خمینی شهر به روایت بهارستان نشینان (گفتگو با سیدمحمود ابطحی و نعمت الله علیرضایی)

ارسال در خبر و گزارش

ABTAHE-ALIREZAEE1majlesروز مجلس، مناسبت خوبی بود تا به سراغ نمایندگان دو دهه قبل خمینی شهر در مجلس شورای اسلامی برویم و از زاویه نگاه آنان، به بررسی و نقد دو موضوع «نهاد مجلس» و «مسائل خمینی شهر» بپردازیم لذا تلاش كرديم تا با يكي دو نفر از نمايندگان سابق خميني‌شهر در مجلس گفتگو كنيم و فارغ از ديدگاهها و تعلقات سياسي آنان، به واكاوي فرصت‌ها و تنگناهاي منصب نمايندگي بپردازيم.

از اين رو، به سراغ سید محمود ابطحی و علیرضایی رفتیم.  هریک از این افراد، وابسته به اردوگاهی از سیاسیون شهر هستند و ورود و خروج آنان از مجلس، بحثها و سخنان بسیاری دارد که گاه، به یک کتاب می رسد اما در این گزارش مبناي كار ما آن بود كه به دور از مسائل سیاسی و صرفاً از زاویه کارشناسی در مورد دو موضوع «نهاد مجلس» و «شهرستان خمینی شهر» به صراحت به سخن بنشینیم.

علیرضایی مهمان دفتر فرصت شد و ابطحی در منزلش میزبان ما بود. هر دو نماینده سابق، در لابلای سخنان، به بیان بخشی از اقدامات و گزارش کار خود هم پرداختند؛ اما از آنجا که محور این مصاحبه صرفاً مسائل کارشناسی بود و گزارش کارها هم نیاز به نقد و چالش دارد، گزارش خدمات حتیالمقدور حذف گردید. گفتنی است از سیدجوادابطحی نماینده فعلی خمینی شهر هم برای گفتگو در این موضوع دعوت گردید که وی به دلیل اشتغالات فراوان کاری، فرصت گفتگو نداشت.


به روایت سید محمود ابطحی
مهندس ابطحی که در طول سالهای 74 تا 78 و 82 تا 86 به عنوان نماینده خمینی شهر در دورههای پنجم و هفتم مجلس حضور داشته اعتقاد دارد: «در شهرستانی مثل شهرستان خمینی شهر که مسائل عدیدهای و پیچیدهای دارد، باب کردن مسائل کارشناسی کار بسیار خوب و مفیدی است و می توان با ایجاد یک فضا بین نسل جوان و تحصیلکرده شهرستان، جرقه هایی را برای فکر کردن و طرح سؤالاتی پیرامون مشکلات شهرستان ایجاد کرد.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا نماینده می تواند بگوید وظیفه من تنها قانونگذاری و نظارت است نه رسیدگی به مسائل شهر، گفت: «نمایندگان با توجه به برخورد زیادی که با اقشار مردم دارند، می توانند مشکلات جامعه را لمس کنند و به مسؤولان بالا منتقل کنند. یکی از وظایف مجلس قانونگذاری است. نظارت، انتخاب وزرا و کنترل عملکرد دستگاههای دولتی کار بزرگی است. اینکه برخی می گویند مجلس مسؤول اجراییات نیست و فقط قانونگذار است، با قانون اساسی و روح عملکرد مجلس مغایرت دارد چون نماینده با مردم در ارتباط است و به راحتی می تواند درخواستهای مردم را بگیرد و به دستگاههای اجرایی منتقل کند و چون باید بر دستگاههای اجرایی نظارت کنند، اگر دستگاههای اجرایی برای حل این مسائل تعلل کردند می توانند با ابزارهای قانونی پیگیر خواسته مردم شود.»
وي افزود: البته من اعتقاد دارم یک نماینده باید وقتش را بین این وظایف، تقسیم کند تا افراط و تفریط نشود. فقط چسبیدن به قانونگذاری، نماینده را از رسیدگی به اموری که امور مردم است باز می دارد. یکی از کارهای نماینده نظارت است لذا وقتی در حوزه انتخابیهاش حضور دارد، باید از دستگاههای ذیربط در شهرستان بازدید داشته باشد. نقصان و کمبودهایشان را تجزیه و تحلیل کند و پیگیر باشد. یکی از مطالبی که بنده به نمایندگان کلان شهرها می گفتم این بود که شما به دلیل ارتباط کمی که با عامه مردم دارید، عمدتاً بخش خاصی از مسائل و وظایف نمایندگی را پیگیری می کنید.
ابطحی در پاسخ به این سوال که ساز و کاری که یک نماینده می تواند در میزان بودجه شهرش موثر باشد و چانهزنی کند چيست، گفت: درست است که پیشنهادات بودجه را دستگاههای اجرایی می دهند، ولی بعداً لایحه بودجه می رود در کمسیونهای تخصصی و بسیاری از نمایندگان مجلس در قالب همین بودجه ها، درخواستهای شهرستانهایشان را می برند و با استدلال به تصویب می رسانند. البته این کار بسیار حساس و پیچیده ای است، درست مثل یک شمشیرِ دو لب که اگر یک نماینده تقوای لازم را نداشته باشد، منابع را می برد در شهرستانش و صرف اموری می کند که نیاز شهرشان نیست؛ برای مثال در برخی از نقاط کشور فرودگاههایی زده شده در حالی که این فرودگاه در آن شهر هیچ توجیه فنی و اقتصادی ندارد و نماینده فقط به خاطر اینکه اسم خودش را مطرح کند، فشار آورده و فرودگاه اجرا شده و سالهای سال بلااستفاده رها شده است.
وي افزود: البته در دولت احمدی‌نژاد این موضوع کمتر اتفاق افتاده، به خاطر اینکه با سفرهای استانی و شهرستانی، خود دولت نیازهای مردم را به صورت ملموس می گیرد ولی در دولتهای قبلی از این کارها به صورت فراوان صورت گرفته است مثلاً آیا فولاد مبارکه از روزی که قرار بود اجرا شود جانماییاش در اصفهان بود؟ پاسخ منفی است، قرار نبود این پروژه در اصفهان اجرا شود، بلکه براساس مطالعات، قرار بود فولاد مبارکه در کنار یکی از بنادر جنوب کشور ساخته شود. برای ساخت این کارخانه روی همه تأسیسات زیربنایی آن مطالعه صورت گرفته بود. نحوه تأمین آب آن، راههای ارتباطی، نحوه فروش محصول و... برنامهریزی شده پیش رفته بود. ناگهان تعدادی از افراد صاحبنفوذ، با طرح این موضوع که این کار از لحاظ امنیتی درست نیست این پروژه را از بندرعباس آوردند اصفهان.

وی ادامه داد: در برخی مقاطع، جریانهای سیاسی و خطی در مجلس حاکم شدند که نمونه بارز آن مجلس ششم است که ضایعات زیادی را برای کشور تدارک دید و اگر نظارت مقام معظم رهبری نبود، به طور یقین ضربات سنگینی را می توانست به کشور بزند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا واقعیت دارد که در هر دورهای از مجلس، تعدادی از نمایندگان تصمیم ساز هستند و بقیه تابعشان، گفت: نمی توان یک حکم کلی داد ولی بله این اتفاقات می افتد. برخی از نمایندگان که وارد مجلس می شوند پیشینه کار اجرایی ندارند، مسائل کشور را به خوبی نمی شناسند، دانش و علمشان وسیع نیست و عمق ندارد. طرف می آید آنجا و فقط نگاه می کند دیگران چکار می کنند و ازشان تبعیت می کند. ولی این وضعیت عموماً در دو سال اول نمایندگی است، چون در طول زمان با مسائل آشنا می شوند و اگر علاقه مند باشند، کم کم خودشان هم می توانند تصمیم بگیرند و طرح بدهند. این مشکل همیشه در همه ادوار مجلس هم بوده است.
