به بهانه سالگرد كودتاي 88

ارسال در مهم ترین خبرهای استان و کشور

دو سال پيش در چنين روزي، نفر دوم انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، با مشاهده نتايج كشوري آرا، به يكباره مدعي تقلب در انتخابات شد و به جاي اين كه مستندات ادعاي خود را به مراجع قانوني ارائه دهد، طرفداران خود را به خيابان‌ها فرا خواند. جنبشي كه سران و اعضايش، مخالفان خود را به بي‌سوادي و ناداني متهم مي‌كردند، خود براساس يك دروغ متولد شد و براساس دروغ‌هاي متوالي ديگر چند ماهي نفس كشيد.

مروري بر مهمترين ادعاهاي دروغ:

23 خرداد 88 ـ اولين و خانمانسوز ترين دروغ: تقلب سراسري در انتخابات و همدستي و هماهنگي 450 هزار معلم و ناظم و مدير مدرسه در سراسر كشور (ناظران شوراي نگهبان بر صندوقها و شمارش آرا) براي تغيير دادن نتيجه آرا.

24خرداد88 – دروغ بزرگ دوم: محسن مخملباف كه خود را نماينده موسوي در اروپا معرفي مي كرد، به همراه مرجانه ساترابي، كارگردان (فمنيست و دين ستيز) در پارلمان اروپا در جمع خبرنگاران نامه را نشان داد كه از قول وزير كشور خطاب به رهبر انقلاب نتيجه انتخابات را به نفع موسوي اعلام كرده و درخواست چاره جويي مي كرد. اين نامه بدون هيچ مهر مهرمان يا سري توسط شخص ناشناسي از طرف وزير كشور امضاشده بود!!! اين نامه آنقدر مضحك بود كه حتي بي بي سي هم نتوانست بيشتر از دو سه روز روي آن مانور كند. اما همين نامه بعدها توسط مدعيان تقلب در انتخابات، يكي از ادله اثبات ادعايشان محسوب مي شد.

25 خرداد 88 ـ دروغ بزرگ سوم: حمله خونين نيروهاي انتظامي به تجمع‌كنندگان در خيابان آزادي كه بعدها معلوم شد حمله اصلي را اوباش تحريك و هماهنگ شده براي تصرف اسلحه‌خانه پايگاه مقداد نزديك ميدان آزادي انجام داده بودند.

30 خرداد 88 ـ دروغ بزرگ چهام: يك مرد بسيجي، دختر دانشجوي جواني بنام ندا را در تظاهرات با تير مي‌زند بعد حاضران در صحنه، مرد مسلح را خلع سلاح و سپس آزاد مي‌كنند (ادعاي آرش حجازي، فرد حاضر در صحنه قتل مرحوم ندا آقاسلطان؛ 48 ساعت پس از قتل ندا- استوديوي بي.بي.سي در لندن)

8 تير 88: دروغ بزرگ پنجم: نيروهاي انتظامي دختري به نام ترانه موسوي را حوالي مسجد قبا بازداشت مي كنند و پس از شكنجه و تجاوز به وي، او را به بيمارستاني در كرج مي‌برند، سپس بدن وي را آتش زده، در بيابان رها مي‌كنند. دختري كه به جز يك عكس احتمالا فتوشاپي، هيچ عكسي يا سند هويتي ديگري يا حتي نشاني از خانواده، اقوام، هم مدرسه اي ها، همسايه‌ها و ... از وي به دست نيامد ...

اين دروغ‌هاي پي در پي‌ كه براي زنده نگه داشتن اعتراض و تحريك معترضان به ادامه حضور در خيابان‌ها، خلق مي‌شد، چند ويژگي مشترك داشت:

1ـ‌ هريك از اين دروغها، قطعه‌اي از يك پازل بودند تا نشان دهند جمهوري اسلامي بي‌رحم، ضدمردمي، خشن، بي‌اخلاق و... در نتيجه نامشروع است.

2ـ‌ همگي اين اخبار دروغ، با اين هدف ساخته مي‌شد كه معترضان به نتيجه انتخابات، در خيابان بمانند و به دعوت‌ها براي تجمع، پاسخ مثبت دهند. امروز با گذشت 2 سال از آن روزها، نگاهي از دور به ماجرا و توالي اين دروغ‌سازي‌ها، اين قصد پليد را بيشتر آشكار مي‌كند:
مرحومه ندا آقاسلطان چه روزي كشته شد؟ دقيقا شنبه 30 خرداد 1388 يعني فرداي نماز جمعه تاريخي 29 خرداد كه رهبر انقلاب همه معترضان را به پيگيري اعتراض از مسير قانوني دعوت كردند و تاكيد فرمودند كه زير بار مطالبات غيرقانوني نمي‌روند. طبيعي بود پس از اين بيانات، فراخوان اعتراض خياباني ديگر بهانه‌اي نداشت اما قتل ندا اين بهانه را به دست فتنه‌گران مي داد. پس از 29 خرداد، پياده نظام هماهنگ شده توسط ضدانقلاب، به بهانه نياز داشت و چه بهانه‌اي بهتر از خون‌خواهي از يك كشته مظلوم آن هم دختري هنرمند و آزاديخواه كه به شكل شديدا رقت آوري كشته شد و در خون خود غلتيد... عجيب نيست كه تصاوير خون‌ريزي و به زمين افتادن مرحوم ندا فقط 40 دقيقه پس از وقوع، از تلويزيون سي.ان.ان پخش شد و فايل آن طي 48 ساعت ركورد دانلود در اينترنت را شكست.

