اصل ولایت فقیه عقده‏ی گلوگیر برخی‏ها شده است

ارسال در مهم ترین خبرهای استان و کشور

جدال با حاکمیت دین، پیشینه‏ی طولانی دارد
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد:اصل ولایت فقیه به عقده گلوگیر برخی ها تبدیل شده است

به گزارش ایمنا، دکتر محمدحسين صفارهرندی که به دعوت از سازمان بسیج مهندسین سپاه صاحب‏الزمان (عج) استان در کتابخانه‏ی مرکزی شهرداری اصفهان سخن می‏گفت، مبنای سخنرانی خود را بیانات اخیر مقام معظم رهبری به‏مناسبت رحلت امام (ره) پیرامون مکتب بنیان‏گذار جمهوری اسلامی ایران، عنوان و خاطرنشان کرد: «تکیه بر عقلانیت و نادیده گرفتن ارزش‏های اعتقادی، پیشینه‏ای طولانی دارد و اگر بخواهیم به ریشه‏شناسی جنگ بی‏اساس دین و دنیا، تعهد و تخصص بپردازیم بایستی از قرون وسطی و اروپای جهل‏زده‏ی آن دوران حرف بزنیم.»

خرافه‏پرستی‏های قرون وسطی؛ بهانه‏ای برای جدال و منازعه با اصل دین
وی با اشاره به این‏که چنین مطرح می‏شد که دین و دنیا، تعهد و تخصص؛ با همدیگر قابل تجمع نیستند و کسی که دنیا را می‏خواهد باید دین را رها کند، افزود: «با ورود به عصر رنسانس، علیه دین به‏عنوان نقطه‏ی مقابل تخصص و علم، شمشیر کشیده شد چرا که جامعه‏ی سیاه قرون وسطی آن‏قدر عرصه را تنگ کرده بود که به اعتباری بایستی به ایشان حق داد شورش کنند؛ به دلیل این‏که دینی به آن‏ها معرفی شد که مستحق نابود شدن بود.»
مشاور
” بعد از انقلاب این‏طور عنوان می‏شد که دین‏دارها تخصص ندارند و به‏عبارتی در متدینین، متخصص پیدا نمی‏شود؛ اما به‏تدریج ثابت شد این ادعا، باطل و جدال بین تعهد و تخصص کاملاً بیهوده است. “
فرهنگی فرمانده‏ی كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اظهار داشت: «مهم‏ترین دستاورد کلیسای آن دوره، خرافه‏پرستی بود. کار کلیسا به جایی رسیده بود که کشیشیان اقدام به تقسیم و فروش قطعات بهشت می‏کردند - نظیر انحراف بخشیدن گناه افراد پس از اعتراف - و در اروپای جهل‏زده‏ی اسیر توهمات آن روز بر سر خرید و فروش بهشت، بورس‏بازی در گرفته بود! پس باید به کسانی که حاضر به قبول این‏طور مسائل مهمل و مبتذل نبودند، حق داد.»
صفارهرندی افزود: «این قبیل خرافه‏پرستی‏ها بهانه‏ای شد برای جدال و منازعه با اصل دین و انکار حقایق دینی و ماورائی. هم‏زمان با دوره‏ی رشد علوم تجربی و بلوغ دانش شیمی و پزشکی، دانشمندانی به انکار روح پرداختند و به حادثه و تصادف بها دادند. و اندیشه‏های دین‏گریز این‏چنین به انکار اصل دین برخاستند.»
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی از قرن بیستم به‏عنوان قرن بازگشت مجدد اروپا و غرب به دین نام برد و این فرایند را محصول سرخوردگی‏های ناشی از نادیده گرفتن اندیشه‏های خداباورانه دانست.

