مکتب امام حسین (ع) از زبان امام حسین(ع)

ارسال در اخلاق و اندیشه

 

dastchin-        همانا من به خاطر خوشی و شادی و به  دنبال فساد و ستمگری خروج نکردم. بلکه فقط برای اصلاح در پیروان جدم این کار را انجام دادم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و مطابق با سیره جدم رسول خدا (ص) و پدرم علی ابن ابی طالب (ع) عمل کنم.

 

- خدایا، بی شک تو می دانی که آنچه از ما سر زده (مبارزه با بنی امیه) نه رقابت در به دست آوردن قدرت سیاسی و نه جستجوی ثروت و نعمتهای بشتر، بلکه برای این است که ارزشهای درخشان آیینت را ادامه دهیم و در بلاد و شهرها اصلاحات پدید آوریم و بندگان ستمدیده ات را از حقوقشان برخوردار و ایمن سازیم و برای این است که به قوانین و احکام تو عمل شدو.

-

من شمار را به کتاب و سنت پیامبرش دعوت می کنم، زیرا سنت فراموش شده و بدعت جای آن را گرفته است.

-        اینان (بنی امیه) به پیروی از شیطان گردن نهاد و اطاعت خدا را ترک نموده اند فساد را ترویج و حدود خدا را تعطیل نموده اند و بیت المال را به خود اختصاص داده حرام خدا را حلال و حلال خدا ترا تحریم کرده اند.

-        امام خطاب به سپاهیان عمر سعه در روز عاشورا: من شمار را به رشد و سعاد فرا می خوانم، هر کس از من پیروی کند، از رشد یافتگان است و اینک همه شما سر کشی و عصیان کرده و با دستور من مخالفت می کنید، هر کس مخالفت ورزد از هلاک شدگان است که گفتار مرا نمی شنود آری در اثر هدایای حرام که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام که شکمهای شما از آنها انباشته شده، خداوند این چنینی بر دلهای شما مهر زده است، وای بر شما.

-        به خدا سوگند، من امید قطعی دارم بر اینکه اراده و خواست خداوند درباره ما خیر است، خواه کشته شویم یا پیروز گردیم.

-        یزید، شخصی است فاسق، شرابخوار و آدمکش، متظاهر به فسق و فردی مانند من، با چنین کسی بیعت نخواهد کرد.

-        به جانم سوگند، امام به حق و پیشوای راستین کسی است که به کتاب خدا عمل کند و راه عدل را پیشه خود سازد و ملازم حق بوده و وجود خویش را وقف و فدای فرمان خدا کند.

-        بنی امیه با فحاشی و ناسزا گویی،  احترام مرا در هم شکستند، صبر و سکوت اختیار نمودم ثروتم را از دست گرتفند، باز شکیبایی کردم و چون خواستند خونم را بریزند، شهر و دیار خویش را ترک نمودم، به خدا سوگند همان بنی امیه مرا خواهد کشت.

-        رهبری است که مردم را به راه درست و به سوی سعادت و خوشبختی می خواند و گروهی بدو پاسخ مثبت می دهند و از او پیروی می کنند و پیشوا و رهبر دیگری هم هست که به سوی ضلالت و بدبختی می خواند، گروهی هم از وی پیروی می کنند، آنان در بهشتند و اینان در دوزخ.

-        مرگ با عزت بهتر از زندگی با ننگ و ذلت است.

-        من به سوی مرگ یم روم که مرگ بر جوانمرد ننگ نیست، آنگاه که نیتش حق و جهادش برای اسلام باشد.

-        اگر با این عقیده زنده بمانم، پشیمانی ندارم و اگر بمیرم مورد ملامت نیستم.

-        ای بزرگان، صبر و شکیبایی کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی ها و رنجها عبور داده به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی می رساند و چه کسی از شماست که نخواهد از زندان به قصر انتقال یابد.

-        پدرم از رسول خدا نقل نمود اینکه دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است و مرگ پل آنان است.

-        خواهرم با استمداد از خداوند صبر و شکیبایی در پیش بگیر و بدان که همه مردم دنیا می میرند.

-        خواهرم ام کلثوکم دخترم فاطمه، همسرم رباب، پس از مرگ من گریبان چاک نکنید، سیلی به صورت نزنید و سخنی که از شما شایسته نیست بر زبان نرانید.