قلم توتم من است...
...قلم توتم من است، توتم ماست، به قلم سوگند، به خون سياهي که از حلقومش مي چکد سوگند، به رشحه خوني که از زبانش مي تراود سوگند، به ضجه هاي دردي که از سينه اش برمي آيد سوگند... که توتم مقدسم را نمي فروشم، نمي کشم، گوشت و خونش را نمي خورم، به دست زورش تسليم نمي کنم، به کيسه زرش نمي بخشم، به سرانگشت تزويرش نمي سپارم، دستم را قلم مي کنم و قلمم را از دست نمي گذارم، چشمهايم را کور مي کنم، گوش هايم را کر مي کنم، پاهايم را مي شکنم، انگشتانم را بند بند مي برم، سينه ام را
مي شکافم، قلبم را مي کشم، حتي زبانم را مي برم و لبم را مي دوزم...اما قلمم را به بيگانه نمي فروشم...
دکتر علی شریعتی