محمد مهدی عسگری

ارسال در سایرعناوین

asgariبازیهای آسیایی گوانگجو از لحاظ کسب مدالهای قابل توجه و رتبه چهارم ایران اسلامی در قاره آسیا، برای مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و مردم این بازیها را با علاقه دنبال کردند.

·· یکی از تیمهای ملی شرکتکننده در این بازیها، تیم ملی هندبال جمهوری اسلامی ایران بود که خوش درخشید و موفق به کسب مدال شد.·این افتخار برای خمینی شهریها از آن رو حائز اهمیت مضاعف بود که یک خمینی شهری در این تیم عضویت داشت: محمدمهدی عسکری همشهری بیست و نه ساله و عضو تیم ملی هندبال ایران.
   با او در محل دفتر فرصت گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

از چه زمانی وارد هندبال شدید؟
   ابتدا فوتبال بازی می‌کردم. اولین حکم ورزشی‌ام فوتبال بود. کلاس سوم راهنمایی بودم که آقای توکلی به مدرسه‌مان آمد و یک تیم هندبال تشکیل داد. با چند تن از دوستان پرس و جو کردیم که کجا تمرین می‌کنند و رفتیم محل تمرینشان (استادیوم). آن موقع آقای آقاجان مسئول تیم هندبال بود. اجازه خواستیم که کمی بازی کنیم. آقای آقاجان بازی مرا دید و خواست که وارد هندبال شوم. ورزش حرفه‌ای من فوتبال بود. همراه با تیم فوتبال مدرسه‌مان هم مقام اولی نونهالان را کسب کرده بودیم. با این حال در کنار فوتبال وارد هندبال شدم. هنگامی که قرار شد برای تیم فوتبال منتخب شهرستان در استان بازی کنیم، آقای آقاجان شناسه من را نداد و گفت باید فقط برای هندبال بازی کنی. من هم هندبال را ادامه دادم.
  
  

