بیایید دست در دست هم شهر را به جایگاه اصلیش برسانیم
" دیدم یکی از راههایی که میتواند مرا موفق کند، پزشکی است. در پزشکی در رشته زنان وارد شدم و همیشه برای اینکه خدا را بهتر بشناسم در این رشته تحقیقات میکردم تا گرههای کوری را که برای خیلیها بسته باز کنم و فقط به صرف اینکه وقتی میگویم ا... اکبر، تمام سلولهایم بگوید ا... اکبر و حالا می توانم بگویم خدا را واقعا به معنای خدای کامل میشناسم، نه اینکه تنها بگویم الله اکبر یا فقط مسلمانم. حاضرم این را در تمام جوامعی که با دین مقدس اسلام مسأله دارند بحث کنم و میتوانم بهشان ثابت کنم که اسلام برترین ادیان جهان است. "
این تکه ای از گفتگوی ما با یکی از افتخارات شهرمان پروفسور ریحان میردامادیست که بر می گردد دقیقا به دو سال پیش یعنی 24 تیرماه 1388 که در شماره سوم فرصت تحت عنوان " از سده تا سیدنی" به چاپ رسید و امروز 23 تیرماه 1390 دوباره فرصتی دست داد تا گفتگویی هرچند کوتاه در موسسه تحقیقاتی-تشخیصی-درمانی حضرت رسول(ص) واقع در خیابان هفده شهریور خودمان داشته باشیم، همان خیریه ای که بیماران بیشمار خمینی شهری و غیر خمینی شهری وایرانی و غیرایرانیش پای پروفسور را ماهی یک بار به زادگاهش می کشاند، خیریه ای که به گفته پروفسور در میان کشورهای اسلامی بی نظیر است و از لحاظ امکانات و تجهیزات تحقیقاتی و پزشکی اگر در ایران حرف اول را نزند می شود گفت جزو معدود مراکزمشابهش می باشد.
-کمی در رابطه با این موسسه و امکانات و پیشرفت هایش نسبت به گذشته برایمان بگویید:
علی رغم این که پولی نداشته ایم اما برای راه اندازی این موسسه بهترین و مجهزترین امکانات و دستگاه ها را از بهترین کشورهای دنیا خریداری کرده ایم، مشابه دستگاه های رادیولوژی و سونو گرافی اینجا را تنها در یکی دو نقطه از ایران می شود پیدا کرد و آزمایشگاه های این مرکز در نوع خودش بی نظیر است. اینجا یک مرکز تحقیقاتی است که ازهیچگونه بودجه دولتی برخوردار نیست و چشم ما فقط به لطف خدا و دست خیرینی است که از جانب خداوند مامور کمک به موسسه هستند.
خدماتی که در این مرکز ارائه می شود در هر نقطه دیگری از دنیا اگر بنا باشد انجام شود هزاران برابر هزینه می برد اما ما تنها آن قدری از بیمار هزینه می گیریم که بتوانیم اینجا را سرپا نگه داریم و از کمک های مردمی را می گذاریم برای توسعه خیریه .
-مختصری از پروژه های تحقیقاتی تان بگویید و از فعالیت های علمی اخیرتان:
از سال 1353 تا کنون 17 تا پروژه تحقیقاتی در سطح دنیا ارائه داده ام: بررسی تشخیص نوع جنسیت جنین با 5/97 درصد موفقیت، بررسی نقص خلقت ها با توجه به اینکه نقص خلقت در کشورمان زیاد است، بررسی بیماری سل که در زنان با بسته شدن لوله های رحم همراه است، بررسی مشکل پر مویی در زنان، بررسی نقص خلقت و انتخاب جنسیت با 70 درصد موفقیت که از این طریق هم می توانیم از ازدیاد جمعیت پیشگیری کنیم و هم کمکی به خانواده ها کرده باشیم و در کل تا کنون 17 پروژه تحقیقاتی ارائه کرده ام و بیش از 17 جلد کتاب در رشته های مختلف پزشکی منتشر نموده ام.
