کوفیان برجسته ترین و روشن ترین مردم جهان اسلام آن روز بودند اما ...

ارسال در اخلاق و اندیشه

dr-rajabi--davanidr-rajabi--davani1 تاریخ معلم انسانهاست مخصوصاً وقتی که از علل حوادث و رویدادهای تاریخی رمزگشایی شود. در آستانه محرم به سراغ دکتر محمدحسن رجبی دوانی رفتیم تا از این مورخ کشورمان در مورد علل حادثه کربلا بپرسیم. دكتر دواني كه از اساتيد تاريخ دانشگاه است با برنامه هنگام درنگ – كه جمعه شب ها پس از سريال مختارنامه از شبكه اول پخش مي شد – چهره آشناي مردم گرديد و تحليل هاي شنيدني او از وقايع صدر اسلام، مخاطبان را پاي گيرنده ها مي نشاند.

 

اين گفتگو را با هم می خوانیم.

  • در مورد علل قیام امام حسین (ع) بفرمایید. چه شد مردمی که مسلمان و پیرو دین اسلام بودند فرزند پیامبرشان را به شهادت رساندند؟

این نتیجه انحطاط و قهقرایی است که جامعه اسلامی به سبب دور ماندن از نعمت ولایت دچارش شد. به عبارت دیگر مردم در ظاهر بر همان دین پیغمبر هستند، همان آداب و احکام را انجام می دهند، نماز و روزه و حج بر جای خودش هست ولی چون از نعمت ولایت محروم شدند اینگونه به بیراهه افتادند. به تعبیر دیگر غصب خلافت بعد از رحلت پیامبر(ص) فقط نتیجه اش این نبود که رهبری سیاسی امت از دست اهل بیت(ع) خارج شد بلکه دین و دنیای مردم تباه گردید. کسانی به عنوان خلیفه رسول ا... شناخت شدند و تولیت دین مردم را به دست گرفتند که این ردا برای آنها دوخته نشده بود. فهم اینها از دین، برداشت اینها از آیات قرآن و محکمات و متشابهات و رموز قرآن بسیار اندک و سطحی بود. لذا موجب پدید آمدن بدعتهایی در اسلام شدند. با تفسیرهای غلط و جاهلانه خودشان از تعالیم اسلامی، جامعه را به شدت از راه پیغمبر(ص) و مغز تعالیم اسلامی دور کردند، پوسته اش را داشتند ولی از مغز تهی شده بود. در همین شرایط تصور مردم این گردید که هر کس ولو با زور و تهدید و ارعاب رهبری امت را به دست گرفت حکومت او مشروع است و اطلاعت از او واجب.

  • در بین جنایتکاران کربلا کسانی هستند که سابقه جهاد و جنگ در رکاب امیرالمونین (ع) در صفین و بعضاً جمل و نهروان داشتند. آنها هم چنین تصوری داشتند؟

بله، تصورشان این است آن موقع امام علی(ع) خلیفه است و همراه او شدیم امروز هم یزید خلیفه است و یزید دستور داده با امام حسین(ع) مقابله کنید لذا می ایستند.

  • کوفیان چه؟ آنها که تحت تعالیم حضرت علی(ع) قرار داشتند. کسی مثل شمر، جانباز صفین است.

چیزی که از کوفیان قبول نیست این است که کوفیان برخلاف بقیه عالم اسلام به این نتیجه رسیده بودند که این تفکر، تفکر غلطی است که به اینها تحمیل شده است لذا از امام حسین(ع) دعوت کردند بیا تا ما این تفکر را در هم بشکنیم و شما که شایسته ترین شخص هستید را به رهبری برگزینیم. یعنی اینها برخلاف بقیه عالم اسلام که این تفکر برایشان جا افتاده بود اینگونه فکر می کردند، منتها بدبختی اینها در این بود که وقتی دیدند که الان قدرت به جانب بنی امیه می چربد و عبیدا... بن زیاد بر اوضاع مسلط شده هر یک به تصور اینکه دیگران هستند تا امام را یاری کنند اول مسلم بن عقیل نماینده امام را رها کردند و بعد هم با بهانه هایی از رفتن به کربلا خودداری کردند و کار به جایی رسید که برخی از آنها چنان از ارعاب عبیدا... ترسیدند که نه تنها امام را برخلاف دعوتشان یاری نکردند بلکه دیگر جانفشانی در راه آرمانهای دینی برای اینها مفهومی نداشت و لذا حاضر شدند همان عبیداللهی که نماینده حاکمیت طاغوت بود را اطاعت کنند و به فرمان او به جنگ امام بیایند.