در همین زمینه انجام شد:
دیدار مسؤولین· با عسکری در خانه اش
در روز چهارشنبه 17 آذرماه 1389 سید جواد ابطحی نماینده شهرستان، کمالیان رئیس اداره تربیت بدنی و جمعی از مسؤولین برای دیدار با مهدی عسگری، عضو خمینی شهری تیم ملی هندبال جمهوری اسلامی ایران در مسابقات آسیایی گوانجو، مهمان منزل این جوان ورزشکار شدند.
در این دیدار، ابتدا کمالیان ضمن تبریک به این هندبالیست و خانوادهاش گفت:· همانطور که در جریان هستید امسال افتخارات خوبی برای کشور کسب شد و بعد از چندین سال ما توانستیم حدود 59 مدال طلا و مقام چهارم آسیایی را کسب کنیم. افتخار خمینی شهر هم این بود که آقای عسگری عضو تیم هندبال جمهوری اسلامی ایران در این رقابتها بود و توانست با حضور در تیم ملی مقام نایب قهرمانی را به ارمغان بیاورد.
کمالیان با اشاره به اینکه رشته هندبال در خمینی شهر عملاً حدود 5 سال است که فعالیت چندانی نداشته خاطرنشان کرد: در این رشته مقامهای خیلی خوبی کسب کردیم و حتی طبق آماری که هیأت هندبال اعلام کرده 11 نفر ملیپوش در سال 77 و در ردههای مختلف سنی داشتیم. وی افزود: امسال تصمیم گرفتیم که یک سالن اختصاصی را در اختیار هندبال قرار دهیم. انصافاً در هیأت هندبال هم کارهای خوبی انجام شد و در مجموع در رشته هندبال نیروهای خیلی خوبی داریم؛ از مربی گرفته تا ورزشکاران خوب. کمالیان تصریح کرد: هندبال در خون خمینی شهریهاست و میتوان برنامه ریزی خوبی در رشته هندبال داشت که پشتوانه و منبع درآمد هم باشد.
وی افزود: در حدود 250 نفر فقط در بخش خواهران ثبت نام کردند و 200 نفر هم در سنین پایه و همه اینها نویدبخش است و باعث میشود که ما به جایگاه واقعی خود که چندین سال قبل داشتیم برسیم. کمالیان همچنین از نماینده و فرماندار و معاون فرماندار آقای عکافیان به خاطر پیگیری مسائل ورزشی و حمایتهای اثرگذار تشکر کرد.
سید جواد ابطحی نماینده مردم در مجلس نیز پس از تبریک به عسگری و خانوادهاش گفت: در یک زمانهایی اگر به تاریخ ورزشی خمینیشهر دقت کنیم، در رشته های مختلف مخصوصاً کشتی، وزنه برداری، تکواندو و فوتبال، خیلی خوب پیش رفتیم. اما متأسفانه مدتی وضعیت به گونه ای شد که خمینی شهر نتوانست آن استعدادهایش را بروز دهد. اینکه ما می گوییم آقای عسگری قهرمان است· به خاطر این است که وجود وی و امثال او باعث می شود این روحیه در جوانان تقویت شده و انگیزه ایجاد شود.
نماینده در ادامه افزود: اگر دو مشکل شهر حل شود، خیلی از مشکلات ما کاهش پیدا می کند، یکی مسأله کتابخوانی و سالنهای مطالعه است و یکی مسأله ورزش است که هم به سلامتی کمک می کند و هم جلوی خیلی از مفاسد را میگیرد و با آن، انرژی جوانان در مسیر درست صرف می شود. الان حضور مسائل انحرافی مثل اینترنت و ماهواره و .... باعث می شود که ورزش احترام دوچندان پیدا کند. وی افزود: با آمدن آقای سعیدلو نگرش مثبتی به ورزش به وجود آمده و احترام به پیشکسوتان و استفاده از تجربه آنها باعث می شود که ما راه را بهتر طی کنیم.
وی ضمن اشاره به سرآمد بودن خمینی شهر در عزاداری سیدالشهدا (ع) خاطرنشان کرد: باید در امر ورزش و مطالعه نیز همین گونه سرمایهگذاری شود.
ابطحی تصریح کرد: الان عزاداری سیدالشهدا (ع) است و ما در این امر سرآمد خیلی از شهرهای ایرانیم. اما این دید باید پیدا بشود که در امر ورزش و مطالعه همین سرمایه ها را باید گذاشت. ای کاش به اندازه 72 تا یار امام آموزشگاه داشتیم اسمش را می گذاشتیم حبیب ابن مظاهر و ... هر سال عاشورا یک سالن افتتاح می شد، یک سالن ورزشی افتتاح می شد به نام قمر بنی هاشم.
وی همچنین در توصیف ورزشهای جمعی گفت: رشته های جمعی خاصیتی دارند که رشتههای فردی ندارند. چون در رشته های جمعی وحدت و نوعدوستی و ایثار و ... وجود دارد و لذا به عقیده من باید به ورزشهای جمعی بیشتر بها داده شود. گرچه ورزشهای فردی هم الحمدلله پیشرفتهای خوبی داشته است. نماینده شهرستان در مجلس به سرانه فضای ورزشی خمینی شهر اشاره کرد و گفت: قبل از اینکه من به عنوان نماینده مردم انتخاب شوم، سرانه ورزشی ما 25 سانتیمتر مربع بوده که هم اینک به 41 سانتیمتر مربع رسیده است.
ابطحی از قهرمانانی مثل مهدی عسگری خواست تا به ارتقاء ورزش خمینی شهر کمک کنند و افزود: وقتی یک کسی شهید می شود نوعی افتخار است و وقتی یک نفر قهرمان می شود هم نوعی افتخار. بالاخره قهرمانان کارهایی کرده اند که سرافرازی نام ایران را به دنبال داشته است.
در این دیدار، مهدی عسگری گزارش مختصری از روند اجرای مسابقات در گوانگجو به حاضرین ارائه نمود.

