطیل شود ولی به غیر از آن مشکلی که نداشتیم هیچ، وضعیت خیلی هم نرمال بود.


در بحث آموزش الان با توجه به امکانات فعلی به نظر خیلی سطح علمی پایین تری داریم فکر می کنید علت چیست؟
چند عامل دارد اما بزرگترین مشکلی که تحصیلات قبل از دانشگاه ما دارد کنکور است. کنکور تحصیلات را مریض کرده است و هراس کنکور فشار عظیمی را به نوجوانان در دوره بلوغ وارد کرده است. دوره ما در سال چهارم به یاد کنکور افتادیم ولی الان از دوره راهنمایی همه به فکر کنکور هستند به همین دلیل الان دانشجویانی که وارد دانشگاه میشوند تست خوب میتوانند بزنند اما یک استدلال ساده ریاضی را نمیتواند انجام دهند. متاسفانه امروز در جامعه ما دبیری خوب است که بتواند تست خوب یاد دهد نه اینکه خوب درس دهد که این همه چیز را خراب می کند.


بعضی معتقدند لیسانس زمان قدیم خیلی با ارزش تر از لیسانس زمان حال است، نظر شما چیست؟
یک عارضه ای که در خیلی از کشور های در حال توسعه اتفاق می افتد این است که کشور های توسعه یافته دانشگاه زیاد دارد و همه در آن دارند درس میخوانند. پس ما هم می خواهیم توسعه یافته شویم. برای رسیدن به این امر دانشگاه ها را زیاد میکنند در حالی که باید دانشگاه حاصل توسعه باشد نه مقدمه ای برای توسعه. این یک معضل بزرگی برای کشور ما میشود که در آینده این قشر تحصیل کرده کار پیدا نمیکنند یا کار مناسب خودشان پیدا نمیکنند. دلیل افت علمی تحصیل کرده ها به خاطر این است که ما به طور کمی تعداد دانشجو ها را بالا بردیم که اثر خیلی بدی دارد. واقعیت این است که اگر تعدادی تحصیل کنند توقعاتشان هم بالا میرود و اگر کشور توسعه یافته نباشد نمیتواند توقعات آنها را برآورده کند و این امر پیش زمینه کلی عوارض اجتماعی می شود. من اصلا با این رشد قارچ گونه موافق نیستم.


نظام آموزشی در کانادا و آمریکا چه تفاوتی با ایران دارد؟
درباره کانادا چون تنها یک سال آنجا بودم خیلی نمیتوانم حرف بزنم اما در آمریکا تفاوت مهم یک چیز است و آن این است که دانشگاه ها در آمریکا مستقل هستند و هیچ وزارت آموزشی ندارد و هیچ ارگان دولتی وجود ندارد که بر کار دانشگاه ها نظارت کند یا سر فصل درسی تعیین کند. البته یک اعمال قدرتی دولت آمریکا میکند که این هم در برابر کشور ما چیزی نیست.


این موضوع مشکل ساز نمی شود؟
نه همینطور که میدانید بهترین دانشگاه ها را آمریکا دارد. فراموش نکنید همیشه بی نظمی باعث نظم میشود. روابط بشری خودش نظم برقرار میکند همینطور که در زندگی روزمره ما این آشکار است اما وقتی همیشه از بالا بخواهد نظارتی باشد و نظمی را برقرار کند از سود دهی کاسته میشود و بی نظمی را افزایش می دهد.


اینطور که ما شنیدیم در کشورهای توسعه یافته متفاوت از ایران است یعنی راحت وارد دانشگاه می شوند و سخت خارج می شوند؟
نه این چنین نیست در آمریکا راحتتر وارد دانشگاه میشوند چون تعداد دانشگاه زیاد است اما ورود به دانشگاه های سطح بالا خیلی سخت است و مخارج آن هم زیاد است، کنکور هم ندارد و کلا مخارج دانشگاه رفتن زیاد است اما اکثر دانشگاه ها دانشجو را مجبور میکردند که کار کنند و دانشجو به خاطر اینکه باید پول بدهد تمام تکالیف را انجام می دهد و سعی می کرد خوب درس بخواند.


