مسؤولان نخوانند... / 48

ارسال در سایرعناوین

m-nakhanand- باز هم یک کلام ختم کلام!

- کاشانی‌های قدردان!

- فرهادی‌ها و بیابانکی‌ها!

- حیف شد دارید می‌رید!·

 

- و ...

باز هم یک کلام ختم کلام! 

     یکی از خوانندگان تو سایت فرصت آنلاین روز 30 اردیبهشت 1390 نظر گذاشته که شبکه رادیویی رادیو اصفهان یه ‌بار دیگه روز پنجشنبه گذشته اقدام زشت خود را تکرار نمود و تو برنامه «یک کلام ختم کلام» لهجه این شهر شهیدپرور را مسخره کرده. ما چی بگیم؟! وظیفه ما اینه که این مطالب را به گوش شنوا(!) و دلسوز مسؤولان برسونیم. اونا پیگیری نمی‌کنند ما چکار کنیم؟

 

***

 

امامزاده! 

     نیازمندی‌های این شماره: به یه آدم خوب، بچه مثبت، مؤدب و حتماً «سیّد» ترجیحاً مرد نیازمندیم جهت ایجاد یه امامزاده واسه اتحادیه تشکلهای قرآنی شهرستان تا بتونه بودجه‌های تپل مپل، مثل اونایی که دانشگاه صنعتی گرفت، از اداره اوقاف بگیره. علاقمندان می‌تونند به اداره اوقاف مراجعه کنند و در مکانی که اون اداره تعیین می‌کنه کشته بشوند! بقیه‌اش با اداره اوقاف!

 

***

 

کاشانیهای قدردان! 

     «سرور اعظم باکوچی اول مرداد ماه سال 1315 تو شهر کاشان تو خانواده ‌ای مذهبی و اهل ادب و عرفان به دنیا اومد و 21 بهمن سال 1371 تو شهر لندن انگلستان به علت بیماری دار فانی را وداع گفت.» این بیوگرافی مختصر یکی از شاعران کاشان متخلص به «سپیده کاشانی» بود که کاشانی ‌ها واسه این شاعر شهرشون سنگ ‌تمام گذاشته ‌اند و چه کارهای خوب و پسندیده ‌ای کردند. چطوری؟ مثلاً انتشار کتاب دیوان اشعار این شاعر، ساختن فیلم زندگی این شاعر، راه ‌اندازی بنیاد فرهنگی سپیده کاشانی. جدیدترینش هم مربوط می‌شه به 28 اردیبهشت ماه سال جاری که به مدت دو روز همایش ملی بزرگداشت سپیده کاشانی برگزار کردند. اون هم همایشی بسیار باعظمت و باشکوه و با برنامه ‌ریزی خوب. اینقدر استقبال بی ‌نظیر و بی ‌سابقه بوده خصوصاً حضور چشمگیر بانوان که به علت عدم گنجایش سالن آزادی دانشگاه کاشان بیش از یک‌ هزار نفر از آنها خارج از سالن ایستاده بودند. تو این همایش هم افراد سرشناس بسیاری شرکت کرده بودند؛ افرادی مثل معاونان و مشاوران و قائم مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس انجمن مفاخر و آثار فرهنگی ایران، نماینده مردم شهرستان ‌های کاشان و آران و بیدگل در مجلس شورای اسلامی، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، معاون سیاسی امنیتی استاندار اصفهان، معاون استاندار و فرماندار ویژه و مسئولان شهرستان کاشان، رؤسا و اساتید دانشگاه‌ های کاشان، مسؤولان کشوری و لشگری و جمع کثیری از شاعران، بانوان، فرهیختگان و ادب‌ پروران از سراسر کشور. خود وزیر فرهنگ هم که نتونسته بود بیاد پیام مخصوص فرستاد.

