هنر «نقد» و «تقدیر»

ارسال در سایرعناوین

sarmaghaleهشتم شهريورماه سالروز فاجعه ترور رئيس جمهور و نخست وزير ايران اسلامي است؛ روزي كه در انفجار دفتر نخست وزيري به دست عوامل نفوذي ضدانقلاب؛ رئيس جمهوري انقلابي، ساده زيست، مردمي، خدوم و دلداده به آرمان هاي الهي انقلاب اسلامي به همراه نخست وزير باوفايش شربت شهادت نوشيدند.

 

شهيد رجايي هم يك رئيس جمهور مكتبي بود و هم به تنهايي يك مكتب بود؛ مكتبي كه خدمت صادقانه، بي ادعا، بي منت، بي هياهو و بي تزوير را پايه گذاري كرد.

رجايي راهي را در دولت مردي بنيان نهاد كه سه دهه بعد، تشبه به او و بهره گيري از رفتار و ادبيات او براي اثبات خادم بودن، محل مجادله و نزاع و كشمكش سياسي و انتخاباتي واقع گرديد و هر كس از ظن خود يار او شد.

صرفنظر از ميزان تطابق اين ادعاها با حقيقت، نفس تلاش جناحهاي گوناگون و متفاوت براي بهره مندي از رفتار و كردار رجايي و تشبه به او، نشانگر كارآمدي مكتب رجايي بود.

امام روح الله خميني كبير (ره) جملاتي تاريخي در وصف برخي بزرگان دارند و گاه با يك عبارت چند كلمه اي، فردي را به دقت تمام وصف نموده اند مانند آنجا كه فرمود بهشتي يك ملت بود يا درباره رهبر انقلاب فرمود: خامنه اي چون خورشيدي است كه مي درخشد...

و امام آنگاه كه مي خواست در يك كلمه رجايي را توصيف كند فرمود: رجايي عقلش بيشتر از علمش است و آنگاه كه رجايي شهد شهادت نوشيد فرمود: اگر رجايي و باهنر نيستند خدا هست.

كار براي خدا، كلام براي خدا، سكوت براي خدا...

اينچنين بود كه اين كاسه بشقاب فروش دوره گرد (اشاره به جمله اي از شهيد رجايي كه گفته است اگر روزي ديديد به مقام خود مغرور شده ام به من يادآوري كنيد كه تو همان محمدعلي رجايي كاسه بشقاب فروش دوره گرد جنوب تهران هستي) آن زمان هم كه وزير شد و از وزارت به رياست جمهور رسيد خدمت را وجهه همت خويش ساخت. و در راه اين خدمت، حتي فشارهاي رواني و رفتاري فردي چون بني صدر هم نتوانست رجايي را از راه حق خود منصرف سازد...

بگذريم. قصدمان نقل تاريخ نيست. اين ايام را به نام هفته دولت نام نهاده اند، چه؛ رجايي نماد دولتمردي انقلابي بود. البته در شيوه مديريتي آن شهيد والامقام هم اشكالاتي وجود داشت اما او نشان داد با مديريت انقلابي و كار جهادي چه كارهاي بزرگي مي توان در اوج فشارها و تنگناها انجام داد. و با وجود رجايي در تاريخ انقلاب اسلامي است كه مي توانيم بي پروا، مطالبه گري از مسئولان دولتي و حكومتي را سرلوحه مان قرار دهيم و بخصوص در قالب رسانه، از مسئولان دولت و متناظرهاي آنها در شهرستان خودمان، خدمت به مردم و صدالبته كار جهادي را طلب كنيم. مي گويم كار جهادي چون بدون كار جهادي، كارها به سرانجام نخواهد رسيد و سرعت مشكلات و كمبودها در قياس كارهاي انجام شده مي شود حكايت مسابقه خرگوش و لاك پشت.

بدون تعارف بگويم اگر مديريت امروز در كشور و شهر ما در بخش هاي گوناگون اداري و دولتي، بخواهد يك مديريت معمولي و غيرجهادي اما با شعارهاي انقلابي و قيافه هاي انقلابي باشد ره به تركستان خواهيم برد.

اساساً به همين دليل است كه رهبر فرزانه انقلاب، امسال را سال جهاد اقتصادي – و نه سال كار اقتصادي يا فعاليت اقتصادي يا ... – نام نهاده و بارها تأكيد كردند كه بدون كار جهادي، در مواجهه با مشكلات زمين گير خواهيم شد.