در چه تیم‌هایی بازی کرده ای؟
   اولین باشگاهم مقاومت بود. آن موقع 16 سال داشتم. یکسال برای مقاومت بازی کردم و بعد به تیم ذوب آهن رفتم. همراه با ذوب آهن قهرمان ایران شدیم در مسابقات جوانان که در خرمشهر برگزار شد. سال 78 وارد تیم بزرگسالان ذوب آهن شدم. آن موقع جوان‌ترین عضو تیم بودم. سال 79 جام حذفی کشور برگزار شد و با ذوب آهن قهرمان شدیم. در بازی فینال به صورت فیکس بازی کردم. همان موقع به تیم ملی جوانان دعوت شدم و در بازی‌های آسیایی که در مشهد برگزار شد شرکت کردم. سال بعد که تیم ذوب آهن منحل شد به تیم پرسپولیس رفتم و سال 80  به تیم سپاهان و از آن زمان تاکنون در خدمت تیم سپاهان هستم. البته سال 82 یک سال به صورت قرضی به تیم صنام رفتم. تیم صنام آن سال نائب قهرمان شد.. تیم صنام سکوی پرتاب من شد. آن موقع آقای حبیبی مربی صنام بودند. من توانستم با بازی خوب توجه بسیاری را به خودم جلب کنم. تیم سپاهان هم که بازی‌های من را دید، دیگر حاضر نشد به من رضایت‌نامه بدهد که با تیم‌های دیگر همکاری کنم و برگشتم سپاهان و تا امروز هم برای سپاهان بازی می‌کنم. در تیم سپاهان هم به جز یک سال که سوم شدیم در بقیه سال‌ها قهرمان شدیم.
  
   مربیانی که در رشد ورزشی شما نقش داشتند چه کسانی بودند؟
   وقتی خمینی‌شهر بودم مربیانم آقای آقاجان و آقای عرشی  و همچنین مرحوم شاهین بودند و خیلی به من کمک کردند. وقتی هم به اصفهان رفتم آقای کشانی و همچنین غلامی و آقای ترتبیان بودند. تربتیان پدیده آسیا و آقای گل آسیا بود. از طرفی هم چون هم پستی من بود خیلی توانست به من کمک کند. بعد هم که وارد سپاهان شدم آقایان اخوان، طاهری و چند مربی خارجی مربیان من بودند و با آنها تمرین کردم. در صنام هم آقای حبیبی خیلی به من کمک کرد و باعث رشد بسیار زیاد و قابل توجه من شد.
  
   چه عواملی در گرایشت به ورزش نقش داشتند؟
   مشوق اصلی من پدرم بوده و هست. او خیلی من را تشویق می‌کند. اگر شکستی داشته باشم خیلی ناراحت می‌شود و به نوعی توبیخم می‌کند. همسرم هم که خیلی جانفشانی می‌کند و دوری من را از خانه تحمل می کند. برای بازی‌های گوانجو بسیار تنها بود. مرحوم شاهین مشوق بسیار خوب من بود. او واقعاً برای شهر نعمتی بود که متأسفانه در اثر سانحه‌ای ایشان را از دست دادیم. آقای عرشی از دوستانم که در زمینه سربازی خیلی به من کمک کرد. از دیگر دوستانم آقای صفری هستند. همراه با او از خمینی‌شهر به اصفهان رفتیم. همچنین آقای روشن‌مهر که درحال حاضر سرپرست باشگاه سپاهان است. او هم در بسیاری از زمینهها به من کمک کرد و بسیاری دیگر.
  
   اوضاع تحصیلیات چطور است؟
   فوق دیپلم کامپیوتر دارم.
  
   از گوانجو و استقبال از کاروان ایران بگو.
   کاروان ایران سومین کاروان بزرگی بود که در گوانجو شرکت می‌کرد. نکته جالبی که وجود داشت استقبال بسیار خوبی چینی‌ها از ایران بود. استقبال بی‌نظیری که بعد از تیم خودشان از ایران داشتند از هیچ تیمی نداشتند و به غیر از تیم خودشان فقط ایران را تشویق می‌کردند. همچنین در بازی‌ها اگرچه با چین بازی نداشتیم اما هنگامی که تیم ایران مسابقه داشت، به سالن مسابقات می‌آمدند و با صدای بلند ما را تشویق می‌کردند. با هر تیمی بازی داشتیم ایران را تشویق می‌کردند. استقبال غیر قابل تصوری از ما داشتند. برخوردهای بسیار خوبشان غیر قابل توصیف است. وقتی می‌فهمیدند ایرانی هستیم، به گرمی با ما صحبت می‌کردند.
  
