سیّد محمود ابطحی

ارسال در اخلاق و اندیشه

شهید :          سیّد محمود ابطحی 

تاریخ تولد:      1339


تاریخ شهادت:            26/8/1357


محل شهادت:          مسجد مصلای اصفهان


"... و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون" (آل عمران آیه 170)


 و آنان (شهدا بشارت و مژده دهند به آن مؤمنانی که هنوز به آنها نپیوسته اند و بعداً در پی آنان به سرای آخرت خواهند شتافت که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا

هیچ غم مخورند.


بار دیگر سخن از طلایه داران غافله شهیدان به میان می آوریم، از آنان که غسل شهادت به خون کردند، وضو با خون گرفتند، پیمان نامه خونین امضا کردند و سر پر مهر خون

در نماز عشق پروردگار گذاشتند، از شهیدی از سلاله پاک رسول الله "صلي الله عليه و آله" که مانند جدّش امیرمؤمنان علی "علیه السلام" خون پاکش در مسجد به زمین

ریخت تا شعار "اشهد ان محمد رسول الله (ص)" جاودانه بماند. شهید سيد محمود ابطحی به سال 1339 در شهر خمینی شهر و در یک خانواده متدیّن و از سلاله حضرت

فاطمه زهرا "سلام الله عليها" پا به عرصه هستی نهاد. دوران طفولیت را همانند سایر کودکان طی کرد و دروه ابتدایی را در دبستان اسلامی خمینی شهر با موفقیت گذراند و

برای ادامه تحصیل به دبیرستان سعدی اصفهان رفت. با رشد فکری و رسیدن به کلاسهای بالاتر در دوره دبیرستان شور و شوق زیادی نسبت به اسلام و اجتماع و محیط

اطرافش در او به وجود آمد. به طوری که حس می کرد تنها درس خواندن هدف او از زندگی نیست. پدر شهید آقای حاج عبدالله ابطحی می گوید: "سید محمود از وضع جامعه

آن روز و از بی بند و باری اي که وجود داشت در رنج بود، مخصوصاً وضعیت حجاب بانوان، یک روز پیش من آمد و گفت بابا جان 500 جلد کتاب حجاب استاد مطهری را برای من

تهیه کن تا من در بین دبیرستانهای دخترانه توزیع کنم و آنها با وضع حجابشان آشنا شوند اما من به خاطر اینکه وضعم خوب نبود سستی کردم و اوخیلی ناراحت شد و

خودش کار می کرد و از دسترنج خودش یکصد جلد کتاب تهیه کرد و به دبیرستان ها اهداءکرد." وی از پایه گذران انجمن اسلامی دبیرستان سعدی اصفهان بود و فعالیت

زیادی در برگزاری جلسات مذهبی و ارتقاء آگاهیهای مذهبی اعضاي انجمن و همکلاسیهايش داشت. هنگامی که آوای انقلاب بر ایران اسلامی طنین افکن شد و فریاد

پیامبر گونه امام خمینی (ره) سیّد محمودها را که همان یاران شیرخواره امام درگهواره ها در سال 1342 بودند را به یاری طلبید. سیّد محمود مردانه وآگاهانه پا در میدان مبارزه

با یزیدیان زمان گذاشت. وی با تمام توان در رساندن پیام امام (ره) به دیگران تلاش می کرد. در تظاهراتی که بر ضد رژیم ستم شاهی بر پا می شد فعالانه شرکت می کرد.

وی خود را برای شهادت در راه خدا آماده کرده بود. برادر شهید می گوید: "شب شهادت او دیر وقت به خانه آمدم و سراغ سیّد محمود رفتم، دیدم در گوشه اتاق مشغول

نوشتن مطلبی است. از او سؤال کردم چه کار می-کنی؟ گفت: هیچ، تو برو بخواب بعداً فهمیدم که در شب شهادتش مشغول نوشتن وصیت نامه بوده است." تا اینکه آفتاب

روز جمعه 26/8/1357 طلوع کرد. آن روز قرار بود نماز جمعه در مسجد مصلی اصفهان برگزار شود و نیروهاي انقلابی و پرشور و پیروان امام از سراسر استان اصفهان برای

شرکت در نماز دعوت شده بودند. سیّد محمود صبح روز جمعه غسل شهادت می کند و برای شرکت در نماز جمعه و شرکت در تظاهرات راهی اصفهان می شود. جمعیت

عظیمی در مسجد مصلی اجتماع کرده بودند. نماز جمعه برگزار شد و خطبه های با صلابت ایراد گردید. نظامیان شاه اطراف مسجد را محاصره کرده بودند. مردم بعد از اقامه

نماز عصر بدون ترس از هجوم نظامیان با شعارهاي "الله اکبر" و "خمینی رهبر" و "مرگ بر شاه" از درب مسجد بیرون آمدند. دژخیمان رژیم مردم را به رگبار گلوله بستند، سید

محمود هنوز از دهانه درب مسجد بیرون نیامده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و عاشقانه راهی دیار حق شد. مردم پیکر شهید را به بیمارستان شریعتی اصفهان منتقل

کردند و در روزعید غدیر به خمینی شهر منتقل و طی مراسم ساده ای درگلزارشهدای درب سید به خاک سپرده شد.


یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.