کتابی به نام جغرافیای خمینی شهر ناشناسی!

ارسال در کتاب و ادبیات

اگر روزی یک گردشگر وارد خمینی شهر بشود و از شما سراغ یک مکان تاریخی به نام «ایوان یزدگرد» را بگیرد، شما به او چه پاسخی خواهید داد؟ اگر از شما بخواهد او را به «آرامگاه سید محمد» ببرید چطور؟ اگر از شما بپرسد «مسجد جامع خمینی شهر» کجاست، به او چه می گویید؟ اگر بخواهد به دیدن «گورستان زارع آباد» برود، چطور راهنمایی اش می کنید؟

 

سهمیه ناچیز خمینی شهر از یک کتاب 158 صفحه ای!
روزی که سیدرضا میردامادی یکی از شهروندان دلسوز و از خوانندگان دقیق فرصت در حالی که کتاب «استان شناسی اصفهان» را در دست داشت به دفتر نشریه آمد و از بی مهریِ این کتاب درسی (که در دوره متوسطه دوم تدریس می شود) نسبت به خمینی شهر سخن گفت و از جای خالی خمینی شهرِ تاریخی مان در صفحه صفحه کتاب گلایه کرد، کل بعدازظهر آن روزم را به مطالعه دقیق آن اختصاص دادم.


درست است که در شکل جدید این کتاب که در سال 89 به چاپ رسیده، شهرستان ها به تفکیک مورد بررسی قرار نگرفته اند اما در مورد هر کدام از شهرستان های استان در جای خود سخن به میان آمده و دست کم عکسی از آنها به چاپ رسیده است اما عکسی که در صفحه 24 کتاب درج شده تنها عکسی است که در این کتاب 158 صفحه ای از خمینی شهر دیده می شود. عکسی از شهرک منظریه با این زیرنویس: «بافت جدید شهری (منظریه خمینی شهر)»


این در حالیست که خمینی شهر در درجه اول یک شهر تاریخی به حساب می آید و بخش عمده ای از افتخار و اعتبارش را مدیون قدمت خودش می باشد.
به کار بردن این عکس که ظاهرا تنها سهمیه خمینی شهر از عکس در این کتاب است باعث شده که دیگر نه حرفی از گلابی و گل شب بوی خمینی شهر به میان بیاید و نه عکسی پا در میانی کند برای معرفی این شهر به شهروندان خودش و اهالی دیگر نقاط استان. حالا تصور کنیم که یک گردشگر این کتاب را به پشتوانه اینکه دفتر تالیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش آن را منتشر کرده، منبع اطلاعاتی خودش قرار بدهد!


درچه، کوشک و اصغرآباد حذف شد!
در حالی در بخش محصولات باغی و گلخانه ای این کتاب هیچ نامی از محصولات منحصر به فرد ما به میان نمی آید که در همان صفحه از آران و بیدگل و کاشان به عنوان بزرگترین تولید کنندگان گل محمدی یاد می کند و همچنین تاکید می کند که کاشان بزرگترین مرکز تولید ماهی زینتی استان است اما از خمینی شهر که در صنعت دام و کشتارگاه بعد از قم حائز رتبه دوم کشوری است، هیچ نامی برده نمی شود.


کتاب را باز هم ورق می زنم و با خود می گویم وقتی در بخش زنبورداری و تولید عسل، روستای تیرانچی خمینی شهر از قلم می افتد پس نباید دچار تعجب شویم وقتی در جدول پراکندگی معادن، مقابل نام خمینی شهر خط تیره بگذارند و معادن شن و ماسه و آهک آن را کتمان کنند.


ورق می زنم و ورق می زنم و ورق می زنم اما کو اثری از صنعت سنگ خمینی شهر و کو اثری از صنعت حوله بافی آدریان خمینی شهر؟!
کو نامی از درچه به عنوان یکی از شهرهای حاشیه زاینده رود و کشاورزی پر رونق آن و کو نامی از باغ شهرهای کوشک و اصغر آباد.

 

ایوان یزگرد! گورستان زارع آباد!
اما همه اینها از یادم می رود وقتی در صفحه 89 چشمم به جدول جاذبه های گردشگری خمینی شهر می افتد و به خانه های پر و پیمانی که مقابل دیگر شهرها به چشم می خورد و هفت کلمه گنگ و نامفهومی که ماموریت دارند پای گردشگران را به شهر ما باز کنند: «کهندژ، ایوان یزدگرد، مسجد جامع خمینی شهر، آرامگاه سید محمد، تپه آتشگاه و گورستان زارع آباد!»


