پس چه کنیم؟

ارسال در کتاب و ادبیات

عبدالکریم بن هوازن قشیری از علما و محققان و محدثان بزرگ قرن پنجم هجری است. از جمله آثار وی رساله قشیریه است که پنجاه و پنج باب دارد که هر باب به آیات قرآنی و احادث نبوی آراسته شده است. و اینک حکایتي کوتاه و تعاریف برخی واژه ها از این رساله که اصل آن عربی بوده و به فارسی ترجمه شده است:
حکایت:
و گویند: بویزید با یاری جامه می شست به صحرا. این یار وی گفت: جامه به دیوارها بازافکنیم. گفت: میخ اندر دیوار مردمان نتوان زد. گفت: از درختها فرو آویزیم. گفت: نه، که شاخه ها بشکند. گفت: پس چه کنیم؟ بر این گیاهان باز افکنیم. گفت نه! که علف ستوران بود، بریشان پوشیده نکنیم. پشت به آفتاب کرد و پیراهن بر پشت افکند تا خشک شود.
چند تعریف از چند واژه:
•    نصر آبادی گوید: تقوی آن است که بنده از هر چه دون خدایست بپرهیزد.
•    سهل گوید: هر که خواهد که تقوای وی درست در آید گو از همه گناهان بپرهیزد.
•    انس گوید: مردی آمد بر اشتری و گفت: یا رسول ا... اشتر بگذارم و توکل بر خداي کنم. گفت: نه، اشتر ببند و توکل بر خدای کن.
•    یحیی بن معاذ را پرسیدند که مرد به مقام توکل کی رسد؟ گفت: آنگاه که به وکیلی خدای رضا دهد.
•    گفته اند: صدق آن بود که سرّ با سخن موافق بود.
•    گفته اند: علامت دروغ زن آن بود که سوگند خورد پیش از آنکه از وی سوگند خواهند.
•    گفته اند: فتوت آن بود که خویش را بر کسی فضیلت نبینی.
•    گفته اند: فتوت آشکار داشتن نعمت است و پنهان داشتن محنت.
•    گفته اند: چون خدای تعالی را به صدق طلب کنی آیینه ای دهد ترا که عجایب دنیا و آخرت اندرو بینی.