تاثیر سوء اغراق و حکایت مصاحبه محافظ بیت رهبری
نیمه خرداد امسال در کوتاه نوشته ای آوردم که «اگر چه خورشید خمینی با آفتاب انقلاب اسلامی عالمتاب شد اما خامنه ای هنوز هم یک ستاره ناشناخته است، از خامنه ای خفاش های شب پرست همانقدر می دانند که متملقان نا لایق...» اما چند روز پیش مصاحبه ای از یکی از محافظان بیت رهبری در سایت های اینترنتی منتشر شد که واکنش و تکذیب رسمی دفتر معظم له را در پی داشت.
در آن مطلب که با تیتر« يك روز رهبر انقلاب چگونه ميگذرد؟ » منتشر شده در مصاحبه ای با آقای غلام شاه پسندی خاطراتی از منش و زندگی رهبرانقلاب مطرح شده بود که در مطالبی از موارد بیان شده کاملا وجه غلو و اغراق آمیز بر وجوه دیگر فزونی داشت.
در این نوشته صرفنظر از اینکه آیا یک محافظ - که فقط در طول روز به صورت شیفتی و در اماکن خاص اجازه دارد، رهبرانقلاب را همراهی کند - صلاحیت بیان و بازگویی برنامه یکروز رهبرمعظم انقلاب را دارد یا خیر ؟ و پرداختن به بند بند این مصاحبه که به صورت غیر حرفه ای تنظیم و منتشر شده، قصد دارم به نوع خاصی از یادداشت ها و مصاحبه ها و سخنرانی هایی که با محوریت تمجید از رهبرمعظم انقلاب و بعضا حتی از سر اخلاص و محبت منتشر می شود، بپردازم. مطالبی که انتشار آن عموما با اثرات زیانبار تبلیغی مواجه بوده است.
تاکید مکرر بر « ساده زیستی رهبر معظم انقلاب» تا جایی که آن برادر بزرگوارمان می خواسته از نعلین مندرس آقا با موبایلش عکس بگیرد! و یا بیان افاضات عجیب و غریب از معجزات و پیشگویی های محقق شده، نقطه مکرر و ثابت اینگونه نوشته جات منتشر شده است که به نظر من هیچکدام از این ها تعریف و توصیف از رهبر انقلاب نیست و بیان هزار باره این گونه مطالب و انتشار مکرر آن ها خصوصا در فضای رسانه به هیچ وجه نه به نفع رهبرانقلاب است و نه به نفع خود انقلاب.
از سوی دیگر نیز مواجه می شویم با بیانات عجیب و غریب از روش و منش زندگی رهبرانقلاب و قیاس با نمونه های تاریخی و مشابه های خارجی، که این ها بیش از همه، نشان گر این است که انگار توقع ما از یک مرجع تقلید که سکاندار تشیع در دنیاست، به طور مثال این است که بدون اجازه صاحب یک خانه وارد آن خانه شود، یا اینکه اهل ذکر و تلاوت قرآن نباشد! نماز اول وقت نخواند! و فرش زیرپایش ابریشم باشد!
چنانچه اهمیت رهبری در جمهوری اسلامی در تحقق یک الگوی عملی است که از آن به ولایت فقیه تعبیر می کنیم نه اینکه به طور مثال از تحلیل های سیاسی رهبرانقلاب پس از بوقوع پیوستن یک ماجرا - مثلا خیزش های و موج بیداری اسلامی در منطقه - « تعبیر به پیشگویی » کنیم و آن را به رخ دیگران بکشیم.
از سوی دیگر در خصوص « سید علی خامنه ای » به عنوان یک شخصیت حقیقی به نظر من هیچگاه به ستایش نیاز نداشته است، « خامنه ای » را باید شناخت و همان « شناخت » را ساده و بدون « حتی یک کلمه زائد » بازگو کرد که به نظر من این « بازگو » کردن از هزار و یک جور تاب بازی کردن با کلمات و تعریف از چشم و ابرو و نگاه تیزبین و صوت و قرآن جناب سید علی خامنه ای برای دوست و دشمن موثر تر خواهد بود.