جوان جوان است اگر مدام به او بگویی که درس بخوان نمی خواند اما وقتی دانشگاه مجبور می کند و میگوید که اگر می خواهی بخوان وگر نه باید دوباره پول پرداخت کنی خواه ناخواه درس خوانده می شود، درس پاس کردن خیلی سخت نیست اما کارهایی که در طول ترم باید انجام دهند خیلی زیاد است. کسانی که لیسانس را در ایران گرفتند و برای فوق لیسانس می روند خارج از کشور اولین چیزی که

می گویند این است که خیلی از آدم کار می کشند و تکلیف خیلی زیاد است.


نظام آموزشی توصیفی جدید از بچه ها می خواهد در طول سال تحصیلی کارهایی را انجام دهد و در منزل کارهایی را پیاده کنند به نظر خیلی خوب است، نظر شما چیست؟
مشکل اساسی مدارس ما مثل دانشگاه هاست و آن این است که در بالا همه چیز تنظیم میشود ، یک برنامه نمیتوان برای همه ریخت. باید آزادی عمل به معلم ها داد تا خودشان راه ها را امتحان کنند ولی تا کنکور هست این کار ها عملی نیست چون همه چیز باید بر پایه کنکور تنظیم شود. متاسفانه امروز از دانش آموز گرفته تا دانشجو همه تستی هستند و کسی دنبال راه حل نمی رود.


من درباره کارهای آموزشی خیلی تحقیق میکنم. گاهی لازم است درس را در زندگی روزمره وارد کرد تا خوب یاد گرفت. یک دانش آموزی اصلا ضرب و تقسیم را یاد نمیگرید، دو روز فروشندگی کند خوب یاد

می گیرد. چون برایش مهم می شود.


فکر می کنید برای ادامه تحصیلات اگر کسی به خارج از کشور برود موفق می شود؟
تا موفق را چی معنی کنیم مساله این است که قدیم یکی درس می خواند و مدرک می گرفت و گرفتن همین دکتری کافی بود اما الان فارغ التحصیل هایی داریم که برای کار پیدا کردن در زمینه خودشان مشکل دارند، ظرفیت ها پر شده و بست دانشگاه ها هم دیگر نمیتواند جوابگو باشد.


شما همانجا هم تحصیل کردید و هم تدریس، تدریس در آمریکا با ایران چه تفاوتی دارد؟
نوع کاری که ما انجام میدهیم به خصوص فشار شهریه ها بر دانشجو تاثیر میگذارد و میبینید که در آمریکا امکانش هم فراهم است اما از زیر کار در رفتن همانجا هم هست بنا به عوارض جوانی. یک چیز دیگر روابط انسانی بین معلم و دانشجو بود که من فکر میکنم اینجا قوی تر است. در آمریکا یکی از همکاران میگفت من به جای اینکه احساس معلم بودن داشته باشم حس خدمات مشتریان دارم!! رابطه انسانی اینجا خیلی سالم تر است.


نکته ی دیگر جایی مثل آمریکا این چنین بنا شده است که این شخص بعد از فارغ التحصیل شدن میخواهد برود بازار کار و بر اساس بازار کار بعضی طرح ها ریخته میشود. رشته های به درد نخور آنجا هم بسیار فراوان است آنجا هم همین را میگویند که خیلی از چیز ها را در دانشگاه نمیتوان آموخت باید در بازار کار به آن دست یافت.


برای حل مشکل مدرک داران بی تجربه در آمریکا چه راهکاری استفاده کردند؟
این مشکل آنجا هم صددرصد حل نشده ولی در کل دانشگاه ها مدیران بزرگ و دانشجوها را به هم وصل می کنند و برنامه ای برای آنها میریزند تا تابستان ها آنجا کار کنند. در آمریکا مرکزیت دانشگاه این است که فرد فارغ التحصیل شده می خواهد کار پیدا کند هدف اکثر افراد برای رفتن به دانشگاه این است که می خواهد کار پیدا کند.


چی شد که خارج از کشور ازدواج نکردید؟
هر ملییتی که باشی راحتتر است که با هم ملیت خود ازدواج کند وقتی زمینه فرهنگی مشترکی داشته باشند خیلی راحتتر می توانند با هم زندگی کنند.


در آمریکا سِمت خاصی هم داشتید؟
در آنجا مدارج معنی ندارد من آنجا تدریس داشتم در زمینه ریاضی در شاخه ای که خوانده بودم و دو سال در موسسه ای مشغول بودم و کار تحقیقاتی داشتم و زمانی هم که وارد ایران شدم مشغول کار شدم.