   چند بازی در گوانجو داشتید؟
   ما در گروه خودمان که پنج تیم بودیم، چهار بازی داشتیم. بازی اول با هنگ کنگ بود که توانستیم با اختلاف 20 گل بازی را ببریم. بازی بعدی که خیلی حساس بود بازی با بحرین بود که با اختلاف 4 گل توانستیم پیروز شویم. بازی سختمان با کره بود. کره جزو پنج تیم برتر جهان است. تنها با اختلاف 2 گل شکست خوردیم. بازی بعدی با کویت بود که توانستیم با اختلاف 2 گل پیروز شویم و به عنوان دومین تیم از این گروه بالا آمدیم. در گروه بعدی هم ژاپن و عربستان بالا آمدند. بازی‌ها به صورت ضربدری بود برای همین بازی بعدی‌مان با تیم اول آن گروه یعنی ژاپن بود. در بازی با ژاپن خیلی ما را اذیت کردند. همه عوامل علیه ما بود از جمله داوری. خیلی اذیت شدیم. نیمه اول را با اختلاف 7 گل عقب افتادیم. نیمه دوم توانستیم 7 گل را جبران کنیم. در آخرین ثانیه بازی یک گل بسیار غیرمنتظره زدیم. به گونه‌ای این گل زده شد که حتی اگر داور هم می‌خواست نمی‌توانست کاری کند. گلی به یاد ماندنی در آخرین ثانیه. بلافاصله بعد از گل سوت پایان بازی زده شد و توانستیم بازی باخته را پیروز شویم. در این بازی فقط با ژاپن مبارزه نکردیم با داور هم مبارزه کردیم.
   قبل از این بازی تیم فوتبال ایران از ژاپن شکست خورد و بعد از آن ما توانستیم انتقام شکست تیم فوتبال ایران را از ژاپن بگیریم. آقای سعیدلو و افشارزاده بلافاصله بعد از بازی فوتبال ایران و ژاپن به سالن مسابقه هندبال آمدند و از این پیروزی بسیار خوشحال شدند. مخصوصاً آقای افشارزاده مسئول کمیته ملی المپیک. وقتی آمدند به رختکن آقای افشارزاده گریه می‌کرد که چرا ابتدا با اعزام تیم هندبال به گوانجو مخالفت می‌کرد. او از مخالفات سرسخت اعزام تیم هندبال به گوانجو بود بخاطر اطلاعات غلطی که به ایشان داده بودند. در رختکن گفت چه اشتباه بزرگی داشتم که با اعزام تیم هندبال مخالف بودم. خوشحالم که اشتباهم عملی نشد و اکنون شما آمده‌اید و توانستید به فینال راه یابید. افشارزاده به شدت پشیمان بود و اشک می‌ریخت. آقای سعیدلو هم خیلی از بچه‌ها تشکر کرد.
   با شکست ژاپن توانستیم به فینال راه یابیم. کره هم توانست عربستان را با اختلاف 22 گل شکست دهد و به فینال بیاید و در فینال ما دوباره حریف کره شدیم. بازی با کره را تنها با اختلاف 3 گل شکست خوردیم و مقام دومی را کسب کردیم.

 

  
   در گوانجو چند بازی را در تیم بازی کردی؟
   در همه بازی‌های گوانجو به صورت فیکس بازی کردم. بیشترین بازی را من و آقای رضوی داشتیم.
  
   در چه پستی؟
   گوش چپ.
  
   گل هم زدی؟
   گل‌ها را نشمردم. فکر می‌کنم تقریباً 25 گل زدم.
  
   بصورت حرفه ای ورزش می کنی یا شغل دیگری هم داری؟
   نه. تنها حرفه و شغلم ورزش است. نمی‌شود در کنار ورزش حرفه‌ای، به کار دیگری فکر کرد. دائماً در حال تمرین هستم.
  
