اصلی یا جعلی...!

ارسال در کتاب و ادبیات

چند سالی می شود که برخی افراد در گروه های اجتماعی برای انتقال پیام هایشان از برخی از شخصیت های تاریخی یا معاصر، که اکثر این بزرگان به عالم خاکی پر کشیده اند، سوء استفاده می کنند. مخاطبان نیز بی آنکه بدانند، با کپی کردن این جملات "من درآوردی" و اشعار جعلی بر آتش ترویج این جملات دامن می زنند. اما آیا این رویداد، در بلند مدت به اعتبار گفتارهای شخصیت های تاریخی و مشاهیر ایران زمین آسیب جدی وارد نخواهد ساخت!؟


روزانه صدها جمله از این گفتارها، اشعار و پندها در فضای مجازی دست به دست می شوند، از کوروش کبیر گرفته تا دکتر شریعتی و پناهی! البته به تازگی نیمایوشیج، سهراب سپهری و صادق هدایت و شاعران معاصرتری چون سیمین بهبهانی نیز وارد این بازی شوم شده اند. در دوره ای، انتساب جملات جعلی به دکتر علی شریعتی چنان موج گرفت که کم کم ماجرا به طنز کشیده شد و کاراکتر طنز " دکتر ولی شریعتی" برای اینگونه طنزها خلق شد. با اندکی تامل بر آثار این بزرگان حقایقی بر ما کشف خواهد شد که به حل این معضل اجتماعی کمک خواهد کرد.


نیما یوشیج مقلب به پدر شعر نو فارسی است. "افسانه" ی نیما در فضای راکد شعر ایران مانیفستی بود که انقلابی بزرگ به پا کرد و تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. آثار نیما را می توان به طور کلی به اشعار، یادداشت ها و نامه ها تقسیم کرد. نامه های نیما خود به سه بخش نامه های همسایه، نامه های عاشقانه که برای همسرش عالیه نوشته و نامه هایی که به هم عصرانش همچون صادق هدایت و پرویز ناتل خانلری نوشته است، تقسیم می شود. همچنین نیما دغدغه هایش در زمینه ادبیات و تاثیراتش از ادبیات جهان را در کتابی به نام "ارزش احساسات" در اوایل دهه سی به چاپ رساند. این تنوع نوشتار در آثار نیما باعث شده که عده ای از نام او سوء استفاده کرده و جملاتی را به وی منسوب کنند، اما مهم این است که اگر کسی با دغدغه های نیما آشنا باشد به سادگی می تواند جعلی بودن این جملات را تشخیص دهد.


همین اتفاق در مورد سهراب سپهری شاعر و نقاش معاصر نیز افتاده است. از سهراب نقاشی ها و عکس هایش همچنین مجموعه "هشت کتاب" که شامل اشعار نیمایی اوست، به جا مانده است. البته از سهراب سپهری، به جز "هشت کتاب" مجموعه ای به نام "آرامگاه عشق" یا "در کنار عشق" نیز در سال 26 منتشر شده است که هم اکنون این کتاب در بازار موجود نیست. اشعار موزون سهراب در این مجموعه است و چون این کتاب در دسترس نیست در شبکه های اجتماعی خیلی از کارهای موزون به نام سهراب دست به دست می شود.


در پاسخ این پرسش که چگونه می توان با این رویداد، در شبکه های اجتماعی مواجه شد و چگونه می توان از نشر این اکاذیب جلوگیری کرد، باید گفت: ابتدا باید برای شناخت نثر یک نفر باید تمام نوشته هایش را کنار هم قرار دهیم تا بتوانیم به ساختار واژگانی، آوایی و ذهنیتی همچنین جهان بینی وی پی ببریم و به راحتی قضاوت نکنیم که این نوشتار متعلق به کیست؟! برای مثال ویژگی آرکائیک (باستان گرایی) در اکثر اشعار شاملو مستتر است و ما به راحتی نمی توانیم شعری را به شاملو منسوب کنیم. شاملو در نثرهایش نیز دارای صراحت زبانی خاص خودش است و صرح در مورد مسائل نظر می دهد. برای مثال اولین مقاله اش را در کتاب " مهتابی به کوچه" با عنوان: غزل شعر امروز ما نیست! شروع می کند و در ادامه از رهی معیری انتقاد می کند. شاملو با صراحت نظرش در قبال فردوسی و شعر گذشته تا شعر معاصر و مهدی حمیدی ابراز می کند. حال آنکه بعضی از افراد با آگاهی از این صراحت بیان، جملاتی را به شاملو منسوب می کنند.


از راهکارهای دیگر این است که پدیده هایی که بزرگان ما در زمان حیاتشان با آن درگیر بوده اند را بشناسیم. مثلا با توجه با این که نیما در سال 38 چهره در نقاب خاک کشیده، نمی توانسته در مورد جنگ ایران و عراق و یا در مورد کامپیوتر نظری داشته باشد.


شناخت قالب ها و دوره های شعری نیز به ما کمک می کند. مثلا ما باید بدانیم که خیام رباعی سراست و غزلی ندارد و یا شعر نیمایی از حوادث صد سال اخیر و شعر سپید از حوادث 50 سال اخیر است، از این رو نمی توان شعری نیمایی را، به شاعری در دوره قاجار منسوب کرد.


اما به طور کلی، مبارزه با نشر چنین جملات "من درآوردی" در فضای مجازی نیاز به تحقیقات میدانی و گسترده دارد.