کدام ایمان

ارسال در کتاب و ادبیات

dastchinدر مثنوی مولوی گفت و گویی بین یک ظاهراً مسلمان و یک گبری به نثر آورده شده است که طی آن مسلمان از گبری می خواهد ایمان بیاورد و گبر از او می پرسد کدام ایمان آنکه بایزید «از مشاهیر عرفانی آن زمان» دارد و یا آنکه تو داری،

ایمان بایزید را قبول دارم و به آن احترام می گذارم اما توان و طاقت آن را ندارم و اگر منظورت ایمان خودت هست هیچ تمایلی به آن ندارم و ایمان شما نه تنها دعوت به حق نمی کند بلکه افراد را از آن فرار می دهد. این گفت و گو حاوی نکات ظریفی است که راهنمایی خوبی برای تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر می باشد.

 

بود گبری در زمان بایزید    گفت او را یک مسلمان سعید

که چه باشد گر تو اسلام آوری      تابیابی صد نجات  و سروری

گفت: این ایمان اگر هست ای مرید    آنک دارد شیخ عالم بایزید

من ندارم طاقت ان تاب آن         کان فزون آمد ز کوششهای جان

باز ایمان خود گر ایمان شماست        نه بدان میلستم و نه مشتهاست

آنکه میلش سوی ایمان بود       چون شما را دید فاتر شود (1)

پاورقی:

فاتر: سست