3ـ و اما مهم‌ترين مشخصه دروغ‌هاي زنجيره‌اي ياد شده، حمايت تمام عيار رسانه‌هاي ضدانقلاب اعم از بي.بي.سي، العربيه، صداي آمريكا و صداي اسرائيل، منافقين، وهابي و ديگر رسانه‌هاي بود.

يك بررسي نشان مي‌دهد گويندگان و مهمانان تلويزيون بي.بي.سي فارسي طي روزهاي 20 تا 29 خرداد 88، مجموعا بيش از 2900 مرتبه واژه «تقلب» را استفاده كرده اند يعني بي بي سي در آن ايام هر 5 دقيقه يكبار به طور مستقيم و غيرمستقيم به موضوع تقلب در انتخابات پرداخته است. تازه اين بجز مطالبي است كه با عباراتي نظير «سلامت انتخابات»،‌ «صحنه‌آرايي» و ... به ذهن بينندگان خود القا كرده است. عجيب نيست كه تلويزيون بي.بي.سي اندكي قبل از انتخابات سال 88، ساعات پخش برنامه‌هاي خود را به 24 ساعت در شبانه‌روز افزايش داده بود...
اكنون يك سوال بسيار مهم و كليدي باقي است: آيا بدنه و سران معترضان هم اين دروغ‌ها را باور كرده بودند؟ به سختي مي‌توان پاسخ روشني به اين سوال داد.

نگارنده اين سطور براي نگارش كتاب وقايع‌نگاري حوادث 88 (كتاب حماسه تلخ انتشارات جام جم كه طي 4 ماه به چاپ چهارم رسيد)، بارها و بارها با هواداران سرسخت نفر دوم انتخابات مصاحبه و محاجه كرد. آنها هميشه در اثبات تقلب در انتخابات يا دروغهايي كه اشاره شد، شكست مي‌خوردند چرا كه تناقضات موجود در اين دروغها آنقدر زياد بود كه كسي نمي‌توانست آنها را توجيه كند. هواداران نفر دوم در انتخابات پس از اين كه در محاجه درباره صحت انتخابات شكست مي‌خوردند، مي‌گفتند مساله تقلب تمام شده است الان مساله چيز ديگري است: قتل ندا، قتل ترانه، كاميون 18 تني طلا در تركيه! و ... و وقتي درباره اين مسائل هم در محاجه، ادعاهايشان رد مي‌شد باز هم زير بار نمي‌رفتند چرا كه اگر مي‌پذيرفتند هر يك از اين ادعاهايشان، واقعا دروغ بوده، بقيه سلسله دروغ‌ها هم تا دروغ تقلب در انتخابات مانند دومينويي يكي يكي فرو مي‌ريخت و بايد به اين سوال پاسخ مي‌دادند كه شما كه درباره تقلب در انتخابات مدرك روشني نداشتيد، اين چه غائله‌اي بود كه راه انداختيد؟ چرا آن جوانان بيگناه را به كشتن داديد و چرا اين همه صدمه و كينه و خسارت به بار آورديد؟

ادعاي خانمان سوز تقلب در انتخابات، قابل اثبات نبود به همين دليل هم هيچكدام ـ دقيقا هيچكدام ـ از سران كودتا و فتنه، حاضر به مناظره يا حتي مصاحبه با خبرنگاران و روزنامه نگاران غيرهوادار خود نبودند. نگارنده اين سطور براي تهيه كتاب «حماسه تلخ» بارها و بارها و بارها، مستقيم و غير مستقيم از شخص دوم انتخابات و اطرافيانش دعوت به مصاحبه كرد اما پاسخ هميشه منفي بود. يكي دو باري هم كه ابتدائا موافقتي حاصل شد، با ارسال سوالات، از مصاحبه شانه خالي كردند. مجيد انصاري، محمدرضا تابش، مسعود بهنود، ابولفضل فاتح، محمدرضا یزدان پناه، معصومه ابتکار، احمد مسجدجامعي و تقريبا همه اعضاي ستاد موسوي... همه يا از مصاحبه امتناع مي كردند ويا اول مي گفتند باشه، به سوالات پاسخ مي دهيم اصلا مناظره مي كنيم... اما در عمل، قول خود را فراموش مي كردند و هيچگاه – هيچگاه به مصاحبه و مناظره تن ندادند...

توهم بزرگ و كودتاي نرم سال 88 با دروغ متولد شد با حمايت تمام عيار دولت‌ها و رسانه‌هاي آمريكا، انگلستان، صهيونيست‌ها و وهابي‌ها چندي ادامه يافت اما خيلي زود به زباله‌دان تاريخ پيوست. چرا كه با دروغ شايد بتوان براي مدتي عده‌اي را فريب داد اما با دروغ نمي‌توان هواداران را در صحنه نگه داشت. اغلب هواداران نفردوم انتخابات، هرچقدر هم از احمدي نژاد كينه و بغض داشتند، افراد سليم النفس و پاك نهادي هستند و مي دانستند كه حركت سياسي مبتني بر دروغ، محكوم به شكست است...