در باب فرهنگ
یکی از مسایل و مشکلاتی که در مورد آن زیاد سخن به میان میآید، بحث فرهنگ و مشکلات فرهنگی است، به گونهای که برخی معتقدند مهمترین مشکلی که در جامعه ما وجود دارد مشکل فرهنگ است.
سؤالی که مطرح میشود این است که چرا ما با وجود داشتن فرهنگ ناب ایرانی و اسلامی باید مشکلات عدیده فرهنگی داشته باشیم. در این نوشتار سعی میکنیم پاسخی هر چند محدود ارایه نماییم.
قبل از هر سخن ابتدا باید به تعریف فرهنگ بپردازیم و ویژگیهای آن را ذکر کنیم: فرهنگ عبارت است از مجموعهای از ارزشها، باورها، ادراکات، شیوههای تفکر یا اندیشیدن که افراد در آنها مشترک هستند.
فرهنگ در دو سطح وجود دارد: سطح اول سطح عمیق و باطنی و سطح دوم سطح نمایان و آشکار فرهنگ است.
سطح نمایان فرهنگ قابل دیدن و رؤیت کردن است، اما سطح عمیق آن به سادگی قابل مشاهده نیست. زیرا در عمق جان افراد وجود دارد. بدینسان میتوان فرهنگ را به یک کوه یخ شناور در آب تشبیه کرد که قسمت اعظم آن در زیر آب و قسمت اندکی از آن نمایان است. سطح عمیق و پنهان فرهنگ شامل باورها، پیشفرضها، ارزشها و هنجارها هستند. باورها و پیشفرضها چیزهایی هستند که توسط اعضای فرهنگ مسلم فرض میشوند و افراد کمتر در مورد آن شک میکنند. ارزشها، اصول، اهداف و استانداردهایی هستند که از اهمیت ذاتی برخوردارند و مبنایی برای قضاوت در آنچه درست و آنچه غلط است شکل میدهند. هنجارها نیز به طور تنگاتنگی با ارزشها گره میخورند و نانوشتهای هستند که به اعضای فرهنگ اجازه میدهند آنچه را از آنها انتظار میرود، بشناسند. در سطح بالا و نمایان فرهنگ، پدیدههای قابل رؤیت و نمایان فرهنگ وجود دارد که مواردی مانند شیوه رفتار افراد، نوع لباس پوشیدن، نشانهها و علایم، جشنها، مراسمها و داستانها و غیره را شامل میشوند.
در سطح عمیق فرهنگ ایرانی و شیعی ما، ارزشها، باورها و اعتقادات و رهنمودهایی وجود دارد که بیشک یکی از بهترین منابع فرهنگی را در جهان ایجاد نموده است. اما معالاسف مشاهده میشود در سطح ظاهری و نمایان فرهنگ، جامعه ما با پدیدههایی مواجه است که چندان خوشایند نیست. چرا این تضاد به وجود آمده است؟ علت را باید در قطع رابطه بین سطح عمیق و سطح نمایان فرهنگ ما جستجو کرد. در واقع در فرهنگ اسلامی و ایرانی ما رهنمودها و اعتقاداتی وجود دارد که به منصه ظهور نمیرسند و این موجب بیفرهنگی و سستی فرهنگی میگردد که خود مشکلات دیگری را در پی دارد. به عنوان مثال؛
در فرهنگ اسلامی و اعتقادات ما تأکید فراوانی بر رعایت حقوق همسایگان شده است، اما متأسفانه در جامعه ما در غالب مراسمهای شادی یا غم به صورت ایجاد مزاحمت، این حق به راحتی زیر پا گذاشته میشود.
در اعتقادات ما دروغ و غیبت، پدیدهای بسیار منفور و زشت و از گناهان کبیره تلقی میگردد اما در جامعه ما برخی که ممکن است ظواهر مذهبی را نیز مراعات نمایند، به راحتی به این معاصی مبادرت میکنند.
در اعتقادات و باورهای ما تمیز بودن محیط یک ارزش تلقی شده است، اما برخی به راحتی حاضرند تمیزی محیط را با پرتاب زباله از بین ببرند.
همانگونه که گفته شد علت این پدیده گسسته شدن سطح عمیق فرهنگ که اعتقادات و باورهای ماست با سطح نمایان فرهنگ یا رفتارها و کنشهاست. اصلاح این نقیصه نیاز به بررسی بیشتر و بهرهگیری از نظرات تربیتی اندیشمندان دارد.