زندگینامه شهید حلوایی منتشر شد

ارسال در ایثار و شهادت

«زیباترین طلوع» مجموعه داستان ها و خاطراتی از سردار شهید مصطفی حلوایی به عنوان کتاب سی و چهارم از مجموعه راست قامتان توسط کنگره شهدای خمینی شهر و به قلم زینب قصری به رشته تحریر درآمد. به گزارش خبرنگار فرصت آنلاین، نویسنده در این کتاب از روش داستانی بهره برده و اتفاقات مهم زندگی این شهید را از ولادت تا شهادت در قالب 100 داستان به ثبت رسانده است.


اگرچه طرح روی جلد که حکم ویترین هر کتاب را دارد با استفاده از رنگ نارنجی تند، غروب را به ذهن مخاطب متبادر کرده و از آنجا که بیشتر به یک پوستر شبیه است، بیم آن می رود که مخاطب را در گام اول طرد کند اما استفاده از روش داستانی در این کتاب علاوه بر اینکه به جهت موجز بودن دستیابی مخاطب به ابعاد مختلف شخصیت شهید حلوایی را تسهیل می کند توانایی بیشتری در جذب خواننده امروزی که برای مطالعه نه حوصله چندانی دارد و نه متمایل به صرف وقت زیادی است، دارد.


«ته خاکریز» یکی از داستان های این مجموعه است که می خوانیم:
پاسگاه را گرفتند؛ پاسگاهی که به پایگاه ابوعمار می رسید. چهل متر جلوتر رفتند تا به یک سه راهی رسیدند. سمت چی سه راهی خاکریزی بود، مصطفی به فکر فرورفت چنین چیزی در گزارشات نیامده بود! باز هم فکر کرد.
سه نفر را صدا زد که «باید تا ته این خاکریز را بروید دستتان را به آب بزنید و برگردید!»
آنها رفتند و با بیش از ده اسیر برگشتند. در راه برگشت با یکدیگر می گفتند: «آقای حلوایی چه دستور خوب و به جایی داد اگر به ته خاکریز نرفته بودیم این ها از پشت ما را به رگبار می بستند و تعداد زیادی از ما را می کشتند.»
مصطفی در دشمن شناسی بسیار تیزبین بود و با دقت و ظرافت کار می کرد در نخستین ساعات صدور فرمان آغاز عملیات خیبر با برنامه ریزی دقیق گروه ها را می فرستاد تا زمانی که دشمن خواب است و متوجه حضور رزمندگان نشده است هر چند نفر یکی از پایگاه های دشمن را خاموش کنند.

sh.halvaee