قحطی و گرانی ارزاق سال 1297-1296 شمسی (جنگ جهانی اول)

ارسال در تاریخ

اشاره: وابستگی رزق و روزی مردم به محصولات تولیدی خود که آن هم به آب وهوای منطقه وابسته است، دیکتاتوری های حاکم و نمایندگان ظالمشان در منطقه، حرص و طمع مال اندوزان و حضور قدرت های بیگانه و استعماری دست دردست هم داده تا در دو قرن گذشته بارها در این دیار قحطی دمار از روزگار ساکنان درآورد.

قحطی و گرانی ارزاق سال 1297-1296 شمسی (جنگ جهانی اول)

در سوم اوت سال 1914میلادی شیپور جنگ جهاني اول نواخته شد. آن زمان احمدشاه 18ساله یک هفته بود تاجگذاري کرده بود و روس ها درشمال و انگليس ها در جنوب کشور جولان می دادند.

نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان خود، خریداری کرده و احتکار می کردند. آنها مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی از آمریکا به ایران می شدند. قحطی و انواع بیماری ره آورد آنها بود و گرسنگی و مرگ، حاصل حضور ناخوانده آنها. در اثر خریدهای غله از سوی انگلیسی ها مردم ایران با کمبود مواد غذایی و گرانی روبه رو شدند. کمبود مواد غذایی در پاییز ۱۲۹۶ ه.ش(۱۹۱۷م) به قحطی انجامید. متجاوزین هرجا که مجبور به ترک محل می شدند، ارزاق را هم نابود می کردند. گزارش سرگرد داناهو افسر انگلیسی درباره تخلیه شهر مراغه در سپتامبر۱۹۱۸ م (۱۲۹۷ ه.ش) شاهدی برمدعاست: «انگلیسی ها که مواد غذایی زیادی را قبلا خریده بودند ذخیره غله شهر را در شرایط سخت قحطی از میان بردند تا به دست ترک های عثمانی نیفتد.»

جعفر شهری نویسنده و شاهد این قحطی بزرگ می نویسد: « در همین قحطی نیز بود که نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم€ وار بر روی هم انباشته شده، کفن و دفن آنها میسر نمی€گردید و قیمت گندم از خرواری ۴ تومان به ۴۰۰ تومان و جو از من ۲ تومان به ۲۰۰ تومان رسیده، هنوز دارندگان و محتکران آنها حاضر به فروش نمی€شدند.»

غم انگیز این که شاه مملکت هم خود از بزرگترین محتکرین بود و می گفت: غله را به قیمت روز می فروشم.

قواي روس در آذر 1294 راه تهران درپیش گرفتند، رجال و نمايندگان مجلس ایران هم راه قم را تا در آنجا کميته دفاع ملي را تاسيس کنند.

آزادیخواهان در این شرایط به اصفهان آمده کمیته دفاع ملی را تشکیل دادند. در مساجد سده هم تشکل هایی برای مقابله با روس ها شکل گرفت. در نوروز1296 نیروهای روس آزادیخواهان را شکست دادند و وارد اصفهان شده و برای آن حاکم تعیین کردند. مردم سده با شنیدن خبر حمله روس ها در اطراف موضع گرفتند تا روس ها به زادگاهشان وارد نشوند. سده ای ها در چندین نقطه از جمله پلارت با قوای روس به نبرد پرداختند. این نبردها منجر به از بین رفتن و تاراج محصولات کشاورزی روستاهای ماربین و سده شد و حاصل آن کمبود ارزاق و گرانی و قحطی سال1297ه.ش همراه با شیوع بیماری ها وناامنی ها بود که دمار از روزگار مردم برآورد. خواندن گزارشی که روزنامه مفتش ایران از اوضاع واحوال آن روز اصفهان منتشر کرده وضع سده را هم مجسم می کند:

«در هر گوشه که اسب و قاطر و خر نیم جانی به خیال استراحت افتاده و خواسته باشند غلطی زده، نفسی بیاسایند، فوراً فقرای شهر بدون بیم و تصورِ مؤاخذه بر سر آن حیوان زنده ریخته، با دندان و ناخن زنده زنده قطعات گوشت از بدن آن حیوان جدا ساخته، خام خام فرو می€Œبرند. چنان که هر بیننده از مشاهدة این حال €Œ€Œبی€Œاختیار اشکش فرو می€Œ€Œریزد و بر حال آن بیچارگان رقت می€Œ€Œآورد و در هر ساعتی چندین مرتبه به انواع گوناگون این نمایشات از طرف فقرا در شهر داده می€Œ€Œشود و هیچ کس را دل به حالشان نمی€Œ€Œسوزد.

 

چنان که بقال €Œ€Œبی€Œانصاف پوست خیک را، که شایستة غذای سگان است، بامنتهای قساوت چارکی یک قران به این بیچارگان می€Œ€Œفروشند و سایر کسبه را چون بقال باید تصور نمود و به حال فقرا رقت آورد.»

در چنین شرایطی مردم در مانده اگر مایملکی در بساط بود حتی قطعه ای از جهیزیه به محتکرین می دادند مگر لختی شکم سیر دارند.

 

کاسه وکوزه وگلاب پاش/ دادم به پنجاه خشخاش

ای سال برنگردی/ صد سال برنگردی

ضعف بر مردم چنان غلبه کرده بود که مردگان راهم توان به خاک سپردن نبود و در مواردی خارج قبرستان و به دور از قطعه آبا واجدادی آنها را به خاک می سپردند. چنانچه نقل است که گورهای در مسیر قبرستان گاردرمربوط به این دوران است. گرسنگی همچنین سبب شد که برخی اقوامشان را ترک و به شهرهای دیگر بروند و چون آن زمان نام خانوادگی نبود بعدها دوبرادر به خاطرتفاوت محل زندگی دو نام خانوادگی برگزیدند.

 

 

منابع:

€œقحطی بزرگ€ نوشته دکتر محمد قلی مجد

مقاله ایران و کاشان در قحطی سال ۱۲۸۸ پایگاه مجازی کاشان حامی

روزنامه مفتش ایران، سال هشتم، ش 2، 13 رجب 1336

سده در گذر زمان رسول صرامی صفحه 526

گفتگو با سالخوردگان محل مرحوم شاهزاده نعمتی و عزیز رستمی سال1359

Â