این شهر زائیده کلانشهر کنار خود نیست ...
اما این شهر زائیده کلانشهر نزدیک خود نیست بلکه خود قدمتی هزاران ساله و حتی یکسان با آن دارد و بعضی معتقدند که دو پهلوان یکی در جی و دیگری در کهندژ اسقرار یافته و به تدریج بنیانگذار این دو شهر شدند. به هر حال وقتی شهری کهن و قدیمی است دارای فرهنگ و آداب و رسوم و هویت می باشد و به راحتی نمی توان در آن جازنی فرهنگی انجام داد که البته در این نوشته در کم و کیف و ابعاد آن بحثی نمی شود ولی نتیجه اینکه داشتن هویت و فرهنگ مستقل به معنی موضع گیری مستقل و گاه متناقض با همجواران خود می باشد که طبعاً دلخوری ها و عقده هایی را ایجاد می کند. کافی است به جریان تسلیم نشدن مردم این شهر در مقابل اشرف افغان و واکنش های تاریخی مردم در مقاطع مختلف بر خلاف جریان حاکم در شهرهای مجاور توجه نمود.
استقلال فرهنگی و فکری سبب نوعی خودکفایی در صنعت و بازار و تولید خواهد شد و به همین سبب است که سده دارای بازار، کاروانسرا، عصارخانه (مرکز مهم تولید روغن) مستقل بود و کاروانهای تجاری از سراسر کشور به بازارهای این شهر رفت و آمد داشته اند و امروز نیز در عرصه تولید و کارآفرینی بخصوص در صنایع سنگ و چرم و پوست و پشم و مرغداریها حرف اول را می زنند و این به معنی نوعی رقابت در زمینه های اقتصادی با شهر بزرگ مجاور خود می باشد لذا می تواند منجر به روشهای معمول و البته ناشایست در بازار و جامعه مانند شایعه سازی، تهمت و افترا و دادن نسبت های ناروا به همدیگر به منظور بدنام کردن و حذف رقیب گردد و در اثر تکرار به باورهای مردم عادی تبدیل گردد.
از دیگر سو احساس استقلال، سبب ایجاد پایگاههای مذهبی مستقل مانند مساجد جامع و حوزه های علمیه در شهر گردیده و در مراسم مذهبی تفاوت ها مشهود باشد و حتی نخبگان هر کدام از دیارها به دلایلی جذب شهر دیگر شوند مانند آنچه در مورد سید اشرف و نوادگان از شیخ بهایی و میرداماد و غیره اتفاق افتاده است.
دلایل ذکر شده سبب شده است که در جریان اخیر تعبیر و تفسیرها و اظهار نظرها از اصل جریان گاه انحراف یافته و سمت و سوی خاصی پیدا کند که سه دسته آن بارزتر است:
در دسته اول برخی اظهار نظرها بخصوص شایعات و نظرات مردم کوچه و بازار و منابع غیر رسمی ردپای پس مانده ها و رسوبات فکری ناشی از شرایط مجاورت دو شهر را می توان یافت که جنبه منفی و مخرب داشته و سعی در فرافکنی مشکل از این مکان به مکان دیگر و درصدسنجی گناه و تقسیم آن بین این و آن و ایجاد جو التهاب بین مردمی که با هم مناسبات دیرینه و وسیع و جدایی ناپذیر دارند می کند که البته هرچه از عوامل و افراد قشری فاصله بگیریم این مسائل کم و به کلی محو می گردد.
در دسته دوم رسانه های خارج از استان به جز موارد نادر به ویژه آنهایی که رسالت فرهنگی برای خود قائلند عین ماجرا با کمی پس و پیش نقل شده و اظهار نظر مسؤلان را آورده و مسئله را خارج از خطر و تهدید آسیبها در کل جامعه که این هم موردی از آن است نمی دانند و قصد محکوم کردن مردم و ساکنین را ندارند.
و دسته سوم رسانه های خارجی هستند که به دنبال استفاده از وقایع و اتفاقات برای بهره برداری های خود و تحلیل های مغرضانه و بیگانه با فرهنگ ایران هستند که البته در این تحلیل ها مردم شهر زیر سؤال نمی روند و سنگرهای اصلی تر هدف می باشند.
امید است مردم استان و منطقه و شهر از طرح مسائل انحرافی و اظهار نظرهای سطحی و نیز سخنان خارج از تقوی و دامن زدن به شایعات بپرهیزند و به این موضوع توجه کنند که با راندن آسیب ها به سمت دیگران و نگرش سطحی به آنها و عدم شناخت نقش خود درآن نمی توان حاشیه امنی برای خود فراهم نمود. پس باید از اولین خشت جامعه یعنی خانه و خانواده تا طبقات بالاتر آن به دنبال آسیب شناسی و اصلاح رفتارها بود و ریشه های ظهور چنین پدیده های جاهلانه اي را خشکاند.