  • چطور این تناقض را توجیه می کردند؟

همان توجیه اول را. می گفتند بالاخره ما با یزید بیعت کرده بودیم و او مشروعیت دارد و الان شکستن بیعت جایز نیست. یعنی ببینید چگونه می خواستند این کار عمیقاً خلاف و غیرقابل توجیه خودشان را شکل منطقی، قانونی و شرعی بدهند و بعد خود آنها به جنگ امام آمدند. هر چند بعداً خودشان دیدند که این توجیه قابل قبول نبوده و حتی در تاریخ نقل شده که خیلی از جنایت کاران کربلا پیش از آنکه مختار بر آنها دست پیدا کند متوجه این قضیه شدند که کارشان قابل توجیه نیست. ولی به هر صورت دلیل اینکه اینها نمی توانند بدرستی تصمیم بگیرند و آخر هم تسلیم جریان باطل می شوند به خاطر این است که از نعمت ولایت دور بودند و از کسانی که به درستی بخواهند اسلام را در اینها ریشه دار کنند و جلوی انحطاطشان را بگیرند تبعیت نکردند و نتیجه طبیعی اش این است که به این قهقرا برسند.

  • با آنکه در آن زمان جهان اسلام دایره وسیعی از سرزمینها را شامل می شده ولی همواره از مردم کوفه به عنوان موثرترین مردم آن زمان سخن گفته می شود و سکان تاریخ به دست آنهاست. تحلیلتان از مردم کوفه در آن دوران چیست؟ کوفیان چگونه مردمی بودند؟

من شخصاً عقیده دارم و خیلی از محققان هم این نظر را دارند که اتفاقاً کوفیان برجسته ترین و روشن ترین مردم جهان اسلام آن روز بودند. دلیلش هم همین بس که در تمام جهان اسلام آن زمان، فقط اینها سراغ امام حسین(ع) آمدند و اینها بودند که در آغاز، خلافت یزید را بر نتابیدند. شما ببینید امام حسین(ع) حرکتش را از مدینه شروع می کند ولی بجز خاندان امام، یک نفر از مدینه همراه ایشان نمی آید. یک نفر از اهالی مکه حضرت را یاری نمی کند. هیچ جایی بجز کوفه به امام نامه ننوشته تا امام را دعوت کند اما برعکس، امام به مردم بصره نامه می نویسد، به سران و برجستگان بصره نامه می نویسد و آنها را به قیام دعوت می کند و بجز یک نفر کسی پاسخ نمی دهد. این نشان می دهد چقدر جامعه منحط و فاسد شده بود که خوبانش که کوفیان بودند اینگونه عمل کردند، وای به حال مناطق دیگر عالم اسلام.

  • به بحث ولایت اشاره کردید. مردم که بالاخره حکومت امام علی(ع) را درک کردند. علت فاصله گرفتن مردم از ولایت چه بود؟ دنیاطلبی و اشرافی گری چقدر در این فاصله گرفتن موثر بوده است؟

زنده شدن ارزشهای جاهلی باعث این فاصله شد. اینها وقتی دیدند خلافت و رهبری امت در بنی هاشم قرار می گیرد فهم این را نداشتند که ولایت غیر از ریاست عادی در قبیله ها و یا حکومتهای معمول است. اینها با آن مساله اشتباه گرفتند و تلاششان این بود که همه افتخارات نصیب بنی هاشم نشود. طبیعتاً وقتی قضیه اینطور رقم خورد و ولایت را رها کردند منتهی شد به پرداختن و بها دادن به همان اشرافیت قبیلگی، چون اگر می خواستند خلافت در بین قبایل به نوبت بچرخد -که قرارشان هم همین بود- اشراف قبایل باید این قدرت را در دست می گرفتند لذا اشرافی گری دوباره مطرح و ارزش شد و طبیعی است که با خودش همه مفاسد را در بر دارد.

