نام کتاب: خاک های نرم کوشک

مؤلف: سعید عاکف

ناشر: انتشارات ملک اعظم

تعداد صفحات اصلی: 261 صفحه

چاپ مورد استناد: چاپ بیست و نهم

در ایام پاسداشت دفاع مقدس مردم سلحشور و مسلمان کشورمان بسر می بریم. در باب جنگ و قهرمانان آن و فداکاریهای رزمندگان دلیر و شجاع و نیز افکار و رویه ها و زندگی آنها و نیز سرداران شهید اسلام کتابهای زیادی نگارش یافته که امید است در آینده بتوانیم یک معرفی کلی از آنها داشته باشیم.

یکی از کتابهای اثر بخش که نقل قولها و خاطراتی از یکی از سرداران مردمی و خودساخته لشکر اسلام را در خود جمع کرده، کتاب خاک های نرم کوشک است، که بارها تجدید چاپ شده است.

سعید عاکف در این مجموعه با مصاحبه و گفت و گو و نیز استفاده از نوشته های همسر، دوستان زمان مبارزات، همسنگران و هم رزمان و هم محلی ها و کسانی که به مناسبتی با سردار ارتباط داشته و از او خاطره ای دارند مطالب متنوعی از منش و رویه و افکار سردار شهید با نثری ساده و نزدیک به محاوره فراهم آورده است که برای هر کدام عنوانی نهاده و اسم نویسنده و نقل کننده را آورده است که بدین ترتیب کل کتاب مجموعه ای از داستانهای کوتاه شده است، اما این داستانهای کوتاه که در واقع زندگی و افکار یکی از قهرمانان واقعی معتقد به اسلام و مکتب تشیع است نه زاده فکر و تخیل در مورد چه کسی است و او کیست که توانسته چنین داستان زندگی خود را ترسیم کند که خوانندگان مشتاقی آن را می خوانند و بارها و بارها تجدید چاپ می شود و اثری عمیق بر خواننده می گذارد؟ او کسی نیست جز یک روستایی ساده به نام عبدالحسین بروفی که در محل زندگی خود به کارگری و کشاورزی برای دیگران مشغول است و خود متری زمین هم ندارد و حتی زیر بارگرفتن زمین از طریق تقسیم اراضی هم نمی رود، و به مشهد برای کار مهاجرت می کند و چند شغل عوض می کند ولی درآمد کسانی را که پیش آنها کار می کند چندان مشروع نمی داند و شغل عوض می کند تا نهایتا سر چهار راه می ایستد و کارگری پیشه می کند تا اینکه «اوسا عبدالحسین بنا» می شود و در همان حال شب ها به طلبگی و درس خواندن می پردازد. با اوجگیری مبارزات علیه رژیم ستم شاهی، صادقانه به جمع مبارزین می پردازد و حتی جلودار می شود و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه می رود و نهایتاً یکی از سرداران رشید اسلام می شود تا روزی که به شهادت می رسد این داستانهای کوتاه که هر کدام گوشه ای از زندگی اوست، درسی برای همگان است به همین دلیل خواندن چنین کتابی لازم به نظر می رسد.

اما با خواندن چنین کتابی برای آنها که دوران مبارزات و دفاع مقدس را دیده اند موارد مشابهی از رزمندگان و مبارزین انقلاب این شهرستان را زنده خواهد کرد و برای جوانتر ها این سؤال را به وجود می آورد که آیا در دیار ما خمینی شهر چنین کسانی زندگی نمی کرده اند و اگر می کرده اند آیا آنها نباید جاودانه بمانند.

کنگره سرداران و 2300 شهید شهرستان خمینی شهر در ستون یادگاران در هر شماره از دوهفته نامه فرصت زندگی یکی از رزمندگان را می آورد و در سایت فرصت هم آنها را در حال مرور هستیم، اما جا دارد به سبک کتاب مذکور هم این کنگره عمل کرده و کسانی که خاطرات و درسهایی از رزمندگان، مبارزین انقلاب و دیگران دارند به کنگره بفرستند تا هم در فرصت و سایت انتشار یابد، هم به صورت مجموعه انتشار یابد باشد که چراغی فرا راه حقیقت جویان گردد.