ابطحی ادامه داد: همیشه کسانی در مجلس هستند که گرچه آدمهای خوبی هستند، ولی افراد مناسبی برای کار نمایندگی نیستند. مردم هم آنها را انتخاب کردند، نظام هم به آنها احترام می گذارد. یادم می آید سال سوم مجلس بود، یکی از نمایندگان پیش من آمد و پرسید می خواهم برای بانک مرکزی نامه بنویسم. بانک مرکزی جزو کدام وزارتخانه است؟! باید به کدام وزیر نامه بنویسم؟ یعنی یک نماینده بعد از سه سال هنوز نمی دانست بانک مرکزی زیرنظر هیچ وزارتخانهای نیست! یا من نمایندگانی را سراغ داشتم که تا روز آخر حضورشان در مجلس شورای اسلامی از ردیفها، بندها، جداول و ارتباطات بودجه اصلاً اطلاع نداشتند. اصلاً نمی توانستند اعداد را لمس کنند. نمایندهای که در جریان مسائل نیست، حداقل تا دو سال جایگاه خودش را نمی داند چیست؟ گاهاً هم گرایشهایی پیدا می کنند و تابع آنها می شوند!
نماینده سابق خمینی شهر در پاسخ به این سوال که چرا تعداد زیادی از نمایندگان در صحن پارلمان غایب هستند و چرا غالباً مجلس با تعداد حداقلی تشکیل می شود؟ گفت: دو مسأله را باید تفکیک کرد. من عضو هیأت عالی نظارت مجلس هفتم بودم که حضور و غیاب نمایندگان را تجزیه و تحلیل می کرد. شما قبول کنید یک نماینده از ساعت 8 صبح تا 12 ظهر که در صحن است، گاهاً لازم است به خاطر مسائل اضطراری از صحن خارج شود. عموماً این نمایندگان خروجشان طولانی نیست و بر می گردند. ولی برخی از نمایندگان واقعاً بینظم و ترتیب هستند و متعهد به حضور در صحن مجلس نیستند. این حالتهای بینظمی چیز بسیار بدی است. در دورههای مختلف مجلس هم وجود داشته. ما در هیأت نظارت به این نتیجه رسیدیم که این وضعیت حضور و غیاب نمایندگان را باید به اطلاع مردم برسانیم و باید یک ابزارهای تشویق و تنبیه را برای حضور و غیاب نمایندگان قائل شویم. این چیز قشنگی نیست. خودشان استدلال می کنند که دنبال کارهای حوزه انتخابیشان هستند ولی من این را قبول ندارم چون مجلس یک روز کامل را برای رسیدگی به امور حوزه انتخابیه تعیین کرده، ضمن اینکه بین ساعتهای تشکیل کمسیونها و مجلس، یک وقتهایی خالی است. ضمن اینکه وزرا و معاونان پارلمانیشان مرتب در مجلس حضور دارند، تلفن سیاسی مسؤولان هم که در اختیار نمایندگان است. آنها می گویند دنبال کارهای حوزه نمایندگیشان هستند ولی من نمی دانم کجا می روند؟ البته نمایندگانی هم داشتیم که از اول تا آخر در صحن مجلس حضور داشتند و حضورشان هم فقط حضور فیزیکی نبود، کاملاً در مباحث فعال بودند و مطالعه کرده می آمدند.عکسش هم هست؛ یکبار یکی از خبرنگاران صداوسیما درب پارلمان ایستاد و از نمایندگانی که از صحن خارج می شدند می پرسید دستور کار امروز مجلس چی بود؟ چه مسائلی امروز مطرح شد و شما چه نظری داشتید؟ واقعاً یک چیزهای بسیار وحشتناکی به دست آمد. برخی از نمایندگان 4 ساعت را در صحن مجلس بودند ولی اصلاً نمی دانستند چی دارد مطرح می شود! این خیلی بد است و قوانینی که این طوری تصویب شود، مطلوب نیست. نماینده‌اي که مطالعه نکرده يا با چهار نفر متخصص صحبت نکرده، معلوم است رأی هم که می خواهد بدهد، نگاه می کند ببیند بقیه چه رأیی می دهند.
سیدمحمود ابطحی در بخش دوم سوالات و در تحلیل مشکلات خمینی شهر گفت: خمینی شهر یک سری مشکلات ریشهای و اساسی دارد که حل آن نیاز به یک کار وسیع و تصمیم گیریهای بنیادین دارد. مسایلی است که به شدت این شهرستان را آزار می دهد. امروز تعریفتان از شهرستان خمینی شهر، عنوان یک شهرستان ناقص است. اگر خمینی شهر واقعاً شهرستان می شد، همان ماربین تاریخی با یک وسعتی که آن وسعت خیلی بالا بود می گردید. تقریباً از میدان جهاد (صارمیه سابق) شروع می شد تا بعد از کوشک و از آن طرف خیابان امام خمینی (از دروازه تهران تا میدان دانشگاه صنعتی) جزو ماربین بود. هنوز تعداد زیادی از افرادی که در عاشقآباد و حتی ملکشهر زندگی می کنند شناسنامههایشان مال ماربین و خمینی شهر سابق است. ولی اتفاقاتی می افتد که خمینی شهر را به وضع موجود تبدیل می کند و همه را گرفتار کرده. از طرف دیگر بسیاری از افراد، به جای اینکه بروند و با بررسیهای علمی و کارشناسی دنبال حل مشکل این شهرستان باشند، دنبال این هستند که مشکل را گردن یکدیگر بیندازند. همزمان یک اتفاق دیگر هم می افتد که عجیب غریب است. سرریز جمعیت سایر مناطق می آیند در خمینی شهر ساکن می شوند. مثلاً وقتی سد زاینده رود ساخته می شود و مردم شریف آن مناطق نیاز به جابجایی دارند، مسؤولان وقت استان بدون بررسی و بدون حساب و کتاب، آنها را می فرستند در خمینی شهر ساکن شوند. بدتر اینکه این جمعیت، نیاز به زیربنا دارد و در خمینی شهر فکر زیربناها برای آنها نبودند. این هم به بار بقیه مسائل اضافه می شود. از طرف دیگر زمینهای شمال شهر به صورت بیرویه به کارمندان اصفهان واگذار می شود. در حالیکه در هیچکدام از تعاریف توسعه اصفهان، شمال خمینی شهر به عنوان سرریز جمعیت اصفهان تعریف نشده، ویلیامسون یکی از مشاورین بوده که روی ایجاد شاهینشهر مطالعه کرده. او می گوید ما قرار است شهری را ایجاد کنیم که در فازهای مختلف توسعه پیدا کند و در فاز نهایی 5 میلیون نفر ساکن شاهین شهر شوند. او تأکید می کند که طرحش برای سرریز جمعیت اصفهان است، ملکشهر و خانه اصفهان برای یک تعاریف دیگر به وجود می آید. بنابراین در هیچ برنامهای، خمینی شهر به عنوان نقطه پذیرش سرریز جمعیت استان تعریف نشده ولی برخلاف برنامه، سیل جمعیت به سمت خمینی شهر می آید و همزمان، ظرف مدت کوتاهی، تمام روستاهای خمینی شهر مثل هرستان، آدریان، قرطمان به خمینی شهر متصل می شوند. از طرف دیگر متاسفانه کماکان براساس شاخصهای سابق به خمینی شهر بودجه می دهند، بدون اینکه بگویند اتفاق جدیدی در خمینی شهر در حال وقوع است که این اتفاق نیاز به بودجه های جدید دارد. لذا می بینید که اقداماتی که در خمینی شهر انجام می شود با نیازهای شهرستان تطابق ندارد. اینطور شده که ما امروز با مجموعهای از مشکلات مواجه هستیم.