چه توصیه ای دارید برای افرادی که علاقه دارند به درس خواندن؟
در کل نکته مشترکی که به همه میتوان توصیه کرد این است که باید با مواظبت بیشتر و دقت بیشتر راه را انتخاب کرد و نه تنها به این خاطر که بقیه رفته اند و موفق بوده اند . نکته مهم این است که جوانان هر شهر سرمایه های آن شهر هستند و ما سرمایه هایمان را بیهوده هدر میدهیم که یا آنها را به اعتیاد میسپاریم یا به بیکاری یا سرگرم تحصیلات بیهوده میکنیم که خیلی بی فایده است ای کاش یک فکری می شد که این سرمایه ها به باد نروند.


منظورتون از تحصیلات بیهوده را بیشتر توضیح دهید.
تحصیلات بیهوده یعنی تحصیلاتی که فقط به خاطر اینکه بقیه تحصیل می کنند ادامه تحصیل دهیم نه بر اساس علاقه عمیق نه بر اساس برنامه ریزی عملی. علم به خودی خود خوب است اما دانشگاه تنها راه دستیابی به علم نیست خیلی از افراد دانشگاه نمیروند اما علم بالایی دارند و بسیار هم موفق بوده اند.


ظاهرا شما تا همین چند وقت پیش تلفن همراه نداشتید. درست است؟
بله چون نیازی نداشتم و تازگی ها که خیلی نیاز پیدا کردم گرفتم. اما من هنوز در منزل تلویزیون ندارم و اصلا نیازی به تلویزیون ندارم، در کل وقت دیدن هم ندارم بعضی وقتها تعجب می کنم که چطور بعضی ها وقت دارند که تلویزیون تماشا کنند.


با توجه به اینکه شما تلویزیون ندارید ممکن است خوانندگان فکر کنند که تمام روز در منزل شما سرگرم ریاضی هستید همینطور است؟
نه من کار ها و مطالعات ریاضی را در دفتر کار انجام میدهم و در منزل اکثر مطالعات من غیر از ریاضی است. ما دوره دبیرستان که بودیم شعر میخواندیم مثنوی میخواندیم اما الان دیگه نه، خیلی کم شده من علاقه ای به ادبیات هم دارم و کتاب های متفرقه ای می خوانم.


ما دوست داریم که جوانان با توجه به اینکه تصور بدی از تحصیل در شهرهای کوچک است بدانند که در خمینی شهر خیلی هم می شود به جاهای بالا برسد و نیازی نیست که برای ادامه تحصیل به اصفهان بروند مخصوصا در دوره دبیرستان.
بله من الان هر کدام از دوستانم که قصد داشته باشند فرزندانشان را به مدارس خاص ببرند من مخالفت می کنم چون به شدت بچه ها آسیب می بینند. در اروپا بالاترین سطح تحصیلات پیش از دانشگاه را فنلاند دارد که کمتر از همه جاهای دیگر در مدرسه می مانند و یک سال هم دیرتر از همه جاهای اروپا مدرسه می روند. این فشار هایی که ما به بچه ها وارد می کنیم اصلا درست نیست و مقایسه کردن ها و معدل و ای کیو اصلا درست نیست و اثرات خیلی بدی دارد، هرجا اینها بیشتر باشد لطمه خوردن ها بیشتر است.


اگر ما مقایسه کنیم لطمه خوردن دانش آموزان در مدرسه خاص با مدارس معمولی آن وقت تمام مدارس خاص را خراب می کنیم. این ظلم به بچه است که چهار ساعت در خانه باشد و تکلیف انجام دهد. بچه باید زندگی کند، بازی کند و در این زندگی کردن ها راه زندگی خود را یاد بگیرد.


قبول دارید که هر کسی یک استعدادی را خداوند فراتر از بقیه استعداد ها در وجودش قرار داده است که باید از پایه روی آن کار شود؟
خوب همین است. هرکسی استعداد ریاضی ندارد اما هرکسی می تواند تا حدی ریاضی را فرابگیرد. زندگی داد و ستد است آیا تحمیل کلی تکلیف ریاضی کمک می کند تا استعداد شکوفا شود؟ آیا با این کار عارضه ای دیگر برای بچه ایجاد نکرده ایم؟ ما باید در سیستم آموزشی خودمان تجدید نظر کنیم.