زهره جهانبخش

ارسال در ایثار و شهادت


 نام:             زهره جهانبخش

 

متولد:     مهر65 خميني شهر

 

شرح حال

  از چهارده سالگي شعر گفتن را آغاز كرد و تاكنون بيشتر، غزل هاي عاشقانه را به رشته نظم كشانده است. حال و هواي خوب انجمن باغبان كه آن روزها در خانه سرتيپ برگزار مي شد، قريحه شاعرانگي اش را چند برابر كرد و خيلي تاسف مي خورد كه آن انجمن پويا منحل شده است.
جهانبخش كه در جشنواره شعر اردستان حائز رتبه شده است به دليل مشغله هاي تاهل، سال هاست در جشنواره ها شركت نكرده اما از مطالعه شعر غافل نمي شود چون آن را در گسترش دامنه كلمات و بهتر شدن زبان شعر بسيار موثر مي داند. وي به تاثير انكارناپذير شعر پيشكوستان بر جوان ها اشاره مي كند و تجربه بزرگان ادب را چراغ راه جوان ترها مي داند و معتقد است كه براي شكوفا شدن استعدادها بايد هم از پيشكوستان كمك گرفت و هم در انجمن ها شركت كرد چون انجمن ها جايگاه بسيار خوبي براي كشف استعدادهاي نهفته هستند. او پيشرفت شعر خميني شهر را غيرقابل وصف مي داند و مي گويد: شعر خميني شهر يكي از مستعدترين و پيشرفته ترين هنرها در ايران است و درخشش شاعران خميني شهري بي نظير است.
زهره جهانبخش كه حدود 40 غزل از غزليات عاشقانه اش را جمع آوري كرده تا در آينده نزديك به چاپ برساند، مشوق هاي اصلي خودش را در روند رو به رشد شعرش پدر و عمويش مي داند و اميدوار است كه اگر جايي انجمني پا گرفت به دلايل مختلف منحل نشود.

 اي كاش اين دلشوره ها پايان بگيرد             اين روح سرگردان سر و سامان بگيرد
رفتي تو و اين عاشق دل خسته حتي          نگذاشتي روي سرت قرآن بگيرد
دلشوره دارم، بي تو آيا مي تواند                 اين-در غمت جان داده- از نو جان بگيرد
بيدار شو هر لحظه امكان دارد اينجا              در اوج آرامش مرا طوفان بگيرد
اي آسمان تو شاهدي تنهايي ام را             دلگير شو... بگذار تا باران بگيرد
اي كاش مي شد روزها را بازگرداند              يا زندگي بر ما كمي آسان بگيرد
تا باز هم من باشم و او باشد و عشق         تا شايد اين دلشوره ها پايان بگيرد