نماينده سابق خميني‌شهر در مجلس مي‌افزايد: خمینی شهر به دلیل تراکم بالا در شریانهای ارتباطی مشکل دارد، از طرف دیگر مردم خمینی شهر حق دارند از نظر رفاهی خودشان را با اصفهان مقایسه کنند، چون خمینی شهر به اصفهان چسبیده است. از طرف دیگر اصفهان، تعاریف مشخصی برای توسعه اش دارد ولی در خمینی شهر چنین تعریفی را نمی بینید. بخواهید هم برنامه توسعه داشته باشید نمی شود، چون کمبود زمین اولین مشکل است؛ مثلاً قرار است مشکل اشتغال شهرستان حل شود، کجا باید حل شود؟ جوان ما وقتی برای اشتغال به شهرهای اطراف مراجعه می کند می شنود که شما باید به شهرستان خودتان مراجعه کنید. از طرف دیگر مشکل مسکن در این شهرستان به راحتی حل نخواهد شد، چون زمینی ندارید. لذا می بینید زمینهای کشاورزی خمینی شهر که بهترین زمینهای کشاورزی کشور است در حال نابودی است. گلابی خمینی شهر در هیچ جای کشور به عمل نمی آید و واقعاً شاه میوه است. شما در تیرانچی می گویید آی مردم! حق ندارید زمینهای کشاورزی را تبدیل به خانه کنید. درحالیکه جوانان آنجا کجا بروند خانه بسازند؟ چه تعریفی برای مسکن آنها هست؟
وی راهکار حل مشکلات خمینی شهر را دو راه دانست و به صورت مقدمه گفت: من در دوره مجلس پنجم که آمدم، مثل بقیه نمایندگان، به دنبال این بودم که منابع را بیاورم توی شهرستان، و احداث مراکزی مثل سینما، آمفیتئاتر، کتابخانه، مراکز فرهنگی و ... را انجام دهیم. بعد از مدتی متوجه شدم که ما برای توسعه آینده شهر، دچار یک علامت سؤال هستیم و آن اینکه ما در شعاع 50 کیلومتر اصفهان هستیم و نمی توانیم شهرک صنعتی داشته باشیم و بزرگترین ایرادی هم که به شهرک برق و الکترونیک می گرفتند این بود که چون در شعاع 50 کیلومتری است، آنرا اجرایی نمی کنیم. آن زمان سؤال ما از مسؤولان مربوطه این بود که شما بگویید اشتغال جوانان این شهر باید کجا پیگیری کرد؟ از طرف دیگر مردم می بینند که مثلاً وقتی ترافیک فلکه دانشگاه تا دروازه تهران سنگین می شود، مسولان وقت استان یک جاده کمربندی ناقص می زنند و ماشینهای سنگین را می فرستند داخل خمینی شهر و سالها مردم این شهر برای حل مشکل اصفهان کشته می شوند. و یا برای تردد شمال-جنوب، پل قائم را می زنند و ماشینها را می ریزند داخل درچه تا ترافیک اصفهان کم شود و اصلاً فکر نمی کنند که درچه کشش این ترافیک سنگین را ندارد. بنابراین بسیاری از مشکلات خمینی شهر، مشکلات اصفهان است که خمینی شهر به دوش می کشد ولی خودش دچار مشکل شده است. ما بحثهای زیادی در این زمینه انجام دادیم و اعلام کردیم خمینی شهر در این مقطع، یک توجه ویژه می خواهد تا این کسریها برطرف شود.
از طرف دیگر نمی شود انتظار داشت مشکلات شهرستان خمینی شهر را شهرداریهای خمینی شهر، درچه و کوشک حل کنند. چون بودجه آنها در برابر پروژههای عظیمی که باید انجام شود، چیزی نیست. لذا شهرداری توان حل آن را ندارد و می شود سیبل انتقادات مردم و انتقادات را به سوی آنها مي‌برد.
وی با تاکید بر موضوع الحاق به اصفهان گفت: مردم درچه درخواست دارند به اصفهان بپیوندند. اینکه آقای حاجرسولیها گفته فلانی مخالف بود، من اصلاً مخالف نبودم. مکاتبات من موجود است. در برنامه پنجساله چهارم قید شده که برای هرگونه تغییرات در تقسیمات کشوری، دولت باید لایحه کلیاش را بدهد و مجلس تصویب کند. وقتی هم من طرح الحاق درچه به اصفهان را مطرح کردم گفتند باید منتظر ماند تا دولت لایحهاش را تدوین کند. البته من یک پیشنهاد مهمتر هم دادم.
نماینده سابق مجلس ادامه داد: به نظر من حل مشکلات خمینی شهر دو راه بیشتر ندارد، حاضر هم هستم در هر جلسهای از آن دفاع کنم. راهکار اول اینکه باید خمینی شهر و درچه را جزو اصفهان کرد و البته استقلال سیاسی شهرستان را هم حفظ کرد. الان وضع رهنان مثل جویآباد است؟ شهرداری اصفهان عمران و آبادی اصفهان را برده در رهنان. لذا باید استانداری اصفهان و شوراهای اصفهان و خمینی شهر و درچه توافق کنند و خمینی شهر و درچه هر کدام یک ناحیه از اصفهان بشوند، به مرز سیاسی هم دست نزنند، درست مثل شهرری و تهران.
راه دوم -که در جلسات متعدد با وزارت مسکن و شهرسازی اعلام کردم- اینکه محدوده جغرافیایی خمینی شهر را گسترش بدهند. این گسترش هم دلبخواهی نباشد. کار کارشناسی کنند که در میان مدت، خمینی شهر برای توسعه چه چیزهایی نیاز دارد؟ برای توسعه ده ساله چه نیازهایی دارد؟ برای اسکان و سرریز جمعیتش کجاها را می خواهد؟
ابطحی در پاسخ به این سوال که اگر استاندار شده بودید، این کار را انجام می دادید؟ پاسخ داد: حتماً دنبال این کارها می رفتم. چون اگر این کار نشود، روز به روز مشکلات خمینی شهر بیشتر خواهد شد. الحاق نیاز به نظرخواهی از مردم ندارد چون یک کار کاملاً تخصصی است. باید گروههایی را شکل داد و روی این موضوع یک کار کارشناسی وسیع بکنند و براساس نظر کارشناسی انجام داد.
