عزت گلی

ارسال در اخلاق و اندیشه

نام: عزت گلی

متولد: 1339

حافظ: کل قرآن کریم

موسسه: مهد قرآن کریم

 

شرح:

 

قرآن جزیی از زندگی ام شده است

 

- حافظ چند جز از قرآن هستی؟

حافظ کل.

 

- از کی شروع کردی؟

از 35 سالگی شروع کردم و حدود 6 سال به طول انجامید.

 

- کجا حفظ کردی؟

مووسسه مهد قرآن حفظ کردم و الان مربی حفظ جامعه القرآن هستم، مهد قرآن هم تدریس می کنم و همین طور در مووسسه ثامن الائمه.

 

- تا قبل از آن فعالیت قرآنی نداشتی؟

پدر و مادرم مرا از 12 سالگی فرستادند پیش خانمی تا قرآن را یاد بگیرم، از سال 1360 هم شاگرد حاج خانم شمس آبادی دختر آیت ا... مشکات بودم، ایشان از شاگردان بانو امین و حاج خانم همایون بودند که هفته ای یک روز از اصفهان می آمدند تا برایمان قرآن و حدیث بگویند. آن زمان با وجودی که من مدرک ابتدایی را بیشتر نداشتم ایشان مرا مربی روخوانی بچه ها کرد. زمان جنگ هم می رفتم روستاهای اطراف و قرآن آموزش می دادم، مربی عقیدتی و اسلحه بسیج هم بودم. با همسر شهید موذنی با هم می رفتیم برای آموزش روستایی ها.

 

- کمی از حاج خانم مشکات برایمان بگو.

تا قبل از اینکه حوزه علمیه مکتب الزهرا تاسیس بشود ایشان در یکی از خانه های محل برای خانم ها احکام و اخلاق می گفتند و بعد در حوزه به طور رسمی تر شروع به تدریس کردند ولی الان دیگر حال مساعدی ندارند و از خانه بیرون نمی آیند اما همیشه مراسمات مذهبی توی خانه شان بر پاست.

 

- از کی به فکر حفظ افتادی؟

یک بار اطلاعیه ای را روی پارچه ای خواندم: حفظ قرآن در 900 ساعت، آن لحظه احساس کردم 900 ساعت زمان زیادی نیست و ثبت نام کردم.

 

- 900 ساعت چند سال می شود؟

چهار سال و نیم البته من جز 1 قرآن را در مهد قرآن اصفهان حفظ کردم و خمینی شهر که شعبه زد آمدم اینجا.

 

- چند سالگی حافظ کل شدی؟

45 سالگی.

 

- خسته نشده بودی؟

هیچوقت از قرآن خسته نمی شوم، قرآن شده است جزیی از زندگی ام تا حالا 100 دور قرآن را ختم کرده ام.

 

- حفظ قرآن روی بچه هایت چه تاثیری داشت؟

4 تا بچه دارم که همه اهل قرآن هستند، پسرم 30 سالش است و قرآن را خودش در خانه حفظ کرده، یکی از عروس هایم هم 27 ساله است و حافظ کل قرآن و دخترم حافظ 20 جز است، نوه 9 ساله ام هم سوره بقره را در مدرسه مهاد حفظ کرده است.

 

- فکر می کنی چرا در مسیر قرآن افتادی؟

نمی دانم شاید از دعای پدر و مادرم باشد، شاید هم به خاطر احترامی که برای مادر شوهرم قائل بودم که البته ایشان خیلی همراهی ام می کرد.

 

- قرآن چه برکاتی برایت داشته است؟

خیلی روحیاتم را عوض کرده، اعتراف می کنم قبلا اهل چشم و همچشمی بودم و به تجملات اهمیت می دادم اما حالا دیگر نه خودم و نه خانواده ام اصلا توی مادیات نیستیم، قبلا خیلی حساس بودم شاید برای یک مساله بی اهمیت ساعت ها گریه می کردم اما حالا نورانیت خاصی در زندگی ام ایجاد شده سه تا عروس هایم را مثل دخترم دوست دارم.

 

- با چه آیاتی ارتباط محکم تری پیدا کرده ای؟

آیه 186 سوره بقره را که خداوند مستقیم با بنده اش حرف زده خیلی دوست دارم: و اذا سالک عبادی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیومنوا بی لعلهم یرشدون. و همینطور آیات 73 و 74 سوره مبارکه زمر.

 

- هیچوقت شده است افسوس بخوری؟

حسرت این را می خورم که چرا زودتر شروع نکردم، استعداد زیادی داشتم گاهی می شد حفظ نکرده می رفتم سر کلاس و سه بار که بچه ها می خواندند من هم از حفظ می شدم.

 

- اگر در مجلسی باشی و گناهی اتفاق بیفتد چه می کنی؟

سعی می کنم جلوگیری کنم، حرف را عوض کنم و اگر نتیجه نداد مجلس را ترک می کنم.

 

- یک خاطره قرآنی مهمانمان کن:

بیماری سختی گرفتم، دکتر گفت ممکن است خطرناک باشد و مرا فرستاد پیش متخصص سرطانی ها در اصفهان، شوهرم تا آنجا با بدن لرزه رانندگی می کرد ولی من اصلا نگران نبودم باید سریع عمل می شدم وقتی به هوش آمدم دیدم دارم آیه آخر سوره زمر را زمزمه می کنم، دکتر بالای سرم بود گفت از وقتی عمل را شروع کردم این پنجمین باری است که سوره زمر را ختم کرده ای.

 

- برنامه ات برای آینده؟

دلم می خواهد با توجه به تاکید مقام معظم رهبری همه خانواده را تشویق به حفظ کنم.

 

- درخواستی از مسوولان نداری؟

پیشنهاد می کنم ارگان های مربوطه به جای اهدای جوایز و هدایا به حافظان کمک هزینه ای برایشان در نظر بگیرند.

 

- کسی هست که بخواهی ازش تشکر کنی؟

از پدر و مادرم که در نگهداری از بچه ها خیلی یاریم کردند. مادر شوهرم و مخصوصا شوهرم که بیشترین همکاری را با من کرد و هیچ وقت جلوی پیشرفتم را نگرفت حتی گاهی ظرف می شست و غذا می پخت و مربی خوبم خانم اعظم نقدی و همین طور خانم هوشمند.

 

- حرف آخر؟

الحمدلله رب العالمین.