اندر مظلومیت فرهنگ 2

ارسال در سایرعناوین

zare-bin1

در نوبت قبل ذره بین موضوعی تحت عنوان «اندر مظلومیت فرهنگ» نگارش یافت که با آوردن دلایلی عنوان شده بود که فرهنگ مظلوم واقع شده و می شود. آن دلایل عبارت بودند از:

 

  • عدم توافق بر تعریف مشخص از فرهنگ
  • استفاده پسوندی نامناسب از فرهنگ
  • استفاده ابزاری از فرهنگ
  • نامشخص بودن کارهای فرهنگی

و در این نوبت ذره بین نزدیکتر شده و با آوردن مصادیقی برای هر کدام از دلایل فوق، مطلب روشن تر بیان می شود.

در مورد یکسان نبودن تعاریف در مورد فرهنگ از کتابها و مقالات که بگذریم، می بینیم که در صدا و سیما و نهادهای مسؤول و مسؤولین فرهنگی و خود مردم تعاریف و برداشت های متفاوت و حتی گاه متضادی وجود دارد، به گونه ای که کار به جایی می رسد که هر رفتاری که فرد را خوش آید فرهنگ و غیر از آن بی فرهنگی است در حالي که اساسا چیزی به نام بي فرهنگی معنی ندارد، به هر حال هر کس در قبال هر موضوع، نوعی رفتار از خود بروز می دهد که همان رفتار فرهنگ فرد در آن مورد محسوب می شود اما درست و نادرست، مناسب و نامناسب، به روز بودن و نبودن و کارا بودن و ناکارا بودن مطرح است.

در ادعای دوم که همان پسوندی نامناسب از فرهنگ است، در بسیاری از موارد به دلیل موجه شدن بعضی کارها و مکانها می باشد، اگر دقت کنیم همه روزه در جامعه به آن بر می خوریم که نمونه هایی آورده می شود.

  • وقتی به یک سالن برگزاری مراسم به ویژه عروسی ها تشریف می برید، پشت نام تالار و سالن کلمه فرهنگی آورده شده است، در صورتی که نه تنها در اینگونه مراسم رشد فرهنگی اتفاق نمی افتد، بلکه بسیاری از ضد ارزشها به چشم می خورد، ضد ارزشهایی چون چشم و هم چشمی، تفاخر، اسراف و تبذیر، لوکس گرایی، رعایت نکردن حدود شرعی، تضییع حقوق شهروندان مثل آلودگی صوتی با بلندگو و بوق و ترقه.
  • باشگاه های ورزشی که کلمه فرهنگ را یدک می کشند، اما نه تنها این باشگاه های به اصطلاح فرهنگی در راه ترویج و اشاعه رفتارهای مناسب و شکل و قیافه متعارف و اندیشه های سالم و در یک کلمه فرهنگ سازی و ارتقاء سطح آن گامی بر نمی دارند که در بسیاری از موارد مروج اعمال و رفتار و اشکال ضد ارزشی بوده و رویه هایی را ترویج می دهند و باب می کنند که به دلیل الگو بودن برای جوانان و نوجوانان زود به فرهنگ تبدیل می شوند، کافی است به جو ورزشگاه ها و پوشش و آرایش ورزشکاران و اعمال و رفتار آنها، سبک زندگی، خلق و خوی آنها و لیدرهای باشگاه ها و مربیان و مسؤولین مربوطه و بازارگرمی دلالی و بند و بست ها و تهمت و افترا و ادبیات خاص به ویژه در مورد ورزش فوتبال توجه فرمایید. حتماً خواهید گفت واقعاً ظلم است که چنین باشگاه هایی کلمه فرهنگ را پسوند نام خود قرار دهند. رفتارهای ضد اخلاقی اخیر از سوی برخی بازیکنان فوتبال خود شاهدی است بر آنچه آورده شده است.

در دلیل سوم که استفاده ابزاری از کلمه فرهنگ است مصادیق زیادی وجود دارد که به دو مورد رایج آنها شاره می شود.

  • کاربرد در دعواها برای نسبت دادن فرهنگ به خود و لابد بی فرهنگی به دیگران
  • مقارن قرار دادن کلمه فرهنگ با نام بعضی مناطق و محلات لابد به این دلیل که برخی رفتارها و اعمال را به دلیل برداشت مشخصی از تعریف فرهنگ، عین فرهنگ می دانیم و در مناطقی که آنگونه رفتارها رایج نیست آنها را بی فرهنگ می خوانیم.

در دلیل چهارم که نامشخص بودن کارهای فرهنگی می باشد نیز دلایل و شواهد و مصادیق متعدد است که خوب است برخی از آنها را بیاوریم چرا که بسیاری از کارهای ظاهراً فرهنگی اساساً فرهنگی نیست و یا ناشی از تعاریف مشخص و سلیقه ای می باشند و لذا نوعی سرگردانی و هرج و مرج در آن به چشم می خورد و با عوض شدن متولیان، آنها هم تغییر می کند و تنها منابع و امکانات را به هدر می دهد.

  • اردوهای تفریحی فرهنگی به عنوان کار فرهنگی که تنها چیزی که در آن دیده نمی شود آموزه ها و رفتارهای فرهنگی است.
  • بعضی رفتارهای همراه با اسراف و تبذیر مثل ضیافت ها، میهمانی ها و حتی افطاری ها که تحت عنوان کار فرهنگی برگزار می شود که تنها ترویج برخی ضد ارزش ها هستند.
  • بعضی بنرها، نمایش ها، همایشها با عنوان کار فرهنگی

و موارد متعدد دیگری از این دست ولی واقعاً فرهنگ چیست و کارهای فرهنگی کدام است و اولویت ها و ضرورت ها در این مورد به ویژه برای شهرستان و منطقه ما کدام است باشد تا فرصت و فرصت هایی دیگر.