   بعد از بازی‌ها با خانواده تماس می گرفتید؟ احساسشان چگونه بود؟
   هر وقت بازی را می‌بردیم و با خانه تماس می‌گرفتم مادرم از خوشحالی نمی‌توانست صحبت کند و فقط گریه می‌کرد و اشک شوق می‌ریخت. پدرم هم در مغازه‌اش تلویزیون را گذاشته بود و مغازه تبدیل شده بود به سینما. مغازه‌داران اطراف و دیگر دوستانش به مغازه می‌رفتند و آنجا بازی مرا تماشا می کردند. پدرم هم بعد از هر بازی که پیروز می‌شدیم شیرینی پخش می‌کرد و به نوعی در مغازه‌اش جشن می‌گرفت. دوستانم هم تماس می‌گرفتند و تبریک می‌گفتند. دلگرمی بسیار خوبی به من می‌دادند.
  
   مراسم تجلیل چگونه بود؟ می‌گفتند قرار است 100 سکه به مقام دومیها بدهند. چه شد؟
   خوشبختانه مراسم تجلیل امسال برعکس سال‌های قبل بلافاصله بعد از بازگشت از گوانجو برگزار شد که جای تقدیر و تشکر دارد. برای سکه‌ها هم باید بگویم که ابتدا قرار بود که به کسانی که نقره آوردند 100 سکه بدهند. در رسانه‌ها هم اعلام شد. وقتی از گوانجو برگشتیم گفتند نه. برای انفرادی‌ها 100 سکه و برای تیم‌ها 50 سکه. حالا زحمتی که ما می‌کشیدیم چندین برابر انفرادی‌هاست. انفرادی‌ها 2 یا حداکثر طی 3 ساعت بازی‌هایشان تمام می‌شود. اما ما چند روز قبل ازافتتاحیه و هم دو روز بعد از اختتامیه آنجا بودیم. استرس بازی‌ها هم خیلی زیاد بود و دائماً در حال تمرین و مسابقه بودیم و تفریحی هم نداشتیم. فقط در محل تمرین بودیم و حتی نتوانستیم گشتی در چین داشته باشیم. خلاصه گفتند نصف یعنی 50 تا، بعد که رفتیم مراسم با کمال تعجب دیدیم 38 تا شده. در استان هم به طلاییها یک پراید دادند ولی به مدال نقرهایها 4 سکه.
  
   در شهرستان از شما استقبال شد؟
   در شهرستان مراسم تجلیل در کار نبود.
  
   بهترین خاطره‌تان از گوانجو؟
   بهترین خاطره گل پایانی بود که به ژاپن زدیم. گلی که در کمال ناباوری زده شد و باعث فینالی شدن تیم شد خیلی خاطره به یاد ماندنی بود. توپ به کرنر رفت. می‌خواستیم کرنر را بزنیم. ژاپنی‌ها بچه‌ها مخصوصاً آقای استکی لیدر تیم را احاطه کردند. همان لحظه یکی از بچه‌ها (آقای رجبی) دودقیقه اخراجش تمام شد و وارد زمین شد. حواس ژاپنی‌ها پرت شد به سمت او. برای همین استکی را رها کردند و به سمت رجبی رفتند. توپ به استکی پاس داده شد و او هم توانست در آخرین ثانیه بازی گل را بزند. این بهترین خاطره بود. همچنین استقبال بسیار خوب چینی‌ها که تعجبآور بود. هر وقت می‌رسیدیم به سالن مسابقات بیرون از سالن از در اتوبوس دو صف می‌شدند و بچه‌ها که پایین می‌آمدند همین‌طور برای بچه‌ها دست می‌زدند.
   با بازیکنان دیگر کشورها هم سلام علیک داشتیم چون تقریباً همدیگر را کم و بیش می‌شناسیم.
  