کسی نیست بپرسد منظور از «کهندژ» خیابان کهندژ است یا محله کهندژ یا تونل کهندژ؟ ایوان یزدگرد در کدام نقطه شهر ما واقع شده؟ آرامگاه سید محمد آیا همان امامزاده سیدمحمد واجب التعظیمی است که سالانه پذیرای هزاران زائر از داخل و خارج کشور است؟ گورستان زارع آباد همان گورستان تاریخی ورنوسفادران است که به ثبت آثار ملی درآمده و آوازه سنگ قبرهای ایستاده اش به گوش همگان رسیده است؟


در این بخش از کتاب در حالی از هیچکدام از چشمه ها، خانه های تاریخی، برج های کبوتر، مساجد و امامزاده های خمینی شهر نامی به میان نمی آید که به عنوان مثال در معرفی گلپایگان علاوه بر موارد دیگر 4 امامزاده را معرفی می کند و 6 مسجد تیران و کرون را نام می برد.


از نظر این کتاب خمینی شهر هیچ جایگاهی در صنایع دستی استان نیز ندارد. این کتاب حتی از آوردن نام «خاتم» که به بارزترین نحو متعلق خمینی شهر است نیز دریغ کرده است.

 

لهجه سده ای!
در حین ورق زدن کتاب به بخش زبان، گویش و لهجه های استان می رسیم اینجا هم هیچ نامی از گویش ولاتی خمینی شهر به میان نمی آید. تنها در بخش لهجه ها در کنار لهجه گزی و اصفهانی از لهجه سده ای هم نامی به میان می آید اما از این لهجه به قول خودشان سده ای نیز هیچگونه مثالی آورده نمی شود.


در بخش عزاداری های سنتی نیز تنها به آیین نخل گردانی در خور و چاووش خوانی در بادرود و البته قالی شویی مشهد اردهال بسنده می شود و اینجا هم از «تعزیه در گذر» خمینی شهر که به عنوان یکی از میراث معنوی خمینی شهر به ثبت ملی رسیده نیز خبری نیست. در بخش نام آوران نیز از نام آوران ملی و جهانی خمینی شهر نامی نیست و به طور کلی در سرتاسر این کتاب چند بار گذرا و در حد انگشت شمار از خمینی شهر نام برده می شود.


اولین فکری که موقع خواندن کتاب به ذهنم رسید این بود که به نویسندگان این کتاب دسترسی پیدا کنم چون نویسندگان را مقصران اصلی این حق کشی می پنداشتم. از روابط عمومی اداره آموزش و پرورش شماره تماس سرگروه رشته جغرافیا را گرفتم. آقای حاجیان سرگروه جغرافی شهرستان، از نامی آشنا سخن به میان آورد. وی خانم فاطمه کریمی یکی از معلمان پرسابقه و نام آشنای گروه جغرافی آموزش و پرورش خمینی شهر را به عنوان یکی از نویسندگان این کتاب معرفی کرد و خانم کریمی همانطور که انتظارش را داشتم به گرمی از خواسته ام مبنی بر مصاحبه حضوری استقبال نمود و مرا به دبیرستان دخترانه شریف اصغرآباد دعوت کرد.

 

هیچکس به ما نگفت صنعت دام خمینی شهر رتبه دوم کشور را دارد
اولین سوالی که از وی پرسیدم این بود: منابع شما برای دریافت اطلاعات چه کسانی، چه کتاب هایی و چه نهادهایی بودند؟
- هر بخش از این کتاب که در سال 1389 به چاپ رسید، به یک نفر سپرده شد. بنده اطلاعات بخش های انسانی، کشاورزی و صنعت را گردآوری و تدوین کردم. برای به دست آوردن اطلاعات بارها و بارها و بارها به استانداری، اداره کل جهاد کشاورزی، اداره کل محیط زیست استان و شهرداری مراجعه کردم تا اطلاعات دقیقی به دست بیاورم. ما برای اینکه اطلاعات دقیق تر و جامع تری به دست بیاوریم به ادارات کل مراجعه می کردیم اما کسی در اداره کل جهاد کشاورزی به ما نگفت که خمینی شهر در صنعت دام رتبه دوم کشور را دارد. به عنوان مثال برای به دست آوردن چند عکس از خمینی شهر که جلوه ای از شهرستان را اعم از گردشگری، کشاورزی، باغداری، فرهنگی و... به نمایش بگذارد بارها و بارها به شهرداری خمینی شهر مراجعه کردم که در نهایت یک سی دی به بنده تحویل دادند، انتظار داشتم این لوح فشرده حاوی ده ها عکس باشد اما در کمال تعجب تنها چهار قطعه عکس به من تحویل داده بودند که یکی از آنها همان عکسی است که از منظریه در کتاب به چاپ رسیده است.
خاطرم هست همان زمان سرگروه جغرافیای یکی از شهرستان ها با یک بغل پر از اطلاعات راجع به شهرستانش نزد ما آمد اما سرگروه های ما به دلیل مشغله زیاد در این طرح با ما همکاری نکردند. آن زمان نشریه فرصت تازه راه افتاده بود و خبری هم از پایگاه خبری فرصت آنلاین نبود و منبع مکتوب قابل استنادی هم در دست نبود به اضافه اینکه آن زمان منطقه لادر و خانه مجیر رونق الان را نداشت. البته این عدم دسترسی به اطلاعات تنها در مورد خمینی شهر نبود مثلا ما برای به دست آوردن عکس هایی از صدا و سیمای استان، پالایشگاه و... با مشکلات زیادی روبرو بودیم و در نهایت هم مجبور شدیم به یک عکس اینترنتی از صدا و سیما بسنده کنیم. عکس پالایشگاه هم به درخواست مسوولانش در نسخه های بعدی حذف شد.


