گوش، اندان و اسفريز از قديمي ترين اسامي خميني شهر

ارسال در آموزش

لوكونين و داندامايوف از هجوم سپاهيان آشور ناصرپال دوم و شلمانزر سوم در قرن نهم قبل از ميلاد به منطقه الي يا الي پي (اصفهان) و انديه نام مي¬برند. در كتيبه  سارگون شاه آشور آمده است كه يكي از پسران پادشاه الي پي، اسپابارا (اسب سوار= اسفريز؟) نام داشته است. سابقاً اشاره نموديم كه منظور از انديه شرق درياچه اروميه بوده است. هجوم آشوريها به انديه باعث مهاجرت نژاد آريايي و مادي اندوها به مناطق مختلف شده است. ناحيه اندخود در منطقه تركستان و يا مكانهايي به نام اند در فلات ايران ناشي از مهاجرت اين قوم بزرگ تاریخي است. اين فرضيه را به غير از نگارنده مدتي بعد دكتر محمد مهريار استاد دانشگاه شيكاگو در كتاب آباديهاي اصفهان اشاره مي¬كند. جالب است بدانيم كه دياكونوف باستانشناس روسي گورستان مارليك و املش در استان گيلان (و جام زرين مارليك) را متعلق به شاهان قوم اندو مي¬داند. سارگون در حمله به اليپي (اصفهان) از اين ناحيه به عنوان خراج، اسب دريافت مي¬كند. ماركوپولو هنگام عزيمت به اصفهان از مركز تربيت اسب درحوالي اصفهان ( اسفريز؟) ياد مي¬كند.
كوه¬هاي شمال و شمال غربي خميني¬شهر در نقشه¬هاي قديمي شهر با عناوين مختلف از گوش مثل گئو (گو) گوش نامگذاري شده است. شايد يكي ديگر از اسامي قديمي خميني¬شهر گوش بوده است. ايزدي كه سر جمع ارواح تمامي حيواناتي كه قرباني شده¬اند مي¬باشد گوش ئوران (روان گاو) نام دارد. زرتشت پيامبر در پيشگاه اهورا مزدا به شكايت مي پردازد و آن را به زبان روان گاو به صورت ناله بيان مي¬كند و در عين حال گئوش نام يكي از فرشتگان مقدس زرتشتي است و روز چهاردهم ماه را زرتشتيان جشن مي¬گرفتند. ظاهراً در آغاز مي¬پنداشتند روان حيوانات قرباني شده نيز همانند روان آدميان از طريق پايين يا زير زمين رهسپار آخرت مي-شوند. تا اينكه در چمنزارهاي پوشيده از سايه و تاريك ( جمشيد خوب رمه) چرا كنند. واژه فروشان از بن ايراني باستاني فرورتي مي¬آيد و آشكار است كه فروشان و فروشي از فرا و بن فعل ور تشكيل شده است كه همراه با لفظ الحاقي تي و يا شي اسمي مؤنث آفريده است. متأسفانه انبوهي از بن «ور» با طيف وسيعي از معنا وجود دارد. لومل زبانشناس معروف مي¬گويد اين واژه را خود زرتشت ابداع كرده است و مراد از آن بخشي از انسان است كه توانايي گزينش ميان خوبي و بدي را دارد و شايد با كلمه دين (روح) مترادف است. سودر بلرم در خصوص فرورتي معتقد است منظور از اين واژه اين است كه مرده به گونه¬اي ناپيدا به حيات زميني خود ادامه مي¬دهد و بايستي با اهدا خيرات رضايت خاطر او را جلب كرد. به هر حال واژه فروش ايراني شباهت فراواني با پيتاراي هندي (روان) دارد. اما آنچه اچ.دبليو.بيلي پيشنهاد كرده از همه معقولتر به نظر مي¬آيد: واژه فراورتي از بن ورتي به معناي دلاوري است و نماينده روان پهلواني در گذشته، كه مجسمه دليري شناخته مي¬شد بوده است. بنابراين بايد فرض نمود روزگاري آيين پرستش پهلوان رايج بوده و بازماندگان پهلوانان در گذشته را پرستش مي¬كردند تا از نيروي پهلواني آنان كمك گيرند. فروشي¬ها را موجوداتي مؤنث و بالدار و جنگجو مي¬دانستند كه نه در زير زمين بلكه در آسمان زندگي مي¬كنند. از اين رو بسيار چست و چالاك¬اند تا در هنگام لزوم با سرعت و شتاب به كمك خويشان خود كه با خيرات و خوراندن ادعيه موجبات خشنودي خاطرشان را فراهم كرده اند بشتابند. شايد در روزگارهاي جلوتر شباهت-هايي ميان رسوم فرقه¬اي (فروشي) پرست و آداب (روان) پرستي رايج در جامعه وجود داشته است. فراوردين تلفظ اسم جمع پهلوي واژه فارسي فراورتي و اوستايي فروشي است كه در گويش¬هاي بعد به فروردين تبديل شده است. بر خلاف نظر استاد محمد مهريار كلمه پريشان و فروشان در ارتباط با همديگر معنا پيدا مي¬كنند و از واژه هندي فروش پريشن يا روح پرواز يافته گرفته شده است.
در ونديداد آمده است پس از آنكه جمشيد هزار سال پادشاهي كرد ايزدان با او جلسه¬اي گذاشته و درخواست مي¬كنند كه چون گناه و معصيت گيتي را فرا گرفته است به زودي زمستان هولناكي فرا خواهد رسيد و يخ و برف بي امان كوه و صحرا را خواهد پوشاند پس بهتر است تا وري (تونل يا باغ) در زير زمين احداث شود و جفت¬هايي نمونه از بهترين جانداران در آنجا گرد آورد. اين كاخ زيرزميني هميشه روشن است و سرشار از خرمي. اين اسطوره زرتشتي شباهت زيادي با واقعه طوفان نوح دارد.
 
منابع :
1-Moulton.J.H.Early Zoroastrianism, TheHibbert Lectures 1912, London
2- گابريل، آلفونس: ماركوپولو در ايران ص 188
3- ديار كهن خميني¬شهر
4- بارتلد: تركستان نامه، ج 1، ص2.1
5- m.Diakonoff,media ….
6- Dandamaev,m.a…..,The culture and social Institution of Ancient Iran,p45-6
7- دين¬هاي ايرانيان باستان؛ عبدالعظيم رضايي