«سید علی خامنه ای»، برای دشمنانش چه آن هایی که در اتاق های بازجویی ساواک در مقابلش می نشستند چه آن ها که در اتاق های ایزوله کاخ سفید و باکینگهام با او رویارویی می کنند، « سید علی خامنه ای » است و ترس و واهمه شان از او نه برای نگاه نافذ اوست و نه صوتی که احیانا شاید شبیه مصطفی اسماعیل باشد و نه هنر او در خطابه و شعر و ادبیات و فنون نظامی.
البته در این میان در خصوص مصاحبه آن برادری که گویا قبلا محافظ بیت رهبری بوده است، از این نکته نیز نباید غافل شد که برخی از عامه ممکن است بر اثر ارادت و محبت قلبی و میزان درک و معرفت شخصی خود از رهبر انقلاب، به شناختی سطحی برسند، اما بازگویی و برجسته سازی آن ها به طور قطع - به دلیل ناپختگی و بی بهره گی از حداقل های لازم برای ارایه عمومی بیش از آنکه دارای فایده ای باشد - دارای هزینه و ضرر است.
و این نیز غیر قابل انکار است که در این معرکه گیری غول های رسانه ای و بنگاه های عظیم تبلیغاتی برای بیگانگانی که از شناخت یک « بسیجی » نیز عاجزند، بسیار سخت و دشوار است، گفتن و نوشتن از شخصیتی که قاعده « ولایت » از تو رابطه ای متمایز با وی تعریف کرده و در این هنگام باید قلم را بجای یک دست با دو دست نگهداشت که از نانوشتنی ها ننویسد.
از سوی دیگر دبیر و سردبیر تائید کننده این مطلب در اولین نشریه منتشر شده، به این نکته مهم توجه می کرد که « خلاف واقع » گفتن و ارتکاب به غلو از جمله مواردی است که موجب ریزش مخاطب از یکسو و از سوی دیگر ایجاد دستاویز و سوژه سازی برای رسانه های رقیب می شود که باید در این خصوص به شدت مراقب بود که در طول تاریخ تشیع نیز « غالیان » به عنوان کسانی که در مدح و ستایش ائمه اطهار (ع) افراط می کردند، همیشه مغضوب معصومین علیهم السلام بودند و پیشوایان دینی همواره آنان را از این کار بر حذر می داشتند.
جناب امیرالمؤمنین علی (ع) خود از کسانی که صرفا با زبان قال، محب او هستند و در مدح و توصیف و ابراز محبت ظاهری به او افراط می کنند، گله مند است و محب مفرط را نکوهش می کند و می فرماید: هلک فی رجلان: محب غال و مبغض قال (1) و نیز در روایتی دیگر که فرموده اند: ایاکم و الغلو فینا: (2)
که « افراط کنندگان » در بیان محبت آمیز با افراط کنندگان در دشمنی همه در کرسی هلاکت خواهند نشست.
این مشی و مرام از سوی رهبرانقلاب نیز بارها مشاهده شده چنانچه ایشان اخیرا هم در مواجهه به بیان مطالبی از سوی یک نماینده که از آن بوی تملق به مشام می رسید فرمودند : « این جور بیانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوینده است. نبایستى این بیانات به این شکل بیان شود… اینجور تعبیرات، تعبیراتى نیست که انسان را خوش بیاید یا کمکى به کار پیشرفت انسان بکند. ما همگى بندگان خدا هستیم و انشاءالله خدمتگزاران مردم هم باشیم.»
رهبرمعظم انقلاب در موردی دیگر هنگامی که ایشان را "علی زمان” خواندند، فرمودند: «وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) یا اسم مبارک ولیّعصر (روحی فداه) را میآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش میآورند، بنده تنم میلرزد… ما کجا، کمترین و کوچک ترین شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشیِ فدا شده در کربلای امام حسین (علیهالسّلام) کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمیشویم.»
و از سوی دیگر اطلاعیه روزگذشته دفتر حفظ و نشر آثار رهبری در نادرست خواندن برخی از مطالب بیان شده در آن مصاحبه و دعوت از رسانه ها برای تحقیق قبل از انتشار مطالب اینچنینی در خصوص رهبرمعظم انقلاب، گویای تکدرخاطر معظم له از اینگونه بیانات است که امید می رود، از این پس نسبت به آن هشیارتر باشیم.