هرستان
در همين كتاب در خصوص هرستان آمده: "جي خراب بود به نوبت دولت فيروز بن يزدجرد و صورت آن بود كه فيروز ساساني ( فوت 472 م) فرمان فرستاده بود به آذر شاپوران، پسر آذرمانان پهلوان از ديه هرستان از روستاي ماربين جد مافروخ بن بختيار كه جد صاحب رساله محاسن بوده است به اتمام باروي مدينه جي و اين حال پيش از اسلام بود ..."
متأسفانه قدمت و كهن بودن هرستان را بايد از نامش دريابيم هرچند امروز از هرستان، آن شكوه و عظمت دوران پيش از اسلام ديده نميشود و روستايي كه شهري همچون "جي" بدان نيازمند بود خود طفيل شهرنشنيان گشته است. در فرهنگ جغرافيايي ايران درباره هرستان چنين آمده «هرستان دهي از دهستان ماربين اصفهان كه در سه هزار گزي باختر سده و در كنار راه شوسه قرار داد جايي است جلگهاي و معتدل، از زاينده رود مشروب ميشود و محصول عمدهاش تنباكو، غلّه، پنبه، صيفي، ميوه و كار مردم زراعت است و زنان كرباس بافي ميكنند.»
شيوهي معيشيت كهن هرستان همان استقلال اقتصادي و اكتفا به منابع موجود محلي بوده است و مردم در اين شيوه سخت پايدار بودند و چنان ميزيسته اند كه غير كمتر نيازمند بوده-اند خود ميكشتند، خود ميدوشيدند، خود مينوشيدند، خود ميبافتند و خود ميپوشيدند.
اهميت علم و دانش در هرستان به روزگار ساساني چنان بود كه فيروز به آذرشاپورگان هرستاني دستور ساختن باروي جي را ميدهد در مورد شگفت انگيز بودن كار آذرشاپور بايد به نوشته ابن رسته اشاره نمود وي در كتاب الاعلاق النفيسه مي نويسد« وقتي آفتاب در اولين درجه از برج جدي باشد موقع طلوع ستاره كاملاً با درها روبرو قرار ميگيرد و خورشيد مستقيماً بر آنها ميتابد هنگام غروب خورشيد در مقابل دروازه يهوديه قرار ميگيرد و زماني كه آفتاب در اولين درجه از برج سرطان باشد شعاع آن درست به باب اسفنج مي تابد و دروازه اسفنج مقابل درجه طلوع آفتاب مي باشد و در همان درجه، روبه روي دروازه طيره غروب مي كند» پس آذرشاپورگان با كمك گرفتن از منجمين و معماران و مهندسان مدرسه عاليه هرستان موفق به ساخت چنين برجي ميشود فيروز از موقعيت ممتاز علمي هرستان آگاه بود. كه دستور ساخت برج و باروي جي را براي انتقال پايتخت از تيسفون به جي را صادر ميكند و آذر شاپور سمبلهاي مذهبي و عقايد دين زرتشتي را همانند مهندسان و معماران در ايجاد باروي جي به كار مي برد. پس بيجهت نيست كه سده در قديم "پلارت ( دشت علم) نام داشتهاست.
پس سده (سده و روستاهاي اطراف) كانون تجمع دانشمندان و رياضي دانان و مهندسين بوده نه محل رفتارهاي ناپسند غير علمي و عقلي.
بي جهت نيست كه اهالي سده در جواب به شاه سلطان حسين و محمود افغان نوشتند: اينجا سده است ما را امام حسين (ع) انتخاب كرده و به جاي احضار پادشاه جن و تهيه شله زرد هفت هزار نخودي و آبگوشت سحرآميز جهت ناميري شدن سپاهيان! نيرو تدارك ديده و قمههاي خود را بر سر بيگانگان فرو ميآوريم.
در خصوص وجه تسميه هرستان چند نظر موجود است:
1- چون اَ در پهلوي با "ه" يك علامت دارد بنابراين "هر" تغيير يافته ي "اُر" به معناي آب است و "ه" پيش از حرف اعراب "او" نيز حذف ميشود و هرستان مجموعاً به معني مكان و جايگاه آب است. پس اين واژه از ريشه اوستايي او ( آب) گرفته شدهاست.
2- با توجه به نوشته-هاي مسعودي در خصوص وجود معبدي براي مهر بر فراز كوه آتشگاه، وجه تسميه اين ناحيه بي ارتباط با آيين مهرپرستي نيست. از سياحان و تاريخ نويسان شرقي، اولين كسي كه از آتشگاه ياد ميكند، ابن خردادبه است او مينويسد: روستاهاي ماربين كه در آن قلعهاي است از بناهاي طهمورث و در آن آتشكده اي ميباشد مسعودي در خصوص آتشگاه مينويسد: قبل از گشتاسپ محل بتها بوده و سپس او به آتشكده تبديل ميكند. نگارنده معتقد است با تخريب زيگوريت ايلامي در آتشگاه، معبدي براي مهردارنده دشتهاي فراخ در ماربين احداث ميشود لذا كلمه هرستان به نوعي با آيين مهرپرستي ( هور= خورشيد) در ارتباط است.
3- هَر به معني كوه و پاس داشتن است و هرستان به معني مكان روئيدن كوه( آتشگاه)
روزنامه فرصت از سال 13 کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر خبر های خود را به صورت آنلاین نیز ارائه میکند