  • شرایط امام حسین(ع) چه تفاوتی با شرایط زمان امام حسن (ع) داشت که حضرت تصمیم گرفت برای شکستن این فضا قیام کند؟

در زمان امام حسن(ع) اساس اسلام هنوز تهدید نمی شد. معاویه تظاهر به دین و دیانت داشت، کاتب وحی هم حساب می شد، نمازجمعه و جماعتش ترک نمی شد و به مفاسد و مناهی تظاهر نمی کرد. از طرف دیگر چون مردم حاضر نبودند امام حسن(ع) را یاری کنند ایستادن در برابر چنین آدمی جز به کشته شدن امام حسن(ع) و تثبیت موقعیت معاویه نتیجه دیگری نداشت. لذا این وضعیت تا زمانی که معاویه زنده بود ادامه داشت. بخش اعظم دوران امامت امام حسین(ع) هم همینطور بود. یعنی امام حسین(ع) ده سال مثل سیاست برادرش عمل کرد. اما یزید کسی بود که حتی صدای زیاد بن ابیه را هم در آورد. زیاد بن ابیه خودش جنایتکاری است که پایه های حکومت معاویه را محکم کرده ولی وقتی معاویه به زیاد نوشت که از مردم بصره برای یزید بیعت ولایتعهدی بگیر او برگشت و گفت چطور می شود یزید را که علناً شراب می نوشد، فسق و فجور مرتکب می شود، لباسهای رنگارنگ می پوشد و با سگها و بوزینه ها بازی می کند به عنوان رهبر آینده جامعه اسلامی جا انداخت در حالیکه حسین بن علی(ع)، عبدا... بن عباس، عبدا... بن زبیر، عبدا... بن عمر در قید حیات هستند؟

دقت کنید زیاد بن ابیه نمی گوید که این بزرگان حق هستند، می گوید برای اینکه یزید را جا بیندازی مدتی او را از این کارهای زشت بازدار، بگو تظاهر به دیانت کند، به مسجد بیاید تا مردم بگویند این صلاحیت رهبری پیدا کرده است لذا می بینید اوضاع چقدر خراب است. بعد هم یزید کاری را که جد فاسدش ابوسفیان و پدرش معاویه در قالبهای مختلف می خواستند انجام بدهند و نتوانستند، او علناً در پیش گرفت. اینجا دیگر بر همه تکلیف می شود که سکوت نکنند ولو به قیمت کشته شدن امام (ع)، حتی اگر امام یاوری نداشته باشد. در اینجا اگر امام حسن (ع) هم در قید بود همان کاری را می کرد که امام حسین(ع) انجام داد. در مجموع به ظاهر امام حسین(ع) شکست خورد ولی طرز تفکر غلطی را که بنی امیه باب کرده بود که هرکس به هر قیمتی حاکم شود خلیفه خدا و رسول خدا(ص) و واجب الاطاعه است در هم شکست. لذا شما می بینید از آن زمان به بعد مرتب قیام و انقلاب هست تا نهایتاً به سرنگونی بنی امیه کشیده می شود. این به برکت حرکت امام بود.

  • به نظر شما چه درسهایی را می توان از کربلا آموخت؟

یکی از مهمترین درسهایش این است که مردم آن دوران با عدم یاری امام حسین(ع) بدبختی خودشان و بدبختی عالم اسلام را در طول تاریخ رقم زدند. اگر کوفیان بر عهد خودشان بر امام پایدار بودند نه تنها خودشان را نجات داده بودند بلکه چهره تاریخ را در جهت تحقق اهداف عالیه اسلام و حاکمیت اهل بیت(ع) دگرگون کرده بودند. برای ما هم این درس است که الان که نظام مقدس و پاک جمهوری اسلامی را داریم خدای ناکرده اگر در حمایت از آن کوتاهی کنیم و این نظام با خطری مواجه شود چه نعمت عظیمی را –که می تواند دنیا و آخرت ما را تضمین بکند- از دست خواهیم داد. درس دیگر اینکه در دفاع از حق و ایستادن در برابر باطل، نباید نگران ضعف ظاهری و کمبود امکانات و حتی خوف نرسیدن به نتیجه بود. ما وظیفه را باید انجام بدهیم نتیجه مهم نیست. وظیفه این است که در چنین موقعیتی باید ایستاد و نهراسید و از قدرت دشمن بیم به خود راه نداد. در این حالت اگر به ظاهر هم شکست باشد در پیشگاه الهی سربلند و پیروز خواهیم بود.