اما ما چی؟ این همه نخبه، شاعر، دانشمند، پروفسور، آیات عظام، هنرمند، ورزشکار، فرهنگی و... از این شهرستانمون داریم دریغ از یک جلسه کوچولو و تقدیر و بزرگداشت که واسشون بگیرند. چند تا خیابون داریم به اسم این نخبگان؟ اصلاً خیابون نه، کوچه هم نه، بن ‌بستی هم به اسم این افراد هست؟ فقط یه جمله بگم و خودتون قضاوت کنید: عُرضه‌ دارندگی و برازندگی!

 

***

 

فرهادیها و بیابانکیها! 

     یکی از دوستانم تعریف می‌کرد می‌گفت دیدم یه فیلمی به نام «خدا و ديگر هيچ» با موضوع بررسی فرقه‌ های شيطان ‌گرايی تو ايران تو مراکز علمی و فرهنگی سراسر کشور دارند نشون می ‌دهند و کارشناسان بحث می ‌کنند. ای کاش مسؤولان فرهنگی ما هم این فیلم را مثلاً تو سینما فرهنگ نشون می ‌دادند و بررسی می‌ کردند. شاید هم می ‌خواهند ولی رئیساشون اجازه نمی‌دهند آخه سینما از خمینی‌ شهری ‌ها نیست که! شنیده‌ ها حاکی از اونه که این مسائل تو شهرستان ما و دور و بر داره رایج می‌شه. حالا جالبه بدونید کارگردان این فیلم پربیننده همشهری خودمون «اسماعيل حاج‌حيدری» هست که فیلمش را تو محافل مختلف نشون می‌ ده و خودش هم به‌عنوان کارشناس تحلیل و بررسی می‌ کنه.

مسؤولان فرهنگی! آب در کوزه و ما تشنه‌ لبان می‌گردیم. این بنده خدا که دیگه از شهر خودمونه. خب یه ‌بار هم بیاریدش سینما فرهنگ ببینیم چکار کرده؟ اینقدر به این نخبگان فرهنگی هنری بی ‌توجهی کنید تا یکی یکی بپرند مثل فرهادی ‌ها و بیابانکی‌ ها و...!

 

***

 

سینما قاپون!

با 700 هزار تومن چکار می ‌شه کرد؟ می ‌تونید یه موتورسیکلت بخرید البته با کلاه کاسکت، می ‌تونید شهریه دانشگاه را بدید، می ‌تونید واسه اوقات فراغت فرزندانتون برنامه‌ریزی کنید، می‌تونید صدها جایزه بخرید واسه بچه‌ها و... می‌تونید بالاجبار دودستی تقدیم مسؤولان زحمتکش سینما فرهنگ کنید تا اجازه بدهند یه مراسم واسه ترویج و اشاعه فرهنگ قرآن اجرا کنید.

برادران اداره کل ارشاد! وظیفه شماست که به مراکز فرهنگی قرآنی کمک کنید و پشتیبانشون باشید نه اینکه واسه یه مراسم قرآنی پول خون باباشون را بخواهند.

 

***

 

خطرناکترین دشمن شیعه! 

     «عزاداری بالاترین شعار شیعه» هر چی فکر کردیم و از این و اون پرسیدیم متوجه نشدیم که این جمله گهربار(!) از طرف کیه؟ شیعه ‌ای که این همه شعائر داره که می ‌تونه با هر کدوم دنیا را فتح کنه مثل «غدیر» یا «ولایت»، اون وقت «عزاداری» باید بشه بالاترین شعارش تا دشمنان مکتب تشیع پیرهن عثمان بسازند و سوء استفاده کنند و بگند شیعه مکتب گریه و عزا و ناراحتیست و هر کی شیعه شد باید تا آخر عمر بسوزه و بناله و دم نزنه همینطور که الان کم و بیش اینطوریه. با یه حساب سرانگشتی شما این قضیه را متوجه می ‌شی. در مکتب شیعه چند روز سال عزاداریه؟ دو ماه محرم و صفر، دهه فاطمیه اول و دوم، شهادت و وفات تمامی ائمه(ع) و بعضاً فرزندان و نوه‌ها و.... حالا در مقابل چند روز ولادت داریم؟ عزاداری ‌هامون را دهه می‌گیریم و ده روز را خوب گریه می‌ کنیم ولی ولادت ‌ها فقط مخصوص همان یک روزه و والسلام. واقعا! چرا باید این طور باشه؟ چرا خطرناک ‌ترین دشمن شیعه خود ما شیعیانیم؟ چرا مسؤولان فرهنگی و علمای دین سکوت کرده‌اند؟!