وی ادامه داد: در مجلس پنجم که بودم برخی مسؤولان استان رسماً می گفتند شما بیمارستان نیاز ندارید. بیمارانتان را باید بیاورید اصفهان، بیمارستان الزهرای ما خالی است. من می گفتم ما یک شهرستانیم و امکانات یک شهرستان را هم می خواهیم. متأسفانه آنها گرایش به تمرکز امکانات در شهر اصفهان داشتند و اصلاً خمینی شهر را نگاه نمی کردند.
یادم می آید یک بار جهانگیری استاندار اصفهان را دعوت کردم بیاید خمینی شهر. گفتم اولین جایی که می رویم جوی آباد است. به استاندار گفته بودند آنجا امنیت شما را نمی توانیم تأمین کنیم، لذا جوی آباد نروید. من هم گفتم اين چه حرفي است؟ اينجا مردمش شريف‌اند. اگر استاندار جویآباد نرود همراهش هیچ جای خمینی شهر نمی آیم. سرانجام آمد و جویآباد و وضعیتش را دید. بعد از آن هم هر موقع من را می دید می پرسید شما در جویآباد چه کار می کنید؟! مردم جویآباد چه قدیم و چه جدید همان امکاناتی را می خواهند که مردم چهارباغ می خواهند و حق هم دارند. مگر اینکه دولت به اینجا برسد که یک بودجه ویژه بر اساس نیازهای شهرستان بدهد که من هیچ جایی را سراغ ندارم چنین بودجهای را بدهد.
ابطحی به مشکل کمبود زمین اشاره کرد و گفت: ما می خواستیم یکی از بزرگترین مراکز حوزههای علمیه خواهران را در خمینی شهر بزنیم، رفتیم نظر مثبت مدیریت آن را گرفتیم ولی هرچه پیگیری کردیم زمینش را نتوانستیم تهیه کنیم در حالی که در شهرهای دیگر هنوز نگفته زمینش را فراهم می کنند. لذا امروز مشکل زمین یک مشکل بزرگ است یا مثلاً شهرداری اصفهان در بحث مترو گفت ما حاضریم مسأله متروی خمینی شهر را انجام دهیم به شرط آنکه شهرداری خمینی شهر مشارکت کند. حالا شهرداری که نمی تواند هزینه آزادسازی یک خیابان را بدهد چطور می خواهد پول مترو را بدهد؟!
وی در پاسخ به این سوال که سیاسیکاریها چقدر در عقبرفت شهرستان تاثیر داشته گفت: ما در کشور، خمینی شهرهایی را داریم که جزو بهترینها هستند ولی ما در شهر از اینها خوب استفاده نمی کنیم و معمولاً هم وقتی در شهرشان مسؤولیتی به آنها واگذار می شود، همین سیاسیکاریها باعث می شود طرف بعد از مدتی بِبُرد و از انجام یک کار اجرایی پشیمان شود. ولی همین فرد، در خارج از شهر موفق است. همین شهردار خمینی شهر، هرجای دیگر کشور مدیر بود الان در اوج قرار داشت. ولی ببینید اینجا چطور از کار می اندازندش. متأسفانه ما با هم صادق نیستیم. من با برخی از فرمانداران وقت اصطکاکهایی داشتم، انتقاداتی هم بهشان می کردم ولی هیچ موقع نباید به صورت مطلق در مورد یک نفر نظر داد که خوب است یا بد.
نماینده سابق خمینی شهر در پاسخ به این سوال که چرا بحث توسعه سرزمینی یا الحاق را در هشت سال نمایندگی پیگیری نکردید؟ گفت: در ابتدای دور اول نمایندگیام فکر می کردم با پیگیری مسائل جاری شهرستان مشکل حل می شود ولی کمکم به این نتیجه رسیدم که رشد جمعیت ما و سیل سرریز جمعیت، و زیرساختهای نامناسب خمینی شهر، این امکان را به ما نمی دهد که کار اساسی انجام بدهیم. لذا رفتیم دنبال اینکه خمینی شهر را از سمت شمال توسعه بدهیم. مجلس ششم مصوب کرد که هرگونه توسعه سرزمینی ممنوع است و باید هیأت دولت و مجلس هم تصویب کند. ما پیشنهاد داده بودیم که خمینی شهر از شمال تا حاجی آباد و جهادآباد و جاده کمربندی شرق اصفهان گسترش یابد و اینکه بخشی از منطقه حفاظت شده قمشلو جزو خمینی شهر شود، اینها هم بررسی شد ولی متأسفانه وزارت کشور و وزارت مسکن مساله را پیگیری نکرد و کار متوقف شد.
ابطحی به موضوع اتحاد روحانیون شهر اشاره کرد و گفت: در زمان فرمانداریام در شهرضا، یک تجربه خوبی داشتم. آنجا تعداد زیادی روحانی داشت که تفکراتشان هم متفاوت بود. برخی از آنان هم جزو روحانیون طراز اول بودند. من معتقد بودم اگر روحانیون یک شهر هماهنگ و متحد باشند، برکات زیادی خواهد داشت لذا شروع کردیم و هر هفته پنجشنبه شورای روحانیت تشکیل می شد و خودم هم در آن جلسات شرکت می کردم. در خمینی شهر هم تصمیم گرفتم همین کار را انجام دهم، لذا از ابتدای مجلس پنجم، شروع کردم جلسات مشترک روحانیون را برگزار کنم. متأسفانه سه جلسه بیشتر برگزار نشد و سرانجام یکی از روحانیون جلسه گفت اینکار به غیرِ روحانی مربوط نیست و نماینده نباید دخیل باشد. عملاً هم بعد از آن، یک جلسه برگزار کردند و کار متوقف شد. علتش هم آن بود که تحملپذیری ما در شهرستان کم است. ما تحمل حرف مخالف را نداریم. در حاليكه این کار، یک ضرورت بزرگ برای شهرستان است و اگر انجام شود خیلی برکت برای شهر و مردم خواهد داشت.
ابطحی بزرگترین تجربه تلخ خود از دوران نمایندگی اینگونه بیان کرد: تلخترین تجربه من، برخوردهایی بود که برخی مردم در اواخر دوره هفتم با من داشتند. من فکر می کردم که خیلی دارم به مردم خدمت می کنم. ممکن است اشتباهاتی هم داشتم ولی عدهای فضایی را درست کردند که مردم را علیه من تحریک کردند، مطالبی که علیه من گفته شد خیلی برای من تلخ بود. من به مردم اعتراض ندارم ولی در این سی سال نظام، مسئولیتهای بزرگی به من واگذار شده بود ولی اینکه من را به باند مهدی هاشمی منتسب کنند، خیلی سخت بود. من به این نتیجه رسیدم که عدهای برای رسیدن به هدفشان، هر کاری حاضرند انجام بدهند و هدف، وسیله را توجیه می کند. بهتانهای سنگینی بود. این مسائل برای من و خانواده و دوستانم، سخت بود.
وی در تحلیل خواستههای مردم از یک نماینده، این خواستهها را فراتر از توان نماینده ارزیابی کرد و گفت: خواسته مردم، خیلی فراتر از توان یک نماینده است. مردم خمینی شهر به شدت انتظار دارند که نماینده به همه مشکلات آنها رسیدگی کند. البته شاید نشود به آنها ایراد گرفت، چون مردم ما واقعاً گرفتارند.
