محمد مهدی عموچی

ارسال در ایثار و شهادت

 

yadegaran نام:          محمد مهدی عموچی

 

در شهر هیاهو و جنب و جوش زیادی بود. مردم در تدارکات جشن نیمه شعبان و میلاد با سعادت منجی عالم بشریت امام زمان (عج) بودند. در اختناق حکومت ستم شاهی امید انسان های ستمدیده به نجات دهنده بشریت از ظلم و ستم بود.

 

هر کس در حد توان و روش خاص خویش، شادی و سرورش را نشان می داد. مساجد و مراکز مذهبی به وسیله پرچم های رنگارنگ و رشته لامپهای رنگی تزیین شده بود. پخش انواع شربت و شیرینی توسط اقشار مختلف این شادی را مضاعف می کرد. در خانه ای در محله فروشان خمینی شهر اعضای آن با نگرانی منتظر تولد نوزادی بودند. پدر مسرور از ایام خجسته شعبانیه متوسل به امام زمان (عج) گردید و برای سلامتی همسر و فرزندش دعا می کرد. بعد از چند ساعت انتظار، نوزاد که پسری خوشرو بود متولد گردید. او دومین فرزند خانواده بود و پدر به شکرانه ایام نیمه شعبان نام را محمد مهدی گذاشت. سرور و شادی خانواده در آن روز دو چندان شد.

محمد مهدی دوران کودکی خویش را در محیطی مذهبی و شرکت در مجالس مذهبی به همراه والدینش گذراند. در ایام فراغت و تحصیلات تابستان به کارهای مختلف مشغول می گردید و درآمد خود را برای مخارج تحصیل پس انداز می کرد. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در مدارس محل زندگی خود گذراند. در دوران راهنمایی تابستان ها به عنوان شاگرد خیاط مشغول به کار شد. به مرور به این شغل علاقمند گردید و در پایان دوره راهنمایی با ترک تحصیل به شغل خیاطی ادامه داد.

 

شور نوجوانی در انقلاب

شهید عموچی در سن نوجوانی با دوستانش در مجالس مختلف مذهبی شرکت می کرد و با ائمه اطهار (ع) آشنا و با اسلام واقعی آشنا گردید. مشاهده مشکلات اجتماعی و ظلم و ستم عوامل حکومت شاهنشاهی او را که نوجوانی با روحیه مذهبی بود به تامل و تفکر می کشاند و در همین مجالس با افکار انقلابی آشنا و با شرکت در مجالس سخنرانی بیشتر با معضلات اجتماعی و ستم های عوامل حکومت شاهنشاهی آشنا گردید. شهید عموچی در پخش اعلامیه ها در سطح شهر با دوستان دیگرش همکاری می کرد. در ایام انقلاب در یکی از روزها که تعدادی اعلامیه همراهش بود از سوی نیروهای حکومت نظامی مورد تعقیب قرار مي گيرد. وارد یک مغازه می شود و خود را به عنوان شاگرد مغازه معرفی می کند و این گونه از دست نیروهای نظامی نجات پیدا می کند.

فعالیت های پس از پیروزی انقلاب اسلامی

خواهر شهید می گوید برادرم از همان شروع انقلاب نسبت به بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) علاقه خاصی داشت و همیشه می گفت برای پیروزی انقلاب دعا کنید. با پیروزی انقلاب اسلامی در فعالیت های مردمی در مساجد فعالانه شرکت می کرد. با شروع جنگ تحمیلی دشمن بعثی علیه ایران اسلامی در فعالیت هاي پشتیبانی جبهه شرکت کرد. چون زمان خدمت سربازی ایشان بود دفترچه اعزام به خدمت سربازی گرفت و برای خدمت اعزام گردید. دوران آموزش خویش را در تهران گذراند و مدتی کوتاه در دژبانی پادگان خدمت کرد ولی علاقه ایشان به شرکت در جبهه های دفاع مقدس باعث شد که با اصرار و داوطلبانه به مناطق جنگی جنوب اعزام شود.

 

آغاز عملیات بیت المقدس و برآورده شدن آرزو

پیروزی های غرور آفرین رزمندگان اسلام باعث تقویت روحیه ملت ایران و مسؤولین گردید و از سوی دشمن بعثی که با وعده فتح سه روزه ایران جنگ تحمیلی را آغاز کرده بود اکنون با ضربات شدیدی که خورده بود در ضعف شدید قرار داشت. در عملیات بزرگ قبلی مناطق وسیعی از خاک میهن اسلامی از دست دشمنان پاکسازی و آزاد گردیده بود. ولی خرمشهر یکی از مناطق استراتژیک بود که هنوز در اشغال دشمن بود. هدف عملیات بعدی آزاد سازی این شهر مقاوم و سر افراز بود. لذا با برنامه ریزی و طراحی عملیات بیت المقدس که در سه مرحله انجام گرفت بزرگترین ضربه از نظر نظامی و سیاسی به دشمن وارد گردید، یگان خدمت محمدمهدی از نیروهای خط شکن در مرحله اول عملیات بودند. شهید عموچی در آخرین مرخصی به زیارت امام رضا(ع) می رود و در آن جا دعا می کند که زیارت کربلا نصیب او شود.

در مرحله اول عملیات بعد از شکسته شدن خطوط دفاعی دشمن توسط حمله برق آسای رزمندگان اسلام دستور پیشروی برای تصرف مواضع دیگر دشمن از سوی فرماندهان داده می شود. در حین پیروزی شهید عموچی به همراه 300 نفر از نیروهای همرزمش در محاصره دشمن در می آیند و با این که وضعیت نامناسب بوده است مقاومت می کنند. مدتی در مقابل حملات نیروهای دشمن دفاع می کنند اما به علت موقعیت منطقه نیروهای کمکی برای آنان نمی رسد و تعدادی از آنان در این جنگ نابرابر شهید و مجروح می گردند. مدتها از محمد مهدی خبری نمی شود و پیگیری های زیاد از طرف خانواده ایشان به سازمان ها و ارگان های مربوط می شود ولی هیچ گونه اطلاع دقیق به خانواده او داده نمی شود تا  این که یک سال پس از عملیات مورخ 11/2/63 کمیسیون تیپ سوم لشکر 21 حمزه طبق شواهد خبر شهادت ایشان را به خانواده اطلاع می دهند و محمد مهدی که آرزویش شهادت بود به فیض شهادت نایل شده و به آرزویش می رسد ولی جسم پاک او در کدام نقطه این خاک دفن شده فقط معبودش می داند.

 

خصوصیات اخلاقی شهید

ایشان مقید به خواندن نماز اول وقت بودند. گاهی که نوبت مدرسه اش بود تا نماز را نمی خواند به مدرسه نمی رفت و به خاطر همین مدیر مدرسه پدرش را می خواهد و ایشان نیز علت را بیان می کند و از آن به بعد مسؤولین مدرسه ایرادی به ایشان نگرفتند.

کنگره سرداران و 2300 شهید شهرستان خمینی شهر

با تشکر

مهدی رضایی