حمله افغان ها به سده و مقاومت دلیرانه سده ای ها

ارسال در تاریخ

اشاره :درحمله افاغنه به اصفهان اهالی بن اصفهان در مقابل آنها مقاوت کردندند که شرحآن را ازکتاب «نصف جهان فی تعریف الاصفهان» تالیف محمدمهدی بن محمدرضا الاصفهانی / صفحات 198 و 199 می خوانیدک
...اهالی از قتل و غارت افغان رسته بودند بعضی روی به شهر آوردند، مردمان برای بیچارگان ترحم نموده و آنها را جای و مسکن می دادند و بعضی دیگر به دهات اطراف متفرق گشتند و از آن جمله بسیاری به سده که آبادی بزرگ آن ورفسفادران که عامه بن اصفهان می گویند رفته و آنجا جمعیتی زیاد پیدا شده. اهالی سده خود به دلیری و شجاعت معروف و به همت و جوانمردی مشهورند با یکدیگر اتفاق نمودند به افاغنه که در آن اطراف بوده و به تاخت و قتل و غارت اشتغال داشته دستبرد می نمودند و هر چه می توانستند از آنها می کشتند و وقتی امان الله خان بارخانه ای که از جانب حاکم لرستان بدین جانب می آمده زده به طرف فرخ آباد می برد اهالی سده سر راه برایشان گرفته و جمعی از ایشان را نیز بکشتند و راه به فرخ آباد نتوانستند برد. خبر به محمود رسیده خود با جمعی کثیر سوار به استخلاص آنها روانه گردید چون به هم پیوستند اهالی سده بیرون آمده و برایشان تاختند و جنگی صعب نمود از جماعت افغان بسیاری کشته گشته به خاک هلاکت افتادند و بعضی نیز رسانیدند و از جمله اسیران برادر محمود و عم او و دو پسر عم او بودند که آنها را با غنایم به سده بردند. محمود با کمال پریشانی نمی دانست چه تدبیری برای استخلاص یاران بنماید. آخر ناچار شده شده کس نزد شاه سلطان حسین بفرستاد و خواهش نمود که معتمدی را با دستخط خود به سده فرستاده و تاکید فرماید که اسیران خاصه منتسبان او را تعرض نرسانند تا وجه تدبیر بعد گفته شود. شاه مثل عبد تحت شدت محمود بود فورا حکمی نوشته با یکی از معتبرترین خود به سده فرستاد وقتی رسیدند بهادران سده همه را به تیغ قهر و انتقام هلاک و نعش ها را به سر راه انداخته بودند چون این خبر به محمود رسید گریبان بی طاقتی چاک و ناله و زاری کنان حکم نمود که تمام اسیرانی را که از اطراف شهر گرفته و داشتند به قتل رسانیدند و از بسیاری غم و اندوه به اندرون رفته تا سه روز بیرون نیامد. گمان اهالی شهر این بود که محمود دیگر سری نگرفته به قندهار خواهد رفت و چنین می بود اگر اهالی دولت جمعیتی نموده و به مدد همان سده ای ها یک حمله سخت به محمود برده بودند لکن اثری از هیچکس ظاهر نشد و احدی بیرون نیامد و بعد سه روز چون حرکتی نشد محمود بیرون آمده اطراف و راه های پل های محاذی شهر را تمام گرفته و مضبوط نمود و غلات زیادی که برای اردوی خود و از هر جایی که به تاخت و غارت آورده بودند و از ضبط همه آنها عاجز شده بودند به قدر خرج دو سه ماه نگاه داشته و باقی را آتش زدند...
کتاب «نصف جهان فی تعریف الاصفهان» تالیف محمدمهدی بن محمدرضا الاصفهانی / صفحات 198 و 199