ابطحی در پاسخ به این سوال که مگر مردم به جز یک بیمارستان و دو تا کتابخانه و آسفالت کوچهها انتظاری دارند؟ مگر این انتظار زیادی است؟ گفت: داستان بیمارستان منظریه بیشتر عدم همراهی اصفهان است. وقتی بودجه این بیمارستان تصویب شد، اصفهان عنوان کرد که نقشهها باید بررسی مجدد شود. گاهی یک نفر برای اینکه کاری را انجام ندهد، سعی می کند با بیان یک سری مطالب که ظاهراً قشنگ است، کار را دچار سرگردانی کنند. بحث تقویت فنداسیون نباید یک سال طول بکشد. این کار، یک کار سه ماهه است. به هرحال در این موردها تعلل می شود. نمونه دیگرش درمانگاه تأمین اجتماعی خیابان شهید صدوقی است که یک افتتاح سوری کردند. من سه بار مدیرعامل تامین اجتماعی را آوردم اینجا. ولی دیدم که آنها نمی خواهند خدمات درست به مردم بدهند. گاهی مردم را از 5 صبح تا ظهر نگه می دارند، این کجا منطقی است؟!
نماینده سابق شهرستان در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند خمینی شهر در برخی مواقع تبعیدگاه مدیران استان شده و گاهی هم به عنوان آزمایشگاه مدیران استفاده می شود، گفت: به این شکل قبول ندارم. احساس می کنم چون خمینی شهر نزدیک اصفهان است خیلی از مدیران توانمند می خواهند بیایند خمینی شهر ولی چون فضای بدی را علیه شهر درست کردند، برخی مسؤولان می ترسند بیایند خمینی شهر. البته در این سالها، مدیران خوبی هم وارد این شهرستان شدند. به هر حال خمینی شهر یک شهر ویژه است.
وی در پایان گفت: بنده از تمامی دست اندرکاران نشریه فرصت تشکر می کنم که با بحث و بررسی مسائل شهرستان و با دید موشکافانه دنبال بیان مشکلات و پیدا کردن راه حل آنها هستند. شما گروه بسیار خوبی دارید. شما می توانید در مورد مسائل شهرستان با مردم بحث کنید و نقطه نظرات آنها را بگیرید و با اضافهکردن نقطهنظرات کارشناسان، راهحلهای مناسب ارائه دهید. امروزه در بین بعضی از جوانان ما این ذهنیت وجود دارد که دانشگاه صنعتی جای مناسبی برای شهرستان نیست، در صورتی که این دانشگاه جزو افتخارات علمی کشور است. البته من هم قبول دارم که روزی که این دانشگاه مکانیابی می شد، باید روی این کار دقت بیشتری می کردند ولی در حال حاضر این واقعیت وجود دارد و باید از پتانسیلهای این مرکز علمی، جهت کارشناسی در مورد مسائل شهرستان کمک گرفت.


به روايت علیرضایی
مهندس علیرضایی كه اينك عضو هيئت مديره و معاون پشتيباني يكي از شركتهاي تابعه وزارت نفت است، در سالهای 82 -78  به عنوان نماینده مردم خمینی شهر در دوره ششم مجلس شورای اسلامی حضور داشت. وی در پاسخ به این سوال که نماینده مجلس باید فقط قانونگذاری و نظارت کند یا موظف است پیگیر مسائل حوزه انتخابیهاش هم باشد گفت: وظیفه اصلی نماینده همان قانونگذاری و نظارت بر اجرای قانون است. البته نماینده، به لحاظ جایگاهی که دارد برخی مسائل را راحتتر می تواند پیگیری کند ولی در یک تعریف کلی هم باید به خواست عمومی مردم توجه کرد و هم پیگیر قانونگذاری بود.
وی در تحلیل انتظارات مردم خمینی شهر از نماینده گفت: انتظارات مردم فراتر از وظایف نماینده است. مردم انتظار دارند نماینده کلیه مسائل و مشکلات شهرشان را پیگیری کند. دلیلش هم این است که چون از مردم رأی گرفته، مردم احساس قرابت بیشتری به او می کنند تا به ارگانهای دیگر، خود من روزهای پنجشنبه و جمعه که خمینی شهر بودم از صبح تا آخر شب مراجعهکننده داشتم و بالای 90 درصد مراجعهکنندگان برای مشکلات شخصیشان می آمدند نه مسائل عمومی، یعنی خیلی کم می شد که یک مراجعهکننده بگوید چرا در شهر ترافیک هست؟ چرا بیمارستان کم است؟  و... بیشتر برای وام و اشتغال و غیره می آمدند که نماینده هم توان حل همه این مشکلات را ندارد. متأسفانه این نوع مراجعات به نماینده در کل کشور نهادینه شده و مختص خمینی شهر نیست. مخصوصاً نمایندگانی که از مناطق عشایری هستند انتظارات مردم از آنها خیلی بیشتر است. یادم می آید در جلسات خصوصی، نمایندگان مناطق عشایرنشین با یک حالت خاصی می گفتند که خیلی خسته شدهاند. اینجا هم تقریباً اغلب مراجعهکنندگان، آدمهای محروم و گرفتار هستند و شما هم احساس مسؤولیت می کنید. ما هم موظف هستیم پیگیر باشیم.
نماینده اسبق خمینی شهر در پاسخ به این سوال که « لابیگری چقدر در مجلس  نقش دارد؟ و خوب است یا بد؟» گفت: لابی در مجلس، خیلی زیاد است. لابی هم می تواند خوب باشد هم بد. بدون لابی خیلی از مسائل را نمیتوانید حل کنید. فرض کنید یک طرح در ذهن شما هست، باید این را با برخی از نمایندگان مربوط در میان بگذارید و در واقع مشورت و یارگیری کنید. حالا ممکن است یک نفر در مجلس، در جهت یک کار منفی یارگیری کند؛ مثلاً اهدافی پشت پرده داشته باشند و یا دنبال منافع حزبی یا گروهی باشد ولی به بهانه عدم کارآمدی یک وزیر، او را استیضاح کند. برخی هم نه! واقعاً به خاطر عدم کارایی یک وزیر، او را استیضاح میکنند.