بنی‏صدر و دامن زدن به توهم شوم عدم تخصص متدینین
وی سپس به بررسی نزاع بین عقل و دین و جدال میان علم و دیانت در طی صد سال گذشته در ایران پرداخت و گفت: «یک موج از این منازعه در جریان نهضت مشروطیت بروز کرد و بعدها نیز به‏دنبال شکل‏گیری جریاناتی نظیر حزب توده و ظهور نیروهای لائیک غرب‏زده، به ترویج علم - علمی مترادف با ضدیت با دین - پرداخته شد.»
صفارهرندی به برهه‏ی حساس انقلاب اسلامی نیز اشاره و تصریح کرد: «بعد از انقلاب این‏طور عنوان می‏شد که دین‏دارها تخصص ندارند و به‏عبارتی در متدینین، متخصص پیدا نمی‏شود. بنی‏صدر از جمله افرادی بود که در آن ایام به چنین توهم شومی دامن می‏زد.»
مشاور فرهنگی فرمانده‏ی كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اضافه کرد: «به‏تدریج ثابت شد این ادعا، باطل و جدال بین تعهد و تخصص کاملاً بیهوده است. در کابینه‏ی شهید رجایی، انسان‏های متخصص و مذهب و پاک کم نبودند.
” پس از رحلت حضرت امام (ره)، برخی چنین استدلال می‏کردند که دوره‏ی اول، دوره‏ی مدیریت با فقه بود و حالا باید نگاه علمی را مد نظر قرار دهیم. “
شهید چمران خود یکی از روشن‏ترین مصادیق این قبیل چهره‏های تابناک است چرا که در اوج تعهد و عرفان، دارای بالاترین تخصص‏ها بود. شهید قندی نیز نابغه‏ای در علم الکترونیک و به گواه بسیاری، مجتهدی در مقام وزارت پست و تلگراف و تلفن بود.»
وی در همین خصوص، خاطرنشان ساخت: «به‏طور خاص، ایام دفاع مقدس موجب رنگ باختن آن ادعاها شد چرا که از بسیج، چهره‏های پاک و سالمی نظیر شهید حسن باقری ظهور کردند که از شخصیت‏های به‏یادماندنی تاریخ افتخارات نظامی است. وی در طی دو سال، به استراتژیست بزرگ جنگ تبدیل شد به‏طوری‏که فرماندهان ارتش وقتی پای اظهارات او می‏نشستند، باور نمی‏کردند هیچ‏گونه آموزش نظامی ندیده است.»

مقاله‏ی محسن سازگارا؛ مقدمه‏ی هجمه‏ی علم‏گرایی
صفارهرندی گفت: «تعهدی که دست‏مایه‏ای برای بارور شدن تخصص در عرصه‏ی دفاع مقدس شد، عملاً موجب گردید وسوسه‏ی چنان منازعاتی را چند سالی نداشته باشیم تا این‏که دوران جنگ تحمیلی و حیات حضرت امام (ره) به پایان رسید و بعضی تصور کردند زمان احیاء دوباره‏ی وسوسه‏های شیطانی فرا رسیده است.»
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، اظهار داشت: «برخی چنین استدلال می‏کردند که دوره‏ی اول، دوره‏ی مدیریت با فقه بود و حالا باید نگاه علمی را مد نظر قرار دهیم. مقاله‏ای که محسن سازگارا در موضوع مدیریت فقهی - مدیریت علمی نوشت، مقدمه‏ی این هجمه بود. به اسم عقلانیت و علم‏گرایی، ریشه‏ی ارزش‏های اعتقادی را زدند.»
وی اضافه کرد: «خروج بعضی از عناصر از حوزه‏ی مسئولیت‏های اجرایی و مدیریتی کشور، زمینه‏ای فراهم کرد که آن‏ها در جایگاه منتقدین نظام قرار بگیرند و اقدام به ابراز عقایدی که تا به حال مخفی کرده بودند، کنند. کما این‏که برخی از آن‏ها اظهار داشتند
” برای عبور از اصل ولایت فقیه و شورش علیه نظام، حتی فرایندی ده ساله تعریف کرده بودند که سال 1378 در این راستا اقداماتی صورت گرفت. “
ما اصل ولایت فقیه را در زمان امام (ره) هم قبول نداشتیم اما از ایشان که استاد ما بودند، خجالت می‏کشیدیم و چیزی نمی‏گفتیم! موضوع ولایت فقیه و حکومت دینی برای این افراد، عقده‏ی گلوگیری بود.»
صفارهرندی در این رابطه، عنوان کرد: «آن‏ها عقیده داشتند که مدیریت کشور، تدبیر و عقل و علم را اقتضا می‏کند نه فقه و دین که در آن مجموعه‏ای از بایدها و نبایدهاست؛ علم، میدان توصیف واقعیت‏هاست... و از این‏جا جنگ بین علم و دین، تعهد و تخصص مجدداً آغاز می‏شود.»