اين كه آيا در شهرستان ما كارها جهادي انجام مي شود يا اداري سئوالي است كه در آينده بدان خواهيم پرداخت.

اما هفته دولت هفته افتتاح است و اعلام كارها و فعاليت ها و خدمات و روبان قيچي كردن ها و ارائه گزارش و تعريف و تعارف و ...

در اين فكر بودم كه در هفته دولت، چگونه بايد رفتار كرد؟ انتقاد محض؟ تعريف محض؟ تركيبي از اين دو؟... كه سخنان مبسوط رهبر معظم انقلاب در جمع اعضاي هيئت دولت به دادمان رسيد.

در آن سخنراني، ايشان از سويي خدمات فراوان دولت را يادآور شده و از آنها تقدير كردند و بر برجسته تر شدن اين خدمات تأكيد، و در كنار آن، به صراحت از كاستي ها و نارسائي ها در عملكرد دولت فعلي سخن گفتند و اين عملكرد را مورد نقد قرار دادند. نقدهاي رهبري در اين ديدار، روشن و شفاف بود و گاهي در قالب توصيه بيان شد كه مثلاً خود را درگير حاشيه ها نكنيد، به معيشت مردم اهميت بدهيد، جهاد اقتصادي را جدي بگيريد، به فرهنگ ديني اهميت دهيد و ...

همه اينها بدين معني بود كه اين سرفصل ها چندان مورد اهتمام و توجه نبوده است كه ايشان لازم ديدند چنين صريح و علني تذكر دهند.

اين رفتار، حقيقتاً الگويي دقيق است براي تقدير و نقد، تقدير از خدمت ها و نقد كاستي ها. و ما هم كه تيغ انتقاد بر مي كشيم درست ببينيم و در نقدمان چند نكته مهم را فراموش نكنيم:

اول آنكه به هر حال اگر تلاش و تكاپوي مسئولان شهرستان نبود هر روز با كوهي از مشكلات روبرو مي شديم كه حتي زندگي عادي را مختل مي كرد. پس اگر زندگي جريان دارد بواسطه اين تلاشهاست؛ تلاشهايي كه بسياري از آنها را مردم نمي دانند. گاه يك مسئول – اعم از امام جمعه و فرماندار و شهردار و نماينده و رئيس فلان اداره – براي رتق و فتق امور و حل يك مشكل ساعت ها و ساعت ها از اين جلسه به آن جلسه مي روند تا مشكلي را حل كنند و راه چاره اي بيابند، و مسلماً هيچ كدام از آنها در بين مردم شرح نمي دهند كه في المثل براي حل فلان مشكل شهرستان سه ساعت جلسه رفتم و با چند نفر مذاكره و لابي نمودم و ... پس بايد نقد و تقديرمان منصفانه باشد و تلاش ها را ناديده نگيريم.

دوم آنكه در نقد، محدوديت ها و ملاحظاتي كه گاه يك مسئول دارد اما نمي تواند علناً طرح نمايد را لحاظ كنيم. بارها ديده ام كه فلان مسئول در مورد مسئله اي مورد نقد مردم است اما براي اين نقدها توجيهات فراواني دارد كه نمي تواند بصورت عمومي طرح نمايد چرا كه مشكلات ديگري ايجاد مي گردد.

و سوم آنكه به هنگام نقد، به نقش و مسئوليت خودمان بعنوان تك تك اعضاي جامعه دقيق تر بنگريم و ببينيم در ايجاد فلان مشكل يا عدم حل فلان مسئله، نقش ما چيست؟ و ما چه تلاشي براي حل مشكلات شهرمان كرده ايم؟ همانگونه كه در سرمقاله شماره قبل ذكر شد، تك تك ما در قبال مسائلي كه در شهرمان وجود دارد مسئوليم فقط به تناسب موقعيت و شرايط، اين مسئوليت كم و زياد مي شود.

اميد كه همه ما در شهرستان خودمان هنر نقد صادقانه، عالمانه و منصفانه را داشته باشيم و البته سعه صدر لازم در مسئولان گرامي براي نقد فراهم آيد و تنها به تقدير قانع نباشند!