علیرضایی در پاسخ به این سوال که «چطور میشود برخی اوقات 50 نماینده طرح استیضاح یک وزیر را امضا می کنند و فردایش پس میگیرند؟!» تاکید کرد: علتهای مختلف و متعددی دارد. گاهی برخی از نمایندگان برای حل برخی از مسائل شهریشان به تنهایی حریف نمی شوند مشکل را حل کنند. مثلاً خود من پیگیر مسائل بهداشت و درمانگاههای شهرستان بودم. آن موقع دکتر پزشکیان وزیر بود. در خمینی شهر چهار شبکه بهداشت کلنگ خورده و رها شده بود. من هرچه این چهار مرکز بهداشت را پیگیری می کردم می گفتند امکانات نداریم. ما به این نتیجه رسیدیم که چارهای نداریم جز استیضاح وزیر. قبول دارم که حق نبود ولی تاکتیکی بود که باید پیگیری می کردم. از 10 نفر از دوستان که به هر دلیلی از آقای پزشکیان ناراضی بودند، امضا گرفتم و از همان ابتدا هم شرط کردم که استیضاح را پس نگیرند؛ چون برخی نمایندهها با توجیهاتی امضا می کنند و وقتی وزیر یا رئیس مجلس با آنها صحبت می کند کوتاه می آیند و امضا را پس می گیرند. به هر حال استیضاح را فرستادیم هیأت رئیسه، نائب رئیس مجلس به من زنگ زد و گفت ما با چند نفر صحبت کردیم و شما استیضاح را پس بگیرید. من گفتم قبول نمی کنم. سرانجام قرار شد با وزیر صحبت کنیم و اگر به نتیجه رسیدیم استیضاح را پس بگیرم. جلسه با حضور آقای وزیر برگزار شد. من و بقیه افراد هم خواسته هایمان را مطرح کردیم. من گفتم اگر ظرف 6 ماه این 4 مرکز درمانی را تکمی ل کنید من استیضاح را پس می گیرم. وزیر قول داد و من هم استیضاح را پس گرفتم، و به قولش هم عمل کرد. لذا استیضاح یک حالت دوگانهای دارد. استیضاح جنبههای منفی هم دارد. نفی نمی کنم برخی اوقات استیضاحها با نیات شخصی انجام می شود. مثلاً در زمان ما یکی از نمایندگان آذربایجان، وزیر نفت وقت را مورد سوال قرار داد، علت اصلیاش هم آن بود که از وزیر خواسته بود رئیس فلان جا را عوض کند که وزیر اجرا نکرده بود. دلیل اصلی سوال همین بود ولی آن نماینده در کمسیون مربوطه، نیتش را در قالب یک مسائل دیگر مطرح می کرد که البته ما هم نپذیرفتیم.
وی در پاسخ به این سئوال که یک نماینده در برابر وزرا و بقیه اعضای هیات دولت چه جایگاه و وزنی دارد گفت: وزرا و معاونانشان به نمایندگان متفاوت نگاه می کنند که به سواد، اهتمام و تعهد آن نماینده بستگی دارد. نماینده باید جایگاه داشته باشد تا در پیگیریهایش موفق شود، وزرا، رییس جمهور و معاونانشان، یک به یک نمایندگان را به خوبی می شناسند و روحیات و جایگاه هر کدام را می دانند.
مهندس علیرضایی در پاسخ به این سوال که «چرا غالباً جلسات مجلس با حداقل نصاب تشکیل می شود؟» گفت: غیبت برخی از نمایندگان طبیعی است چرا که آنها هم مثل سایر کارمندان، حق مرخصی دارند یا در مأموریت هستند. ولی در کل به هیأت رئیسه مجلس و تعهد خود نمایندگان بستگی دارد. در همه دورانها هم همینطور است. خود ما در مجلس ششم این موضوع را بررسی کردیم و دیدیم که با احتساب مأموریتها و مرخصیها، در هر جلسه باید 210 نفر حاضر باشند که نیستند. برخی نمایندگان هم که همیشه دیر میآمدند یا در کمسیونها شرکت نمی کردند. ما نمایندهای داشتیم که دو ماه در کمسیون غایب بود (هر کمسیون معمولاً هفتهای دو جلسه دارد.) البته برخی از نمایندگان ادعا می کنند که در ادارات مختلف، پیگیر مسائل مردم هستند در حالیکه اگر هم اینگونه باشد، غیبتشان موجه نیست چرا که هر کمیسیونی، تعداد زیادی دستور کار دارد که باید بررسی و کارشناسی شود.
وی در مورد میزان اختیارات یک نماینده گفت: نماینده، هم هیچ اختیاری ندارد و هم همه اختیاری دارد. چون از طرف مردم انتخاب شده همه نوع اختیاری دارد و می تواند یقهی هر مسؤولی را بگیرد. کما اینکه همه مردم هم می توانند یقهی نماینده را بگیرند و بپرسند چرا فلان کار انجام نشد و چرا شد؟ اختیارات نماینده بسیار وسیع است. از طرف دیگر نماینده هیچ اختیار مستقیمی ندارد که کاری را انجام بدهد. در واقع نماینده اختیار و توانش را از توان مسؤولان کشوری می گیرد وگرنه خودش به خودی خود توانی ندارد. درصدی از مردم فکر می کنند که نماینده می تواند خیلی کارها انجام دهد، در حالیکه اینطور نیست.
وی در پاسخ به این سوال که آیا نمایندگان، حقوق مادام العمر می گیرند گفت: به هیچ وجه اینطور نیست. وقتی یک نماینده انتخاب می شود اگر حقوقبگیر دولت باشد می تواند رابطه مالیاش را با ادارهاش قطع کند و در این چهار سال از مجلس حقوق بگیرد و یا اینکه از آن اداره حکم ماموریت بگیرد و چهار سال مامور به مجلس شود. در این حالت نماینده حقوق مجلس را نمیگیرد و تنها از همان اداره حقوق میگیرد. یک بار یکی از نمایندگان سابق یکی از شهرهای استان به من میگفت یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که چون دو دوره در مجلس بودیم مردم فکر میکنند به ما حقوق بازنشستگی میدهند. در مورد من هم همین تصور بود. حالا نمیدانم از کجا این ذهنیت به وجود آمده است.
وی ادامه داد: به طور کلی نیازهای جامعه متعدد است و اگر از مردم سؤال کنید، هزاران مشکل را مطرح میکنند؛ مثل اعتیاد، ترافیک، بیکاری، بهداشت و ... ما اگر فقط این کلیات را تکرار کنیم هیچ وقت به جایی نمیرسیم. باید مسائل را ریز كرده و بررسی کنیم که از کجا باید شروع کرد. درست مثل کسی که میخواهد معدن احداث کند، باید از یک راهی به معدن راه پیدا کند. یک سری از مشکلات ما کشوری است مثل بیکاری و اعتیاد. اینکه یک نماینده بخواهد برای اینها وقت بگذارد، آب در هاون کوبیدن است. اگر بیکاری در یک شهر هم حل شود، سرریز بیکاران شهرهای اطراف وارد این شهر میشوند. لذا نماینده می تواند برای حل آن، کمکهایی بکند ولی با هر گرایشی باشد نمیتواند این مشکلات را حل کند. مشکلاتی هم هست که منطقهای است که دو دسته هستند: اول ایده آلهاست مثلاً هر مسؤولی با هرگرایش سیاسی دوست دارد که مشکلات بهداشت، اتوبوسرانی، جاده و ... را حل کند. اینها را باید با امکاناتش دید که حل شدنی است یا نه؛ مسأله دوم معضلات روزمره مردم است و گرفتاریهایی که باید در جهت حل آن قدم برداشت. مثلاً ترافیک شهر ما هیچ ربطی به ترافیک کشور ندارد. مشکل ترافیک هم فقط وقت افراد را هدر نمیدهد و دهها تبعات دیگر دارد مثلاً بنزین بیشتری مصرف میشود، تصادفات ایجاد میشود. جرح و مرگ و میر دارد و به تبع آن بیمارستان و پزشک ما درگیر میشود. از طرف دیگر مشکلات بهداشتي روانی ایجاد میکند، آلودگی صوتی و زیست محیطی به همراه دارد، عصبانیت ایجاد میکند، عصبانیت‌ها، تأثیراتش را در خانواده وارد میکند و .... و همینطور که جلو بروی میبینی مجموعه زیادی از افراد به خاطر همین ترافیک درگیر خواهند شد. لذا باید حتیالامکان این مشکلات را حل کرد. من قبل از انتخابات، این مسائل را دستهبندی کردم و بررسی کردم که از کجا باید شروع کنم. زیرساختهای شهر مثل آب، برق، گاز، اتوبوسرانی، جاده و ... جزو نیازهای مردم است که باید در مورد اینها اطلاع میداشتم و نقاط ضعف و قوتش را بدانیم تا حل کنیم. مثلاً یکی از مشکلات شهر ما، مشکل شبکه برق بود. ما در جاههای مختلف شهر نمونهگیری کردیم و متوجه شدیم به علت فرسودگی شبکه، میزان برق شهر 150 تا 180 ولت بیشتر نیست و 220 ولت کامل وارد شبکه برق شهرستان نمیشود. همین باعث میشد بسیاری از دستگاههای برقی، نیمسوز شود. آن زمان با پیگیریهای زیاد، از طریق وزارتخانه توانستیم این موضوع را حل کنیم که شرح آن، مفصل است.
