از بوسه تا زباله داني

ارسال در اخلاق و اندیشه

در كوچه پس كوچه¬هاي ديارمان، زنان و مردان سالخورده را بخصوص در گذشته ديده¬ايد كه خم شده، چيزي را از روي زمين برداشته، احترام و تكريم كرده و مي¬بوسيدند و در شكاف ديواري مي¬گذاشتند، اگر پشت سر آنها از روي كنجكاوي به شكاف¬هاي در و ديوار مي¬نگريستي تا آن چيز گرانبها را بيابي، با كمال تعجب مي¬ديدي كه طلا و جواهري در كار نيست، كناره¬اي يا تكه¬اي از نان است كه اينگونه مورد احترام قرار گرفته است.اگر از اين كهنسالان دليل كارشان را پرسيده باشي جواب آن¬ها خيلي ساده بود، صغري و كبري نداشت، مقدمه و مؤخره¬اي در كار نبود، اما و اگر هم نداشت، بمانند رفتارشان ساده و صادقانه بود، مي¬گفتند:« نعمت خداست»
اين نگرش و تفكر كه همه چيز را نعمت خدا بدانيم رفتارمان را در همه مراحل زندگي تنظيم خواهد كرد، اصولاً در حالت طبيعي و افراد طبيعي، اعمال و رفتار هر انسان نشان دهنده طرز تفكر و اعتقادات اوست. هر عملي حتي بر اساس برخي تحقيقات مردن هم چهار چوبها و زيربناهايي دارد كه در مغز شكل گرفته و اصطلاحاً تئوريزه شده¬است. در غير اينصورت ما شاهد ظهور آن در فرد نخواهيم بود، هر رفتاري از انساني مي¬بيني بايد بدنبال اين باشيم كه او چه آموزش¬ها و مطالب خامي دريافت كرده¬است كه كارخانه مغزش محصولي اينچنين توليد مي¬كند.
بنابراين رفتار زنان و مرداني كه مثال آورده شد و چنين شاكرانه است كه قدر نعمت¬هاي خدا را مي¬دانند، بر اين مبنا استوار است كه خداي واحدي هست كه همه نعمت¬ها از جانب اوست و بندگاني دارد كه نعمت¬ها براي آن¬ها آفريده شده است. اما همين خداي مهربان از كفران نعمت و شاكر نبودن بندگانش ناخرسند بوده و اسراف و زياده روي و ناسپاسي و ناشكري را بر نمي¬تابد و در آموزهاي ديني و قرآني به قدر شناسي و استفاده بجا و درست و به اندازه از نعمت¬ها توصيه شده¬است. اين يك قانون طبيعي است و تنظيم آن با آدمي است، شكر نعمت، سبب افزايش امكانات بشر خواهد شد و كفران نعمت آثار سوء و جبران ناپذيري بدنبال خواهد داشت، در همين مسأله نان، بي¬توجهي در پخت نان از طرفي و خريد بي مورد و بيشتر از نياز و آشنا نبودن به روش¬هاي نگهداري و حتي شكل آوردن نان سر سفره از طرف ديگر، منجر به ضايعاتي مي¬شود كه برخي آمارها ميزان آن را تا 30 درصد يعني هر صد كيلو سي كيلو اعلام كرده¬اند كه تأسف بار است. اگر مانند آن پيرزن و پيرمرد، خود درگير مستقيم در كشت و برداشت و آرد كردن و پخت آن بوديم تك¬تك سلول¬هاي وجودمان، به ما يادآوري مي¬كرد كه چه صدماتي در هر كدام از اين مراحل بايد كشيد و آنوقت البته خرده¬هاي نان را هم مي¬بوسيديم و قدردان نعمت¬هاي خدا بوديم.
اگر چه امروز علم سعي كرده است با طرح مسأله  بهره¬وري و يافتن راهكارهاي مديريتي و اجرائي، ميزان بهره¬برداري را افزايش دهد و انسان¬ها را مجبور به كاهش مصرف و رعايت صرفه¬جوئي نمايد و از ديگر سو، طرفداران و متخصصين محيط زيست زنگ خطرها را در به¬هدر رفتن منابع تجديدناپذير و نيز اثرات مصرف بي رويه در طبيعت بصدا درآورده اند ولي اعتقاد و باورمان به اينكه كفران نعمت نبايد كرد و قدر نعمت¬هاي خدا را بايد دانست مانند ترمزي دروني كارگشا خواهد بود و آدم را مجبور به يافتن راه¬هاي صرفه¬جوئي و استفاده صحيح و بهينه از نعمت¬ها خواهد كرد.
هر شهروند مي¬تواند با در ميان گذاشتن تجارب شخصي در اين مورد سبب شود تا تعداد شكرگذاران واقعي افزايش يافته و ديگر هيچ نعمتي از نعمت¬هاي خدا راهي زباله داني نشود.