-با توجه به اینکه وقت شما کم است نظرتان را به طورمختصر در مورد وقوع حادثه اخیردر شهرمان و بازتاب های منفی اش برای شهر بفرمایید:
این مساله به نظرمن یک مساله کلی بود که چون متاسفانه باغ در محدوده شهر ما بود به خمینی شهرچسبانده شد و این مانور رسانه ای خصوصا از جانب رادیوهای بیگانه باعث شد ابری روی شهر را بپوشاند و همین باعث شد تمام راهی را که تا کنون برای الحاق به اصفهان پیموده بودیم و آقای دکتر ذاکر استاندار نیزبسیار بسیار موافق آن بود برگردیم و عقب بمانیم و این در حالی است که همه امکانات خمینی شهر دارد به اصفهان سرازیر می شود.
البته دردرجه اول باید دید چرا این مساله به وجودآمده است؟ به نظر من این مساله یک ساختمان سیاسی داشت، چطور می شود که 16 نفر آدم یک جا جمع باشند و همه یک فکر داشته باشند یعنی یک نفر آدم عاقل میانشان پیدا نمی شد که منصرفشان کند یا حداقل گزارش بدهد و از طرفی قبلا همه آمادگی داشته باشند درباغ حاضر شوند و بعد باغبان بهشان اس ام اس بزند؟ اگر غیراز این است چرا همین اتفاق بلافاصله در کاشمر و گرگان و زاهدان وتهران تکرار می شود!؟ در تهران روز روشن ساعت 3 بعداز ظهر بریزند توی استخر زنانه و هیچکس هم آنجا نباشد؟ متاسفانه مثل همیشه این بی مهری نسبت به شهرما روا داشته شد و این عمل در شهر ما پیاده شد. معلوم است که دستی پشت سر این اتفاق بوده است و امیدواریم که بتوانیم دست در دست هم شهر را به جایگاه اصلی اش برسانیم.
-چاره کار را در چه می بینید:
الحاق
-و در این مقطع؟
شهرمان را با جاهایی مثل اینجا (موسسه) بشناسانیم و با کمک رسانه ها کاری کنیم تا این نقطه کور را از صحنه شهرخارج کنیم.
-گفتگو با همشهریان:
از مردم می خواهم که فکر کنند و اسلام را به معنای واقعی قبول کنند چراکه یکی دیگر از نقاط کور شهر ما قمه زنی است، چیزی که نه در قرآن و نه در روایات از آن حرفی به میان آمده است بلکه این مربوط می شود به قبایل وحشی عراق و سوغات ناصرالدین شاه از آنجاست، یک بار که برای زیارت به عراق سفر می کند قمه زن هایشان را می بیند، خوشش می آید و عده ای را برای دوره دیدن به آنجا می فرستد البته آن ها هم نیت خیر دارند ولی مطمئنا این کار هیچگونه ثوابی ندارد وفقط باعث می شود که شهر ما عقب بیفتد و همیشه از آن به عنوان یک شهر خونخوار یاد شود پس همه باید دست به دست یکدیگر بدهیم و این نقطه کور را حذف کنیم. همشهریان باید کمک کنند تا شهری آباد و آباد تر داشته باشیم.
-گفتگویی با مسوولین:
از مسوولین تقاضا دارم توجه بیشتری به این شهر داشته باشند چراکه این شهر زمینه ترقی زیادی دارد. از مسوولین تقاضا دارم سنگ جلوی پای ما نیندازند واعمال یک عده معدود مثل قمه زن ها و یا همین جنایت اخیر را به پای همگان ننویسند چراکه مردم ما مردمی متدین، با پشتکار، زحمت کش و باهوش هستند و از لحاظ شجاعت بی نظیر چون در آن زمان که هیچ نقطه از ایران نتوانست در مقابل افغان ها مقاومت کند فقط خمینی شهری ها بودند که آن ها را شکست دادند واجازه ندادند بیگانگان وارد خاکشان بشوند آن زمان جدّ ما که یکی از نوادگان میرداماد بود به عنوان مجتهد به خمینی شهر آمد و اجازه نداد افغان ها وارد شهر بشوند و مردم هم با ایمان کامل مقابلشان ایستادند.
گفتنی است فرماندار خمینی شهر نیز در این روز ضمن دیدار با پروفسور از کلیه بخش های خیریه بازدید کرد و با پیشرفت ها، مشکلات و کمبودهای این مرکز آشنا شد و پیرامون تکمیل و تجهیز آن با مسوولان موسسه به بحث و تبادل نظر پرداخت.