علیرضایی به موضوع بیمارستان منظریه هم پرداخت و گفت: بیمارستان منظریه هم که جای خودش را داشت. من هرچه پیگیر اینها بودم، جواب نمیگرفتم. بررسی کردم دیدم شهرهایی که از این بیمارستانهای رها شده دارند زیاد است. آن زمان، استانداری توافق کرده بود که اصلاً خمینی شهر نیاز به این بیمارستان ندارد و ابلاغ کرده بودند که زمین آن را بدهند به یکی از ادارات. من رفتم پیش وزیر و اعتراض کردم. جالب بود که به وزیر گزارش داده بودند که اینها دو تا بیمارستان ساعی و اشرفی دارند که نصف تختهایش خالی است! من جواب دادم که اگر من جای رئیس این بیمارستانها بودم همه تختها را خالی میکردم چون هر لحظه ممکن است سقف روی سر مردم بریزد. به هرحال بیمارستان را از حالت واگذاری برگرداندند و قرار شد در سال 84 بودجه بیمارستان داده شود که من دیگر در جریان آن نیستم که پول را دادند یا نه؟ متأسفانه در کشور ما این طور است که اگر کاری را پیگیری نکنی، به دلیل تعدد نیازها، ممکن است آن کار فراموش شود. لذا موقعی که نمایندگی را تحویل دادم، از نماینده بعدی خواستم تا در یک جلسه رسمی، کارهایی که پیگیری کردم و تا جایی رسیده را به ایشان بگویم تا ادامه بدهد.
علیرضایی ادامه داد: همدلی مسؤولان شهرستان بسیار مهم است، اگر فرماندار و نماینده و شورا و شهردار با هم همدل باشند، بسیاری از مشکلات شهر قابل حل خواهد بود ولی اگر همدل نباشند، هیچکدام کارآیی لازم را نخواهند داشت. از طرف دیگر ارتباط نمایندگان با سایر نمایندگان و مسؤولان دولتی بسیار مهم است. اگر ارتباط خوب با هیأت دولت و وزرا نباشد نمیشود بسیاری از اقدامات را انجام داد.
وی در پاسخ به این سوال که مشکلات خمینی شهر و راهحل آن را چگونه تحلیل میکنید؟ گفت: خمینی شهر از متراکمترین شهرهای کشور است. دلیلش هم عوامل متعددی است مثل نزدیکی به اصفهان، آب و هوا، اشتغال و .... هر کدام از اینها هم مؤلفههای مختلفی دارد. به همین دلیل من معتقد بوده و هستم که باید طرح جامع خمینی شهر کاملاً اجرا شود؛ چه در قالب اصفهان بزرگ و چه مستقلاً.  ما نمیتوانیم برای مشکل ترافیک شهرستان، طرح زوج و فرد یا غیره بگذاریم. اینها مشکل را اساسی حل نمیکند. چرا که مردم حق دارند ماشین داشته باشند و حق دارند زندگیشان را خودشان مدیریت کنند. این ما هستیم که باید راهش را پیدا کنیم. برای حل موضوع نباید صورت مسأله را پاک کنیم. اینها به صورت مقطعی خوب است ولی در درازمدت جواب نمیدهد. الان در فرانسه با یک چهارم مساحت کشور ما، حدود 7-6 برابر ما خودرو وجود دارد ولی شما در آنجا ترافیک عمدهای نمیبینید. علتش هم آن است که آنها زیرساختهایشان را آماده کردند: قطار و مترو و تراموا، فرهنگ سازی و ... همه را انجام دادند. در این شهر اگر باید خیابانی اجرا شود، باید اجرا شود. الان اگر این خیابانهای اطراف شهر اجرا نشده بود، شما ببینید چه ترافیکی در این شهر بود. خب باید دنبال این بود که سایر خیابانها را هم اجرا کرد.، باید جادههای کناری شهر و غیره را اجرایی کرد تا سرانجام ترافیک حل شود.
مهندس علیرضایی در پاسخ به این سوال که وقتی بودجهاش نیست چطور میشود خیابان کشید؟ گفت: این بحث زیادی میطلبد. در بحث ورزش، اگر امکانات ورزشی را تقویت کنیم، خود به خود بسیاری از مشکلات شهر حل خواهد شد، مثلاً اعتیاد و فساد کم میشود. به دنبالش شادابی و نشاط ایجاد میشود. شادابی پر کاری میآورد، پرکاری سازندگی میآورد و همین طور چقدر برکت پشت ورزش است. دکتر شریعتی یک جمله دارد میگوید اسلام را باید نجات بدهیم نه مسلمانان را. اگر اسلام را نجات بدهیم مسلمانان نجات پیدا میکنند. ما برخی اوقات به معلولها میپردازیم نه علت. اگر فردی بیمار است علت دارد، باید زمینههای محرومیت را از بین برد. باید بودجه در شهرستان تولید شود، باید با اجرای پروژههای عمرانی، تولید ثروت کنیم.
نماینده اسبق خمینی شهر در پاسخ به این سوال که «علت بسیاری از مشکلات ما این است که زمین نداریم و یا سایه سنگین اصفهان بر این شهر افتاده این را چطور میشود حل کرد؟» گفت: این از مشکلات ویژهای است که کمتر شهری درکشور با آن مواجه است. بدون شک اگر شهرستان قابل توسعه بود، بسیاری از مشکلات یا نبود یا کمتر بود. کمبود زمین باعث شده بخش عمدهای از زمینهای کشاورزی و باغات به مرور زمان تغییر کاربری پیدا کنند و زیرساختهای شهری مثل آب و برق و گاز و... جوابگوی نیازهای روبه رشد شهرستان نباشد. به عنوان مثال در کوچهای که مثلاً 50 واحد مسکونی بوده، امروز تبدیل شده به منازل کوچکتر و چند طبقه. لذا بر سر سفرهای که 200 نفر مینشستند امروز بیش از هزار نفر مي‌نشينند. حالا تبعات همین مساله را تحلیل کنید! فاجعه است!
وي افزود: اگر شهرستان قابل توسعه بود، بدون شک حداقل 3-2 شهرک صنعتی میتوانست در شهرستان وجود داشته باشد که همین، تعداد زیادی از بیکاران شهرستان را کاهش میداد. خود بیکاری علتالعلل بسیاری از مشکلات مانند اعتیاد و سایر بزههای اجتماعی است. اگر زمین داشتیم خود من میتوانستم خیلی از صنایع و شهرکهای صنعتی و صنایع غیرآلاینده را  وارد این شهر کنم. ولی از نظر فنی ما زمین نداریم.