دوره‏ی سازندگی؛ ابراز پنهان عقیده‏ی نارآمدی دین
وی افزود: «در دوره‏ی سازندگی شاهد وجوه پنهان این قضیه هستیم؛ در صورت ظاهر چنین نبود اما در خلوت رسماً می‏گفتند دلیل عقب‏ماندگی‏هامان، تکیه بر دین به‏عنوان راهنمای زندگی است و باید مشکل را برطرف کنیم. در ارتباطاتشان با بیگانگان، از ایشان درخواست کمک می‏کردند و در مقابل پرسش آن‏ها که آیا هنوز بر سر مواضع ایدئولوژیک اولیه‏ی خود هستید؟ اظهار می‏داشتند که مطمئن باشید به‏زودی در ایران تحولاتی اتفاق می‏افتد.»
مشاور فرهنگی فرمانده‏ی كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت: «برای عبور از اصل ولایت فقیه و شورش علیه نظام، حتی فرایندی ده ساله هم تعریف کرده بودند که سال ۱۳۷۸ در این راستا اقداماتی صورت گرفت.»

دوره‏ی اصلاحات؛ شکل بیرونی تشکیک در حقانیت دین
صفارهرندی در ارتباط با دوره‏ی اصلاحات، خاطرنشان ساخت: «تشکیک در حقانیت دین در دوره‏ی اصلاحات، شکل بیرونی به خود گرفت و کار را به جایی رساندند که مسئله‏ی رفراندوم برای این‏که حکومت به‏صورت دینی باشد و یا بدون بروز و ظهور اجتماعی (دین غیرسیاسی)، طرح گردید.»
وی، بزرگ‏ترین نگرانی
” در وزارت کشور دولت خاتمی جلساتی تشکیل می‏شد که دستور جلسه‏شان بررسی "چگونگی برون‏رفت از حاکمیت دینی و تشکیل حکومت سکولار بدون تغییر قانون اساسی" بود. “
در این دوره را از جانب افرادی که بایستی عهده‏دار صیانت از نظام می‏بودند، عنوان و تصریح کرد: «در وزارت کشور دولت آقای خاتمی جلساتی تشکیل می‏شد که دستور جلسه‏شان بررسی "چگونگی برون‏رفت از حاکمیت دینی و تشکیل حکومت سکولار بدون تغییر قانون اساسی" بود! یعنی خود دولت درصدد براندازی درونی برآمده و در جهت تقویت این نگرش، متوسل به اقدامات عملی هم شده بود.»
صفارهرندی افزود: «در مجلس ششم، بخشی از مصوبات در راستای خروج از دایره‏ی دین‏ورزی طرح شد که پس از رد شدن در شورای نگهبان، دستاویزی برای ناتوان جلوه دادن حاکمیت دینی و دعوت به شورش عمومی و نافرمانی مدنی قرار می‏گرفتند.»
وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه خاطرنشان ساخت که از نظر این افراد، تنها کسانی که دموکراسی را قبول دارند (دموکراسی متعارض با حاکمیت دینی) "خودی" به حساب می‏آیند.»
وی گفت: «بازرگان در سال‏های پایانی عمرش در دهه‏ی ۷۰ دچار یک بازنگری جدی در اندیشه‏های اولیه‏اش شده بود به‏طوری‏که دین را یک‏سره برای آخرت انسان می‏دانست و اعتفاد یافته بود که دین هیچ مأموریتی در دنیا ندارد. این در حالی بود که بازرگان طی دهه‏های ۳۰ و ۴۰ در کتاب‏هایش از حاکمیت دینی به‏عنوان یک نسخه و الگو یاد می‏کرد. فرزندان معنوی او هم معتقدند هرچه منسوب به دین است بایستی از ساحت مدیریت اجتماعی خارج شود.»