 

***

 

حیف شد دارید میرید! 

     صبح جمعه مراسم دعای ندبه همراه با سخنرانی حاج آقا راشد یزدی تو آستان امامزاده سید محمد(ع) برگزار شد. جمعیت نزدیک ده هزار نفری آمده بودند. بعضی از مسؤولان اصلی شهر هم اومده بودند. به محض ورودشون مجری برنامه خیر مقدم و تشکر کرد از این مسؤولان که ای ‌ول که اومدید. در اثنای برنامه باز هم تشکر از مسؤولان که بارک ‌ا... که حوصله کردید و نشستید. در پایان برنامه باز هم تشکر و قدرانی از مسؤولان که چه حیف شد دارید می‌رید! بابا! بسه دیگه. چقدر چاپلوسی؟ وظیفه مسؤولان بوده که تو همچین مراسم‌ های عمومی حضور فعال داشته باشند، اینکه دیگه اینقدر گفتن نداره. گلوت را پاره کردی! تازه مگه این هزاران نفر جمعیت [ببخشید] بوقند که یه تشکر خشک و خالی هم از اونا نشد. البته کلاغه خبر داد که صحبت ‌های مجری برنامه سفارشی بوده و مجبور به گفتن بود و الّا...!

 

***

 

مصوبات مهم 

     «مدعوین به موقع سر جلسه بیایند، در صورت عدم حضور قبلاً اطلاع دهید، اگه مافوقتون بازدید آمد به ما خبر دهید، نامه ‌های محرمانه را با پیک مخصوص و به صورت محرمانه بفرستید، به نامه‌های ما پاسخ دهید و....» فکر می‌کنید اینها چی باشه؟ دستورات فرمانده به سرباز، تذکرات مدیر مدرسه به دانش ‌آموزان؟ توصیه ‌های دو دوست به هم؟ نکات همسرداری؟ نه! اینها قسمتی از مصوبات جلسه اخیر شورای اداری شهرستان بود! شهرستان تو این همه مشکلات غوطه‌وره، مسئولا می ‌نشینند دور هم و این مسائل پیش‌پا افتاده را تصویب می‌کنند!

 

***

 

نگین انقلاب اسلامی دانشگاه آزاده یا شهدا؟! 

     روز 27 اردیبهشت سالروز تأسیس دانشگاه آزاد واحد خمینی ‌شهر بود. به این مناسبت یه بَنر سر میدون شهر نصب کرده بودند که روش نوشته بود «دانشگاه آزاد نگین انقلاب اسلامی»! معمولاً می‌گن «شهدا» نگین هستند، اون هم به خاطر تقدس و پاکی و خلوص نیت شهدا. حالا دانشگاه آزاد از کجا به این نتیجه رسیده من نمی‌ دونم؛ از وضع حجاب دانشگاه آزاد یا از شهریه‌های کلانش؟ از چی؟!

 

***

 

پشت برگه هم جا بودها!

یه مراسم معمولی گرفته ‌اند به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) و روز زن با یه سخنران بومی و همین دیگه، برداشته ‌اند اطلاعیه چاپ کرده ‌اند و زیرش امضای شونصدتا اداره و ارگان را زده ‌اند! پشت برگه هم جا بودها! اسم اداره آب، برق، گاز و اینا را هم می ‌نوشتید! گناه دارند طفلکی‌ ها! ناراحت می ‌شند. یعنی چه؟ چه خبره؟ به قول معروف «یه کلّه و یه گلّه»!!!