تحقیقی پیرامون گویش ولاتی (2)
نفیا و اثباتا پاسخی در برابر سوال او وجود نداشت. سکوت من و نگاه رمزآلود او جرقه ای زد و آغازگر پژوهشی شد که نتیجه آن جمع آوری اکثر واژگان این گویش است...
|
لغت |
صدا |
معنی |
| آچوچو یا اوچوچو |
âčw Ču / učuču |
بی دست و پا - بی عرضه |
| آچی |
âči |
نوزاد - کودک |
| آدق |
âdeq |
مواظب - نگهبان |
| آر |
âr |
آسیاب |
| آرچی |
ârči |
آسیاب دستی - دست آس |
| آراس متضاد نراس |
ârâs / naras |
دوست داشتن خیلی زیاد در حد عشق |
| آرو |
âru |
امروز |
| آقاچی |
âqâči |
برادر کوچک (برادر جانشین پدر) |
| آگین یا آگیم |
âgin / âgim |
ترکیب - مجموعه بدن انسان |
| آلّا - آلّا بمبری |
âllâ / âllâbembery |
الهی - الهی بمیری |
| آلخالق - آلوخالق |
âlxâleq |
نوعی لباس |
| آلمون - آلمون بدل |
âlmun / âlmun be del |
آرمان ؛ آرزو - حسرت به دل |
| آلولت |
âlolat |
برادر زن |
| آله |
âle |
خاله |
| آلی |
âly |
پسوند کثرت مانند خوشکالی - سفتالی - گوندالی |
| آمّا - اَمّا |
âmmâ / ammâ |
هر کلام با عملی که نوع تزویر و حیله در آن باشد اما دارد یعنی مسأله دارد، حرف دارد. |
| آما |
âmâ |
ما (ضمیر) |
| آمربی |
âmrebi |
کوفته برنجی (2) |
گوشه ای از داستان معروف " قلیه جیگر" به گویش ولاتی
زنی هفت دختر داشت، روزی مشغول تهیه جگر بود، یکی از دختران او را دید و گفت: "مونم جیگروم گووه" یعنی "من هم جگر می خواهم."
پیرزن گفت: "بشه یه پاله آشت باره تامون جیگرا بشورام اوخ جیگرود تانه، آمّا یه وخ خو، خوخادقا نگرییا."
یعنی "برو یک آش پالان بیار تا من جگرها را تمیز کنم بعد به تو جگر می دهم، به شرطی که نروی و با خواهرانت بگویی."

پاورقی
1- تبدیل و حذف مصوت "خ" به "ا" از ویژگی های این زبان است.
2- کوفته برنجی، نوعی غذا.
3- این قسمت توسط دبیر صفحه به متن اصلی اضافه شده است.
4- از کتاب قصه های محلی تالیف زهرا داورپناه.
روزنامه فرصت از سال 13 کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر خبر های خود را به صورت آنلاین نیز ارائه میکند