درست سی سال می گذرد از آن روزی که از زیر قرآن مادر رد شدی. درست سی سال می گذرد از آخرین نگاه عاشقانه مادر به قد و بالایت و از آخرین باری که چشمان بی تابش ترسان و لرزان از عقب سرت آمد. درست سی سال می گذرد که تو از پیچ کوچه گذشتی و این آخرین دیدار شما با هم بود. حالا درست سی سال است که مادر چشم بر آن پیچ کوچه دوخته است تا تو برگردی و تو حالا که بعد از این همه چشم به راهی مادر قصد برگشتن کرده ای، به کجا آمده ای؟ اگرچه هزاران مادر به پیشبازت آمده اند و در سوگ تو بر سر و سینه می کوبند اما یادت باشد که چشم های مادرت هنوز بر در است...

قدوم متبرکت بر سر چشم های ما که روز و شب شهرمان را چراغان کردی اما مادرت هنوز چشم خیره دارد بر آن پیچ کوچه ای که سی سال پیش تو را از او گرفت...

چه سخته مادری چشمش به در باشه / چه سخته از عزیزش بی خبر باشه

دیروز و دیشب دوباره شهرمان نور باران و عطرآگین شد به وجود شهیدانی که قدم رنجه کردند به دیار ما. به گزارش خبرنگار فرصت آنلاین، هزاران نفر از مردم شهید پرور شهر ما پیکر پاک سه شهید گمنام از غواصان عملیات کربلای چهار را بر دوش کشیدند و از درب سپاه سابق؛ معراج شهدای هشت سال دفاع مقدس خمینی شهر راه به سوی بوستان پیروزی گذاشتند تا خاک حسینیه ایران را به پیکر پاک این شهیدان گمنام بیارایند.

هزاران تن از پدران و مادران و خواهران و برادارانی که جگر گوشه های وطن را بر دوش کشیده بودند به امامت امام جمعه شهر بر پیکرهای پاکشان نماز خواندند و با شور و حالی نگفتنی این عزیزان دور از وطن و خانواده را با عزت به خاک خمینی شهر سپردند.

 

از این پس بوستان پیروزی خمینی شهر معطر به گل های همیشه بهاریست که زینت شهرمان خواهند بود.