  • اگر موافق باشید وارد بحث عزاداری شویم. عزاداری برای امام حسین(ع) چگونه شروع شده و چه مسیری را طی کرده است؟

عزاداری برای امام حسین(ع) بلافاصله بعد از شهادت امام آغاز شد. در واقع با صحنه هایی که کاروان اسرای اهل بیت(ع) در کوفه و شام پدید آوردند عزاداری آغاز شد. بعدها در سیره ائمه می بینیم با آغاز محرم این بزرگواران در غم و اندوه بودند و روز عاشورا که می شد شعرایی را دعوت می کردند، خانواده و حرم خود را پشت پرده می آوردند و از شعرا می خواستند در رثای حضرت سیدالشهدا(ع) و فاجعه کربلا اشعاری بخوانند و با خواندن آن اشعار این بزرگواران می گریستند و عزای امام حسین(ع) را بر پا می داشتند. بزرگان شیعه هم با تاسّی به اهل بیت(ع) اینگونه می کردند تا زمان آل بویه که دولتی شیعی بر سر کار آمد.

آل بویه منشا خدمات ارزشمندی به تشیع شد مثلاً نقش زیادی در برقراری و احیای شعائر شیعه داشتند، آنها عزای علنی و رسمی امام حسین(ع) را در قالب دسته جات برپا می کردند که این مورد حمایت علمای وقت هم قرار گرفت و از آن به بعد رسمیت پیدا کرد.

پس از براندازی آل بویه، سلجوقیان حاکم شدند، در این دوره تظاهر به تشیع جرم بود و اعدام داشت. طبیعی است که در چنین شرایطی شیعیان نمی توانستند علناً عزای امام حسین(ع) را برپا کنند. خوارزمشاهیان هم، چنین بودند.

حمله مغول به رغم خرابیهایی که به بار داشت ولی چون حاکمیت اهل تسنن را از عالم اسلامی بر انداخت شیعه توانست تا اندازه ای آزادی عمل پیدا کند، به عبارت دیگر در دوره مغولان، شیعیان شعایر خودشان را می توانستند -نه کاملاً آزاد - ولی به صورت نسبی برپا کنند. با تشکیل دولت صفویه، ایران کاملاً زیر پرچم ولایت اهل بیت(ع) قرار گرفت و در صور گوناگون مجالس روضه خوانی و دسته جات سینه زنی و زنجیرزنی و مداحی اهل بیت(ع) جلوه کرد که تا امروز با شور و هیجان هرچه تمام تر ادامه دارد و چیزی نتوانسته مانع آن شود مثلاً در دوره فاسد پهلوی می بینیم که عزاداریها به رغم دشمنیهای رضاخان به صورت مخفیانه برپا می شد تا اینکه او از بین رفت. بعد از انقلاب هم گسترش وسیعی پیدا کرد و سال به سال باشکوه تر برپا می شود.

  • در مجموع سیر این عزاداریها چگونه بوده است؟

میزان آن بستگی داشت به اقتدار سیاسی شیعه. هرگاه شیعه قدرتی  پیدا می کرد این عزاداریها به صورت رسمی و علنی برپا می شود و هر زمان دشمنان شیعه قدرت داشتند این عزاداریها به صورت مخفی بود.

  • آقای دکتر! اگر موافق باشید گریزی بزنیم به کارشناسی فیلم مختار. توده های مردم شما را در کسوت کارشناس سریال مختار شناختند. چطور شد به عنوان کارشناس این برنامه انتخاب شدید؟ همزمان با تهیه سریال بود یا پخش سریال؟

دو سه قسمت از سریال پخش شده بود که تهیه کننده این برنامه سراغ من آمد و خواست چنین برنامه ای داشته باشیم. خودشان هم تصور نمی کردند این برنامه موفق باشد، خود من هم فکر نمی کردم.

  • علی رغم زمان نامناسبش؟

بله این برنامه زمان بسیار نامناسبی داشت اما به سبب حقیقت اهل بیت(ع) این برنامه مورد اقبال عمومی واقع شد و خیلی از موارد بود که من را مورد لطف قرار دادند.

  • در برخی از رسانه ها عنوان شده بود که 70-60 درصد سریال مختارنامه ساخته ذهن کارگردان بوده، البته می دانیم که تاریخ در مورد برخی از مسائل سکوت کرده و طبیعی است که کارگردان باید به نوعی این خلاها را به گونه ای که به گزاره های تاریخی ضربه نزند بازسازی کند. شما با این رقم 70-60 درصد موافقید؟

نه، شاید 30 درصدش مواردی غیرواقعی باشد ولی در مجموع کار بسیار ارزشمند و مثبتی است که جای تحسین و تشکر دارد.