پیشنهاد تسلیم‏طلبی به بهانه‏ی عقلانیت
صفارهرندی اضافه کرد: «دین، ایستادگی در برابر باطل را توصیه می‏کند اما عقل توصیه به تسلیم و عدم ایستادگی می‏کند. پیشنهاد تسلیم‏طلبی به اسم عقلانیت نیز توسط این گروه مطرح می‏شود؛ به این معنی که ساحت بین‏المللی شبیه ساحت جنگل است، آهو و گوزن از جلوی شیر می‏گریزند و ما همان آهو و گوزنی هستیم که باید از برابر شیر ایالات متحده فرار کنیم! درحالی‏که
” امروزه به‏دلیل غلبه‏ی جریان انحرافی و به‏جای حمایت از حرکت‏های اسلامی منطقه، اظهاراتی عنوان داشته می‏شود که از کجا معلوم که این حرکت‏ها اسلامی باشند؟! “
مغلطه می‏کنند و آن‏چه در جنگل می‏گذرد، عقلانیت نیست بلکه غریزه است. انسان از عقل و فطرت تبعیت می‏کند و عقل، انسان را به توانمند شدن تشویق می‏کند.»
مشاور فرهنگی فرمانده‏ی كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اظهار داشت: «زمانی بود که به ما می‏گفتند حق ندارید حتی ۱۵ سانتریفیوژ داشته باشید اما امروز حتی تقاضای تعطیلی ۷ هزار سانتریفیوژ ما را ندارند و تنها درخواست می‏کنند که تعدادشان را افزایش ندهیم. همین مسئله در تحقیقات نانو تکرار شد. ما هدف‏گذاری ۱۴۰۴ را در ۶ سال اول چشم‏انداز ۲۰ ساله‏ی خود در حیطه‏ی نانو به‏دست آورده‏ایم چرا که شتاب علمی در کشور ما ۱۳-۱۴ برابر میانگین جهانی است. در چنین شرایطی، ما موفقیت خود را مدیون این اندیشه‏ایم که بین علم و دیانت هیچ‏گونه مخالفت و تضادی وجود ندارد.»

توجیه عدم تبعیت از ولی فقیه؛ انحراف جامعه‏ی امروز
وی هم‏چنین به وقایع اخیر اشاره و تأکید کرد: «متأسفانه در دوره‏ای که ما باید میوه‏چینی کنیم و در شرایطی که دستاوردهای این نگرش خود را آشکار می‏سازد و ما درمی‏یابیم که تنها نیستیم و دیگرانی نیز هم‏چون ما در دنیا عرض اندام کرده‏اند؛ به‏دلیل غلبه‏ی جریان انحرافی، به‏جای حمایت از حرکت‏های اسلامی منطقه، اظهاراتی عنوان داشته می‏شود با این مضمون که از کجا معلوم است این حرکت‏ها اسلامی باشند و توسط آمریکا طراحی نشده باشند؟!»
صفارهرندی در بخش پایانی سخنان خود نسبت به جریانی انحرافی که تبعیت نکردن از مقام عظمای ولایت را به طرق مختلف توجیه می‏کند، هشدار داد و تأکید کرد: «وفتی به آن‏ها می‏گوییم که شما چطور عدم تبعیت از ولی جامعه را توجیه می‏کنید؟ می‏گویند ما نیازی به این تبعیت نداریم چرا که ما مستقیماً متصل هستیم و احتیاجی به واسطه نداریم! به اسم یک دیدگاه اصیل شیعی و دینی (انتظار موعود) مسیر جامعه را منحرف ساختن و ارجاعات غلط دادن، انحرافی می‏باشد که جامعه‏ی امروزی ما با آن مواجه شده است.»