کتاب قانون در دوشنبه بازار

ارسال در سایرعناوین

همه چیز از همین جا شروع می شود، از همین نقطه در دوشنبه بازار، از همین جا کنار بساط این پیرمرد موسیر فروش که حالا همه مردم وکیل مدافعش شده اند و طرفدار موسیرهایش.

- آقا اگه مردی برو جلوی دزدی ها را بگیر
- این همه اختلاس میشه حالا تو زورت به این پیرمرد رسیده
- بَده می خواد یه لقمه نون حلال واسه زن و بچه ش ببره؟
- اصلا عمو جمع کن این بساطت را و از این به بعد برو دنبال مال حروم

 

مامور سد معبر بی توجه به جماعتی که مقابلش صف کشیده اند، خم می شود و همانطور که سر گونی را می گیرد رو به پیرمرد می گوید: پدرجان! بگیر سر گونیت را تا ببریم بذاریم سرِ بازار، اینجا راه بندون نکن.

 

پیرمرد که تا این لحظه ساکت نشسته حالا به پشتوانه جماعتی که اطرافش را گرفته اند، لب به سخن می گشاید: من که کارم به کار کسی نیست دست از سرم بردار
صدایی از میان جمعیت بلند می شود: جوون برو کار به کار این پیرمرد نداشته باش، نون بُری آخر و عاقبت نداره ها

 

مامور باز هم بی توجه ادامه می دهد: پدر من رزق و روزی دست خداست برو سر بازار بشین کاسبیت را بکن.

پیرمرد آماده رفتن می شود اما اظهارنظرها همچنان ادامه دارد. جوانی که با دست هایش جمعیت را عقب می زند و به پیش می آید، در حینی که برای رسیدن به ابتدای جمعیت تلاش می کند، داد سخن می دهد که آقا چرا یقه کله گنده ها را نمی چسبید؟ دیوار کوتاه گیرآورده اید؟

 

طوری که همه صدایم را بشنوند رو به او که موفق شده است خط مقدم جمعیت را فتح کند، می گویم: آقا شما سواد دارید؟

جوان دست به کمر می زند: بله که داریم.

با دست به مامور که کارتش را به جیب سمت چپ پیراهن آبیش نصب کرده، اشاره می کنم و می گویم: پس قبل از اینکه اظهار نظر کنید لطفا کارت ایشون را بخونید. نوشته مامور رفع سد معبر نه پلیس آگاهی و قاضی دادگستری. ایشون مامور رفع سد معبر هستند همین و الانم دارند قانون را اجرا می کنند حالا شما اگه با قانون مشکلی دارید بفرمایید.

 

خانمی از میان جمعیت می گوید: ما با قانون کاری نداریم خانم دلمون به حال این پیرمرد میسوزه

من که با سکوت جمعیت اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده ام با صدای بلند ادامه می دهم: چرا اتفاقا شما با قانون مشکل دارید اگر نداشتید اینطوری جلوش صف نمی کشیدید. اینجا شما از روی دلسوزی جلوی قانون می ایستید و جای دیگر از سر خودخواهی و طمع قانون را زیر پا له می کنند. اگر اینجا اجازه اجرای قانون را دادیم و حرمتش را نشکستیم آن وقت قادر خواهیم بود یقه هر قانون شکنی اعم از دزد و کلاهبردار و... را بچسبیم.