   ورزش و بخصوص هندبال خمینی‌شهر را در چه سطحی می‌بینید؟
   من زیاد در شهرستان نیستم اما دوستانی که هستند بسیار خوب کار می‌کنند. مدارس هندبالی که تشکیل داده‌اند فعالیت بسیار خوبی دارند. خمینی‌شهر هم پتانسیل بسیار خوبی در هندبال دارد که اگر بخواهد میتواند تیمی تشکیل دهد که سر و صدا به پا کند حتی در سطح مقام در لیگ برتر. فقط اسپانسر می خواهد البته اسپانسر هم هست فقط باید حمایت شود. در شهرستان هم مربی و هم بازیکنان خوبی داریم و هم سالن و استقبال نوجوانان و جوانان. چقدر به خود من می‌گویند و یا تماس می‌گیرند که مدرسه هندبال کجاست برویم. اگر خمینی‌شهر بخواهد در یک رشته ورزشی فعالیت کند هندبال مناسب است. هندبال یک ورزش جمعی است و هزینه زیادی برای یک باشگاه در سطح لیگ برتر ندارد از طرفی هم ظرفیت بسیار خوبی در شهر مهیاست. بازیکنان خمینی‌شهری زیادی هستند که در باشگاه‌های لیگ برتر بازی می‌کنند.
   پیشنهاد می‌دهم فرمانداری یا شهرداری برای بزرگ کردن نام خمینی‌شهر یک تیم هندبال در لیگ برتر داشته باشد چرا که این پتانسیل حرفه‌ای در شهر هست.
  
   حاضری برای چنین تیمی اگر تشکیل شود بازی کنی؟
   چرا که نه! اگر ببینم تیمی در حد لیگ برتر داشته باشد می‌آیم دیگر دوستان هم همین‌طور. چندین نفر هستند از خمینی‌شهر که در باشگاه‌های دیگر در حال بازیاند. مربی و سرپرست باشگاه‌داریم که خمینی‌شهری است.
  
   روزانه چند ساعت تمرین می‌‌کنی؟
   صبح دو ساعت بعدازظهر هم دو ساعت تمرین مفید دارم.
  
   حرف آخر؟
   باید بستر ورزش در شهر ایجاد شود. نیاز نیست به جوانان توصیه کنیم که بروند به سمت ورزش. البته باید بسترش ایجاد شود. چرا خیلی از جوانان شهر گرایش پیدا می‌کنند به سمت اصفهان؟ چون می‌بینند که بسترش مهیاست.
   از طرفی تقدیر از بازیکنان مدالآور در سطح کشور و یا بین‌المللی باعث تشویق دیگر نوجوانان و جوانان شهر به ورزش می شود. آنها هم وقتی می‌بینند که از یک بازیکن تقدیر می‌شود به سمت ورزش گرایش پیدا می‌کنند. فقط امروز را نبینیم. برای بعد می‌گویم.
طبق دستور ریاست جمهوری باید به مدال آورندگان زمین داده شود. در شهرستان‌های دیگر این کار انجام شد اما متأسفانه در خمینی‌شهر نه. حال اگر جوانان ببینند می‌گویند این هم تقدیر. یک تقدیر خشک و خالی هم نکردند. اما اگر امروز از من ورزشکار تجلیل کنند، باعث می‌شود جوانان و نوجوانان کشیده شوند به سمت ورزش. باعث تشویق نوجوانان و جوانان شهر می‌شود و آنها را به سمت ورزش سوق می‌دهد. آینده اندیش باشیم. این باعث ارتقاء فرهنگ نیز می‌شود. هزینه‌های هنگفت مبارزه با بعضی از مسائل را می‌توان با ورزش حل کرد. هزینه کمتری هم لازم خواهد بود.
   از نشریه شما هم تشکر می‌کنم. وقتی فرصت را گرفتم و به اردو ‌بردم، دیگر بچه‌ها برایشان جالب بود و از فرصت استقبال کردند.. از شما درخواست می کنم که به فرهنگسازی برای ورزش توجه بیشتری داشته باشید و توجه ادارات را به ورزش سوق دهید. فرماندار باید کمیته‌ای مشاور برای ورزش داشته باشد. نماینده کمک زیادی می‌تواند بکند. تجلیل از یک ورزشکار آن هم با سر و صدا نه در خانه، فرهنگ ورزش را در نوجوانان و جوانان جا می‌اندازد. در خانه ورزشکار تجلیل کردن که کسی نمی‌فهمد. باید مراسم گرفته شود تا مردم هم ببینند و بچه‌هایشان را به سمت ورزش تشویق کنند. من همین‌جا از شما و دیگر دوستانم تشکر می‌کنم. از تمامی کسانی که باعث رشد من شدند صمیمانه تشکر می‌کنم. امیدوارم فرهنگ ورزش در سطح شهر گسترش یابد.