آیین نامه غیبت

ارسال در اخلاق و اندیشه

parseشروع سال تحصیلی جدید است و حال و هوای خاص خود، به همین مناسبت دو بنر بزرگ تو ورودی دانشکده به چشم می خورد، یکی خوش آمد گویی به جدید الورودیها و یکی هم آیین نامه غیبت دانشجو سر کلاسها و چگونگی برخورد و مجازات دانشجویانی که غیبت داشته باشند که بر اساس آن استاد می تواند یک جلسه را ببخشد و از آن به بعد تا چهار نمره یعنی یک پنجم کل نمره را از او کسر کند.

موضوع اطلاعیه مربوطه را هم می دانم، هم خوانده ام، اما امروز صبح یکی از همکاران را مقابل اول سرگرم خواندن اطلاعیه دیدم، به منظور احوالپرسی سراغ وی رفتم و پس از سلام به او گفتم: «می خوای ببینی چیطوری می تونی غیبت کنی؟» که اون بلافاصله جواب داد:«غیبت که اگر بکنم وای به حالم، خدا پوست سر ما می کند، اما اینجا انگار اومدند با معیارهای این دنیایی واسه اون مجازات تعیین کردن».

اشاره لطیفی بود و خب البته هم با دید ذره بینی و هم سبک پرسه ای می شود درباره آن قلم فرسایی کرد که پرسه را ترجیح دادم.

خب دانشجویی هست و استادی و کلاسی، اگر دانشجو قراره کسب علم و مهارت بکنه باید یه جوری با استادش ارتباط داشته باشه تا بتونه از علم و تجربه اون بهره بگیره تا رشد کنه اگر این ارتباط را جدی نگیره که نباید انتظار نمره بیست داشته باشه، تازه در حالت عادی هم احتمال بیست کمه، حال اگر منظم سر کلاس و درس نیاد مثلاً چهار جلسه ارتباطش را قطع کنه اگه از امتحان محروم نشه حداقل چهار نمره را از دست می ده و نباید انتظار نمره خب داشته باشه.

اون مطالب برای درس و کلاس و معیارهای این دنیایی و مادی است و غیبت هم اینجا عدم حضوره، اما این کلمه غیبت غیر از معنی حضور، معنی دیگه ای هم داره که منظور غیبت کردنه و پشت سر کسی حرف زدن که گاه تهمت هم می شه، همون که گفته می شه انگار گوشت برادر مرده خود را خورده است که متأسفانه یه عادت زشت و فساد آفرینه که گریبان آدم را مرموزانه می گیره.

اما از بعد معرفتی و عرفانی هم می شه در مورد این کلمه یعنی غیبت حرف زد و اون اینکه، همون جور که در مقیاس خیلی جزئی شاگرد باید با معلم و استادش ارتباط داشته باشد یعنی در مقابل او حضور پیدا کند تا از منبع دانش اون برخوردار بشه و فیض ببره، ما بندگان خدا هم باید با خالق خودمون در ارتباط باشیم یعنی اینکه در مقابل او حضور داشته باشیم نه غیبت تا بتوانیم از منبع فیض بی پایان الهی بهره بگیریم.

وقتی عدم حضور تو در کلاس درس چنان محرومیتی داره، چطور انتظار داریم که تو مکتب الهی زانو بزنیم و پا درس اون نشینیم و چهار چشم و گوش درس نگیریم و نمره هم بیاریم و سعادتمند بشیم، درسته خدا بخشنده است و بندگان خودش را به این زودیها طرد نمی کنه، اما آخر تا نیازی نباشه، تا کششی نباشه تا طفل گریه نکنه چه انتظاری باید داشت؟ کششی، نیازی، حضوری، طلبی، درب زدنی چیزی باید باشه که خدا جواب بده، فقط اینه که خدا سفره رحمت خودش را همه جا گسترده و نیازی به مکان و زمان و زبان خاص و کلاس و د انشکده و مدرسه و میز و نیمکت و تشریفاتی برای ارتباط و بندگی کردن نیست، هر جا می تونی حاضری بزنی و برای اون کارت و دستگاه خاصی نمی خواد، اصلاً این بحث مال دنیای مادی نیست، پس در هر حال و هر جا می تونی ارتباط برقرار کنی، فقط مهم اینه که بخوای غیبت نداشته باشی، قصد حضور داشته باشی، همین کافیه، اون وقت می بینی چقدر خدا در دسترسه، از هر آن لاینی، آن لاینتره، مگه مولا علی(ع) نفرموده اون از رگ گردن به آدم نزدیکتره، اگه هم ارتباط داشته باشی از همه حرکات از خوردن و خوابیدن از حرف زدن، از کار کردن و از فکر کردن، از نگاه کردن معلومه که ارتباط داری.

پس می شه بی نیاز از هر وسیله مادی و شرایط محیطی و مکانی هر لحظه اراده کنی، بگی من حاضرم غایب نیستم، فقط خلوص می خواد، احساس نیاز تا مصداق این شعر نباشی

هرگز حدیث حاضر، غایب شنیده ای     من در میان جمع و دلم جای دیگر است

حالا که دو برداشت بدرد بخور دیگه از غیبت پیدا کردیم می تونیم بگیم که:

پس تو آیین نامه غیبت را برای خودت جور دیگه ای بنویس که:

-        غیبت مردم و خلق الله هرگز

-        غیبت در کلاس درس الهی و محضر او هرگز

و توفیق اجرای این آیین نامه را هم باید از خدای خودمون بخواهیم.