البته نزدیکی شهرستان به مرکز استان که جاذبههای زیادی برای مهاجرت دارد، خود بحث جداگانهای را میطلبد. یکی از بزرگترین مشکلات استان اصفهان، آوردن صنایع بزرگ آلاینده در نزدیکی اصفهان است. ضرباتی که کارخانههای اطراف اصفهان مثل پالایشگاه و ذوب آهن، فولاد مبارکه، پلی اکریل، پتروشیمی و نیروگاه به استان میزنند از حمله مغول بدتر است. شاید در کوتاه مدت 4 نفر در آن کار کنند ولی هیچ جای دنیا نمیآیند صنایع آببر و آلاینده را جایی بسازند که آب شیرین مصرف میکنند و آب شیرین از هر چیزی برایش مهمتر است. متأسفانه این کار در استان اصفهان رخ داد. وي در اين زمينه تصريح كرد: قبل از انقلاب، فولاد مبارکه را در بندرعباس جانمایی کرده بودند چرا كه این صنایع باید در کنار دریا باشد. الان صنایع عسلویه حجم وسیعی آب مصرف میکند برای خنک شدن و غیره. با لولههای قطور، آب دریا را استفاده میکنند. حالا این صنایع نزدیک اصفهانی است که بزرگترین مشکل و بحران آن از جمله خمینی شهر مخصوصاً در آینده آب است. الان کشاورزی ما تهدیدش آب است. پشت سد خالی است، سطح آبهای زیرزمینی پایین رفته. الان اکثر باغها در حال خشک شدن است. حالا با یک لوله قطور آب زاینده رود را میبریم برای صنایع. این جزو مشکلات ریشه‌اي استان است و اگر کسی از من بپرسد میگویم همه اینها را از استان جمع کنند و ببرند لب دریا. من به لحاظ کاری، شهرکهای صنعتی 50 کشور دنیا را دیدهام و با صنایعشان آشنا هستم. هیچ جای دنیا این گونه صنایع را نمیسازند. متاسفانه مردم خمینی شهر ناخواسته بار بسیاری از مشکلات شهر اصفهان را بدوش میکشند مانند آلودگی زیست محیطی، کمآبی، از بین رفتن اراضی کشاورزی، باغات و....
وی در خصوص الحاق گفت: من با الحاق خدمات شهری موافق هستم یعنی استقلال سیاسی شهر حفظ شود ولی از نظر عمرانی باید ملحق به اصفهان شویم. میدانید که مرز شرقی خمینی شهر قبلاً خیابان خرم- خیام بوده که در طول زمان از خمینی شهر جدا شده ولی به لحاظ شهری شهر ما اگر در کلانشهر اصفهان دیده شود، قطعاً به نفع شهر است. چرا که سرانه خمینی شهر بالا میرود. شما ببینید خمینی شهر توان زدن یک پل هوایی را ندارد، از طرف دیگر وقتی یک شهروند ما، محیط برای کسب و کارش تنگ شده، مهاجرت میکند. این طبیعی است که تولیدکنندگان، سرمایهداران، متخصصان و ... از خمینی شهر مهاجرت میکنند و بسیاری در تهران و اصفهان زندگی می کنند. اگر خمینی شهر ملحق شود، اعتبارات شهر افزایش پیدا میکند. از طرف دیگر ما نمیتوانیم خیلی از مسائل شهرمان را جدا از اصفهان حل کنیم بلکه در دل اصفهان این مسائل قابل حل است. از نظر قانونی هم مشکلی ندارد که مدل تهران- شهرری اینجا اجرا شود. در این حالت هویت شهرستان هم باقی می ماند.
علیرضایی به سیاسیکاری در شهرستان اشاره کرد و گفت: اینکه دیدگاههای سیاسی مختلف در شهرستان حضور دارند و قوی هم هستند خیلی خوب است. من معتقدم حضور پررنگ جناحهای سیاسی، به رشد شهرستان بسیار کمک میکند. ما احزاب مقتدر نداریم ولی همین گروههای غیر متمرکز متعارف سیاسی چپ و راست که وجود دارند اگر پویا و فعال باشند میتوانند نقاط ضعف و قوت رقیب را رصد کنند و از نقاط ضعف و قوت آن استفاده کنند. ولی در خمینی شهر مثل خیلی چیزهای دیگر، در این قضایا زیادهروی شده. جدا از بحث چپ و راست، به طور کلی متأسفانه ما در قضاوتهای سیاسی‌مان، واقعیتها را فراموش میکنیم. اگر مسؤولی در جناح سیاسی خودمان باشد از او حمایت میکنیم، نقاط ضعفش را میپوشانیم و نقاط قوتش را بزرگ میکنیم. برعکس اگر مخالف ما باشد نقاط ضعفش را پر رنگ میکنیم و نقاط قوتش را میپوشانیم. در این حالت، منافع شهر فدای منافع گروهی میشود. البته این به این معنی نیست که در هر گروه، تمام افراد این طور هستند. من به عنوان کسی که با بسیاری از فعالان سیاسی شهر رابطه دارد، احساس میکنم در ردههای میانی، یک تعصبات بیجا وجود دارد و شهر سیاست‌زده شده است. در این حالت همه چیز حول مسائل سیاسی و گروهی شکل میگیرد و این به منافع شهر ضربه میزند. در خمینی شهر متأسفانه همواره کمابیش این اختلافات بین نماینده و شهردار و فرماندار وجود داشته است.
وی ادامه داد: ما نباید بنشینیم تا دیگران به ما بودجه بدهند تا کاری بکنیم، باید خودمان تولید کنیم. کسی بودجه شهر را تأمین نمیکند. باید خود شهرداری تولیدکننده باشد. ما پیگیر بزرگترین پارک منطقه بودیم تا شمال شهر را سبز کنیم. آبش را از پالایشگاه گرفتیم. میخواستیم تلهکابین بکشیم و اشتغالزایی کنیم و یک محیط شاداب درست کنیم. اینها را باید پیگیری کنند. اجرای کارخانههای سنگبری در خمینی شهر، در زمان من و علیرغم میل من رخ داد. میشود راهکاری پیدا کرد که اینها با انگیزه جابجا شوند. ما پیگیر جابجایی کارگاههای مزاحم بودیم. محلی را هم برای این کار مصوب کردیم ولی هنوز جابجا نشدند. اینها باید پیگیری شود. من آمادهام تجربیاتم را در اختیار شهر بگذارم. ظاهراً یکی دو سال پیش یک کنفرانس برای عمران شهر گذاشتند و تنها کسی که ازش دعوت نشده بود من بودم. در حالی که حرفهای زیادی برای این موضوع دارم.
علیرضایی در پایان گفت: من به مسؤولین فعلی و آینده شهرستان توصیه میکنم مراقب باشید طوری عمل کنید که افسوس دورانی که میتوانستید برای مردم قدمی بردارید و برنداشتید را نخورید. سعی کنید تا جایی که میتوانيد برای مردم قدم برداريد. انسان به هر اندازه که مسؤولیتش بزرگ میشود، تبعات حرفها و کارهایش هم بیشتر میشود. به هر حال مسؤولیت، طعمه نیست. این یک فرصت خدادادی است. اگر از این نعمت خوب استفاده کنید خوشا بحالتان وگرنه اگر تابع باندهای سیاسی و جو قرار بگیرید، بعداً مایه تأسف میشود.