هیچکدام از دبیران جغرافی اشکالات را گوشزد نکردند
این دبیر جغرافیا افزود: از آنجا که تصمیم گیرنده نهایی تهران بود خیلی از مطالب ما حذف شد تا حجم کتاب کمتر بشود که از جمله آنها «گل شب بو»ی خمینی شهر بود. در طول این 6-5 سال یکبار دیگر هم به دلیل اعتراض معلمان به حجم زیاد کتاب، دوباره برخی مطالب حذف شد اما علی رغم اینکه روی جلد کتاب عبارت «اجرای آزمایشی» قید شده در هیچ زمانی هیچکدام از دبیران جغرافی شهرستان به محتوای کتاب اشکالی وارد نکردند تا در نسخه سال های بعدی اصلاح بشود علتش هم این است که دبیران برای تدریس این کتاب با کمبود وقت مواجه می شوند و در نتیجه غالبا نقاط خاصی از کتاب را انتخاب کرده و به دانش آموزان می گویند بخوانند و همین می شود که دانش آموز هم متوجه اشکالات موجود نمی شود. یکی از پیشنهادات ما به تهران این بود که برای تدریس این کتاب که دانش آموزان را به سمت هویت شان سوق می دهد و حس خودباوری را در آنها ایجاد می کند، ساعتی جداگانه و نمره ای کامل در نظر بگیرند اما موافقت نشد.


فاطمه کریمی افزود: گذشته از همه این موارد تالیف یک کتاب درسی در مقایسه با دیگر کتاب ها از حساسیت بسیاری برخوردار است. در تالیف این کتاب علاوه بر اینکه محدودیت فضا و زمان داشتیم، سرفصل ها هم به ما ارائه شده بود یعنی چندان دست بازی نداشتیم. از همه مهم تر هیچگونه بودجه ای به این طرح اختصاص داده نشده بود و ما گروه نویسندگان باید در عرض پنج ماه این کتاب را تدوین می کردیم آن هم با دست خالی در صورتی که نوشتن چنین کتابی به یک سال زمان احتیاج دارد به علاوه بودجه ای که به ما این توانایی را بدهد تا پیش از چاپ گسترده کتاب اقدام به سپردن آن به نهادهای مرتبط کنیم و پس از رفع اشکالات برای چاپ نهایی ارسال نماییم.
شاید لازم باشد بگویم که هیچکدام از مولفان در قبال زحمت فراوانی که کشیدند دستمزدی دریافت نکردند علی رغم اینکه گاهی مجبور بودیم تا پاسی از شب به صورت فشرده کار کنیم. ما حتی از داشتن یک نیرویی که در خدمات کامپیوتری تخصص داشته باشد محروم بودیم و خودمان بارش را به دوش می کشیدیم.


شما چهارمین شهرستانی هستید که به محتوای این کتاب اعتراض دارید
ربیعی به عنوان سرگروه این کتاب درسی نیز در گفتگوی تلفنی با ما گفت: از شما می خواهم تمام اشکالات این کتاب را همراه با مستندات خود حتی اگر یک جزوه صد صفحه ای بشود در اختیار بنده بگذارید تا با کمک 14 گروه تحقیقی که در ادارات مختلف با ما همکاری می کنند در میان گذاشته و مورد بررسی قرا ر بدهیم. وی با تاکید براینکه شما چهارمین شهرستانی هستید که نسبت به محتوای این کتاب انتقاد دارید، گفت: انتقادات و اشکالات وارده از جانب شما پس از بررسی به دفتر تالیف کتب درسی در تهران ارائه می شود و تصمیم نهایی را تهران می گیرد. ربیعی گفت: قطعا اصلاحات در کتاب اعمال خواهد شد ولی ممکن است به سرعتی که شما انتظار دارید این اتفاق نیفتد.


پیشنهادی برای آموزش و پرورش
شاید اشکالات بیشمار این کتاب برای آموزش و پرورش شهرستان بهانه خوبی باشد تا با تدوین جزوه ای تحت عنوان خمینی شهر شناسی به معرفی قابلیت های فرهنگی، تاریخی، علمی، اقتصادی، صنعتی و...شهرستان با استفاده از منابع قابل استناد موجود نظیر پایگاه خبری دانشنامه ای فرصت آنلاین بپردازد و با در نظر گرفتن نمره و حتی برگزاری مسابقه دانش آموزان را وادار به خواندن دقیق آن نماید.