آتشگاه ماربین از نگاه مستشرقین
آتشگاه ماربین به سبب اهمیت تاریخی فراوان، همواره مورد توجه مورخین و باستان شناسان مختلف بویژه مستشرقین بوده است. مستشرقین در سفر به اصفهان می کوشیده اند تا بازدیدی از این اثر ارزشمند بازمانده از ایران باستان داشته باشند و دیده های خود را در این زمینه به صورت مکتوب برای سایر شرق پژوهشان ارائه دهند.
"رابرت کر پورتر" و "مادام دیولافوا" دو تن از این پژوهشگران شرق شناس هستند که در قرن 19 -به فاصله حدود 60 سال از یکدیگر- اقدام به بازدید از این اثر تاریخی نموده اند و دیده های خود را به تفصیل نگاشته اند. از نکات جالب آن است که " کر پورتر" آتشگاه را تپه ای مصنوعی و ساخته دست بشر توصیف می کند...
متن ذیل، بخشی کوتاهی است از این نگاشته ها.
از وضع تاق ها چنین استنباط می شود که...
مادام دیولافوا کهدرسال 1882 م. ازآتشگاهاصفهاندیدنکرده،درموردآنچنینگوید: " اینتپهدروسطدرهزایندهرودواقعاست،چنینبهنظرمیرسدکهدررأسآن،عمارت استوانه ای شکلی واقع بوده و گنبدی هم داشته است. در محیط آن، هشت سوراخ است که به قرینه یکدیگر قرار گرفته اند. از وضع تاق ها چنین استنباط می شود که این عمارت در زمانی که خیلی دور نیست، تعمیر یافته باشد ولی در داخل بنا، هیچگونه آثاری از تزئینات دیده نمی شود که بتوان آنرا به زمان معینی مربوط کرد و سن تقریبی آنرا بدست آورد... چگونگی این بنا و تاریخ آنرا اصفهانی ها نمی دانند و فقط به نام آتشگاه معروف شده است. ممکن است یکی از معابد گبران باشد که معمولا بر روی تپه ها و کوه ها ساخته اند
این آتشکوه، یک تپه مصنوعی است که...
« رابرت کر پورتر » که در اوایل سده نوزدهم میلادی به اصفهان سفر کرده، از فراز ایوان عالی قاپو به تماشای حومه باختر شهر ایستاده، در دوردست " یک تپه محصور و مرتفع به شکل مخروط، که شیئی بس نمایان در بین تلهای فرو ریخته در پای آن تشکیل می دهد" مشاهده کرده، در شرح آن نگاشته است: " آن را آتشکوه، یعنی تپه آتش، می خوانند... اما از آنجا که این آتشکوه، یک تپه مصنوعی است و نزدیک محله ای قرار دارد که گبرها و به ویژه پیروان رزمنده محمود افغان در آن ساکن بودند، شکی نیست که ایشان باز در مکانی مسکن گزیدند که اجدادشان از زمان نخستین اسکان بر کرانه های زاینده رود، در آن زیسته بودند و بدین سان آن را حامل نشانه والاترین پرستشگاه خود یافتند