نقشه حرفهاي براي سرقت 11 كيلو طلا
دو زورگير حرفهاي كه با طراحي نقشهاي حسابشده 11 كيلوگرم طلاي يك مرد زرگر را غارت كرده بودند، دستگير شدند.
مردي طلافروش روز هفتم تير به پليس مراجعه كرد و از سرقت 11 كيلو طلا خبر داد.
او وقتي در اداره پنجم پليس آگاهي تهران حاضر شد، درباره نحوه وقوع دزدي گفت: «ساعت 18:30 به اتفاق همكارانم، طبق عادت هرروزه از بازار تهران به مقصد ايستگاه حرم حضرت عبدالعظيم(ع) سوار مترو شدم.
در ايستگاه حرم، پس از پياده شدن به سمت پاركينگ خودروها رفتم. حدود 10 متري به ماشين مانده بود كه ناگهان يك نفر از پشت به من حمله كرد و مرا به شدت زمين كوبيد و با كمك همدستش، كيفم را كه حاوي 11 كيلو طلاي امانت همكاران بود، سرقت كرد. همكاران من كه از چند متر عقبتر شاهد صحنه سرقت بودند، به تعقيب آنها پرداختند اما آن دو با چاقو و قمه به سمت ما حمله كردند و سوار بر موتوسيكلت به سرعت متواري شدند.»
كارآگاهان با توجه به شيوه سرقت، اطمينان پيدا كردند اين دزدي از پيش طراحي شده است و سارقان از نحوه رفت و آمد مالباخته و همكارانش به طور كامل اطلاع داشتند. آنها در اولين اقدام، به بررسي تصاوير دوربينهاي مداربسته پرداختند و از اين طريق يكي از سارقان خشن تحت تعقيب پليس را كه مردي 28ساله به نام اسماعيل است، شناسايي كردند.
«اسماعيل» يكي از مجرمان سابقهداري است كه شش فقره سابقه كيفري در زمينه سرقت، اخلال در نظم عمومي، معاونت در قتل و رابطه نامشروع دارد و علاوه بر اين از سوي شعب چهارم و ششم بازپرسي دادسراي ناحيه 31 تهران نيز به اتهام شركت در نزاعهاي دستهجمعي، تيراندازي و درگيريهاي مسلحانه تحت تعقيب قرار داشت.
او همچنين از سوي دادگاههاي ناحيه 16 تهران به اتهام كيفقاپي به هشت سال حبس محكوم شده اما با سپردن وثيقه از زندان گريخته بود. كارآگاهان در ادامه اطلاع پيدا كردند اسماعيل، در طول دوران محكوميت خود با يكي ديگر از مجرمان سابقهدار به نام «حسين» آشنا شده و هر دو متهم پس از رهايي از زندان، دست به ارتكاب جرايم مختلف زدهاند.
مالباخته وقتي تصوير حسين را ديد، وي را نيز شناسايي كرد. ماموران در گام بعدي مراقبتهاي نامحسوس پليسي را در دستور كار خود قرار دادند و سرانجام چند روز قبل در عملياتي بامدادي هر دو متهم را وقتي در محل سكونتشان در حال استراحت بودند، دستگير كردند.
اسماعيل وقتي تحت بازجويي قرار گرفت، با اعتراف به جرمش گفت: «با پرسهزني در بازار طلاي تهران، طعمهام را شناسايي و تلاش كردم اطلاعات دقيقي در خصوص زمان كار و همچنين روزهاي جابهجا كردن طلاها به دست بياورم. من مدتي طولاني هر روز با مراجعه به بازار طلافروشي، مالباخته را ـ بدون آنكه متوجه حضور من شود ـ تحت نظر قرار ميدادم تا اينكه سرانجام روز حادثه فهميدم اين مرد مقدار زيادي طلا در كيف دستياش دارد.
بلافاصله با حسين تماس گرفتم و با او قرار گذاشتم تا در پاركينگ مترو حرم و قبل از سوار شدن طلافروش به خودرواش سرقت را انجام بدهيم. حسين با يك موتوسيكلت، پيش از رسيدن ما به ايستگاه مترو رفته و منتظر ايستاده بود.
با خارج شدن طلافروش و همراهانش از مترو، همانطور كه انتظار داشتم، همگي آنها به سمت پاركينگ حركت كردند. در يك لحظه و در حاليكه مالباخته چند متر از همراهانش فاصله گرفته بود، نقشهمان را عملي كرديم.»
بنا بر اين گزارش دو متهم در حال حاضر در بازداشت به سر ميبرند.