شور در شهر

ارسال در ایثار و شهادت

شهید غلامرضا موذنی اهل محله ورنوسفادران و از سرداران دفاع مقدس از همان اولین روزهای جنگ راهی خرمشهر و سپس آبادان شد. در اردیبهشت 1360 نقشه فتح تپه های مَدَن واقع در جبهه ذوالفقاریه آبادان را برای چندمین بار طراحی کرد و موفق شد برای انجام این عملیات ارتش و سپاه و نیروهای مردمی را با یکدیگر متحد سازد. غلامرضا در اولین ساعات بامداد 25 اردیبهشت مورد اصابت تک تیرانداز دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. متن زیر به همین مناسبت از کتاب جبهه ذوالفقاریه انتخاب شده است.


«... بعد از انجام عملیات موفقیت آمیز شهید شیخ فضل اله نوری در جبهه ذوالفقاریه آبادان خبر این پیروزی در اطلاعیه شماره 504 ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران در روز 27/2/1360 از طریق صدا و سیما به اطلاع مردم رسید اما در اخبار ساعت 14 این خبر موفقیت آمیز با تفصیل بیشتری بیان شد که شهر خمینی شهر را تکان داد.


در اخبار ساعت 14 صدای جمهوری اسلامی ایران اطلاعیه ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرائت شد که در آن هم خبر پیروزی در عملیات آمده بود و هم خبر شهادت فرمانده عملیات شهید غلامرضا موذنی.
بدینگونه قبل از آنکه خانواده شهید را از شهادت فرزندشان آگاه کرده باشند خبر از طریق رادیو اعلام شد. شهید رضا موذنی در بین رزمندگان چهره ای محبوب و شناخته شده بود. مردم شهر هم او را به صداقت و اخلاص، پاکی و جوانمردی می شناختند لکن پخش خبر غیرمنتظره شهادت او در صدر اخبار در خمینی شهر شوری برپا کرد. نزدیکان و آشنایان به سوی خانه پدر شهید سرازیر شدند. بعضی از دوستان و رزمندگان به سپاه مراجعه می کردند. خانواده هایی که عزیزانشان در جبهه بودند نگران بودند تا از آخرین وضعیت جبهه ذوالفقاریه خبری دریافت کنند. عصر آن روز ماشین تبلیغات سپاه در خیابان های شهر به گردش درآمده اعلام می کند که فردا صبح مراسم تشییع جنازه شهدای عملیات آزاد سازی تپه های شهید موذنی از مقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خمینی شهر برگزار می شود. در میادین شهر پرچم های سیاه برافراشته شد و پلاکاردهای تبریک و تسلیت به سر در ادارات نصب شد. از بلندگوی بعضی از مساجد صدای صوت قرآن پخش می شد و همه شهر برای برگزاری مراسم تشییع جنازه باشکوه و تاریخی آماده می شد.


فردا صبح مردم ولایتمدار و انقلابی شهر از زن و مرد و پیر و جوان از هر کوی و برزن دسته دسته به طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روانه شدند. کسبه و بازاریان بازارها را تعطیل کرده و آمده بودند. ادارات شهر نیز تعطیل شده بود. در خیابان کهندژ و در مقابل ساختمان سپاه جمعیت موج می زد. از بلندگوهای نصب شده در خیابان صدای صوت قرآن پخش می شد و وقتی که مردم مجتمع شدند گاهی مداحان نوحه سرایی می کردند و مردم مخصوصا جوانان همنوایی می نمودند. وقتی که خورشید بالا آمد چهار تابوت پیچیده شده در پارچه قرمز که نشانه شهادت است و تصاویر بزرگی از شهید و نام و نشان شهید که با خط زیبای نستعلیق نوشته شده بود نصب کرده بودند و از سپاه بیرون آمدند و روی دستان مردم منتظر قرار گرفت. اسامی شهدا عبارت بود از: پاسدار شهید غلامرضا موذنی، پاسدار شهید حسین مهرابی، پاسدار شهید عبدالکریم طاهری، پاسدار شهید عبدالحمید نعمتی.


جمعیت عظیم مردم قدرشناس با احترام و اکرام و با سر دادن شعارهای انقلابی و عاشورایی شهدا را از درب سپاه تا میدان امام تشییع کردند. در میدان امامِ خمینی شهر مراسم باشکوهی برگزار شد که تا آن تاریخ بی سابقه بود. در ابتدا خیل عظیم جمعیت حاضر در میدان امام به امامت حضرت آیت اله احمدی امام جمعه فقید خمینی شهر بر پیکر مطهر شهیدان نماز گزاردند سپس همسر شهید غلامرضا موذنی در جمع تشییع کنندگان سخنرانی کرد. وی طی سخنان مبسوطی به ویژگی های شخصیتی، اخلاقی و اعتقادی آن عزیز سفر کرده پرداخت و در قسمتی از سخنرانی گفت: «شهید موذنی مقلد امام و رهرو طریقت او بود که پیروی از فرامین حیاتبخش امام را نصب العین قرار داده بود. هنگامی که جنگ شروع شد و امام (ره) دفاع از مملکت را مساله اصلی و تکلیف برای همه اعلام کرد رضا برای حضور در جبهه سر از پا نمی شناخت و با اولین گروه به جبهه خرمشهر رفت و در آنجا مجروح شد. هنوز جراحاتش التیام نیافته بود که مساله محاصره آبادان و صدور فرمان امام که حصر آبادان باید شکسته شود، پیش آمد. رضا تمام هم و غمش این بود که باید فرمان امام اجرا شود و با تن مجروح به جبهه آبادان رفت و در مقابل دشمن سینه سپر کرد و آنجا ماند و تلاش و مجاهدت کرد تا به شهادت رسید...» سپس مداحان به نوحه سرایی و مدیحه سرایی پرداختند و بعد از مراسم در میدان امام، شهدا را به طرف گلزار شهدای محلات مختلف شهر بدرقه کردند.
مراسم بزرگداشت شهدا به مدت یک هفته در مساجد سطح شهر با حضور گسترده مردم برگزار گردید و مردم از همه اصناف گروه گروه و دسته دسته در مراسم شرکت نموده نسبت به شهدا و خانواده محترمشان ادای احترام می نمودند.


بعد از مراسم باشکوه تشییع و خاکسپاری و مراسم بزرگداشت شهدا تعداد زیادی از جوانان رزمنده و داوطلب بسیجی برای اعزام به جبهه و گذراندن دوره های آموزشی به واحد اعزام نیروی سپاه پاسداران مراجعه کردند...»


صفحه 166 تا 170 کتاب «جبهه ذوالفقاریه» نوشته قاسمعلی کرمی هرستانی