این یادمان ها و یادگارها باید برای ما بماند

ارسال در اخلاق و اندیشه

 

namayeshgahاز خیابان های شهر که می گذری به هر درختی بَنری از تصاویر شهدا نصب کرده اند که نگاهشان به توست و اگر حواست باشد و خودت را به کوچه ی بی خیالی نزنی، " بعد از ما چه کردید؟ " شان را می شنوی.

 

تبلیغ چند نمایشگاه و یادواره ای از شهدا و ... گوشه گوشه ی شهر به چشم می خورد و از همین نشانه هاست که می فهمی هفته دفاع مقدس است و شاید همین بهانه ی خوبی باشد که یادشان بیفتیم ...

وارد خانه که می شوی به اتاقی کوچک راهنمایی ات می کند، پشت در اتاق چیزی شبیه اطلاعیه نظرت را جلب می کند: " نمایشگاه ستارگان درخشان"  می گوید: " یاد شهدا کمتر از شهادت نیست." مقام معظم رهبری فرموده اند. 12سال بیشتر ندارد و کلاس دوم راهنمایی است، یکی از معلم هایشان گفته است شما باید شهدا را الگویتان قرار دهید، دوتا از عموهایش شهید شده اند و معتقد است این یادمان ها و یادگارها باید برای او و نسل های بعد از او بماند" همین حرف ها و حضور در نمازجمعه، شرکت در یادواره ها و مراسم مختلف، صحبت های آقای صادقی در طرح هجرت امسال و سه بار سفر راهیان نور و... باعث شده است که محمد کیانی خواه به این فکر بیفتد که امسال در خانه شان نمایشگاه شهدا راه بیاندازد و به قول خودش او هم قدم کوچکی برای زنده نگه داشتن یاد شهدا بردارد، دور تا دور اتاقش تصاویر شهدای کشور و شهرستان را با نظم خاصی چسبانده و با چفیه و سربند تزیین کرده است، یکی از طاقچه ها را هم اختصاص داده است به کتاب های شهدا و قاب عکس عموهای شهیدش و دیگر شهدای شهرمان، گوشه ی اتاق، خاکریز کوچکی درست کرده و داخلش را با لباس، کلاه، سربند، انگشتر و چند وسیله تفحص شده پر کرده است، با اشتیاق و شور خاصی، سراغ رایانه می رود و کلیپ های شهدا را به نمایش می گذارد.

پدر و مادرش می گویند: " سال های قبل روزنامه ها را می گشت و هر عکس و مطلبی از شهدا پیدا می کرد، می چید و بریده های روزنامه ها را به دیوارهای خانه می چسباند اما امسال به این فکر افتاده که نمایشگاهش باشکوه تر باشد و بتواند حتی چند روز بیشتر از هفته دفاع مقدس، میزبان بازدید کنندگان از نمایشگاه شهدا باشد به همین دلیل از این طرف و آن طرف، پوستر و کتاب و ... امانت گرفته است، اقوام و همسایه ها هم از نمایشگاه "ستارگان درخشان" بازدید داشته اند.

کار قابل تحسین دیگری که محمد کیانی خواه امسال انجام داده است، صندوق کوچکی است که گوشه ی نمایشگاه گذاشته و رویش نوشته است:"کمک به مردم سومالی"  می گوید:" وقتی تاکید مقام معظم رهبری را برای کمک به مردم سومالی دیدم و فهمیدم که خود آقا هم به سومالی کمک کرده اند، این صندوق را گذاشتم، اتفاقا اقوام هم کمک کردند و این صندوق، پر شد و به حساب کمک های مردمی به سومالی واریز کردیم" محمد از معلمش آقای عاملی هم خیلی تعریف می کند و او را یکی از مشوقینش می داند و خوشحال است که 8 ماه دیگر با آقای عاملی کلاس دارد چراکه او دانش آموزان را با امام و انقلاب و شهدا آشنا می کند و هر روز حتی شده با ذکر یک صلوات فضای کلاس را به یادشان معطر می کند. این را هم بگویم که محمد رتبه ی اول اذان خمینی شهر را کسب کرده و در رشته ی قرائت قرآن هم رتبه آورده است و صدای خوبی دارد. سوال کلیشه ای " می خواهی در آینده چه کاره شوی؟" را که از او می پرسم پاسخ تکراری نمی شنوم:" زیاد به این موضوع فکر نکرده ام  اما باید کاری کنیم که نفعی برای اسلام و دین و رهبر و شهدا داشته باشد. دوست دارم به همسن و سال هایم بگویم ما از شهدا عقب افتاده ایم، بیایید شهدا را سرمشقی برای همه ی زندگی مان قرار دهیم، حتی شوخی هایشان باید برایمان سرمشق باشد، بر سر مزارشان برویم و با آنها انس بگیریم، باید باعث سرافرازی شهدا و این انقلاب باشیم."

برای خودش یک پا سخنران است و متن سخنرانی اش را هم گویی شهدا نوشته اند وقتی از ته دل و با تمام اعتقاد می گوید:" انشاالله با شهدا باشیم تا شفاعتمان را بکنند." از ته دل آمین می گویم.